صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۵۴۷۷۶
پیمان مولوی، کارشناس اقتصاد مالی پاسخ می‌دهد
پیمان مولوی، کارشناس اقتصاد مالی می‌گوید: به نظر من اقتصاد ایران هم‌اکنون همانند بیماری است که در زمان لازم مداوا نشده است. در حال حاضر وضعیت به گونه‌ای است که بگوییم بیمار را به جای اینکه بیمارستان ببرند به استادیوم برده‌اند. هم اکنون هیچ پزشکی بالای سر بیمار نیست و بیماری‌های قبلی آن نیز درمان نشده است.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۷ - ۲۷ شهريور ۱۳۹۹

در یک ماه گذشته که جهت قیمت‌ها در بازار سرمایه معکوس شد و بسیاری از نماد‌های موجود در این بازار بیش از نیمی از بهای خود را از دست دادند، اما و اگر‌ها درخصوص دلایل این ریزش افزایش پیدا کرد و اظهار نظر‌های متناقضی درخصوص رابطه بازار سرمایه با تورم منتشر شد. در این میان آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفت اهمیت کارکرد‌های بازار سرمایه به‌عنوان بخشی مهم در توسعه اقتصادی کشور است که تغییرات و عوامل اثرگذار بر اجزای آن می‌تواند تا سال‌ها جهت رشد و توسعه اقتصاد در ایران را دگرگون کند.

مهم‌ترین ریسک بورس

دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: این ابزار ارزشمند اگرچه طی دو سال گذشته از سوی بسیاری از دولتمردان به‌عنوان وسیله‌ای برای کاهش کسری بودجه در نظر گرفته شده است با این حال امکانات و استعداد‌های فراوانی دارد که می‌تواند برای بهبود وضعیت تامین مالی استفاده شود. مسائلی از این دست به علاوه شبهاتی که درخصوص تورمی بودن بازار سرمایه وجود دارد و شیوه‌های حمایت از بازار، سبب شد تا ضمن گفتگو با پیمان مولوی کارشناس اقتصاد مالی به بررسی شبهات موجود، تحلیل شرایط فعلی و راهکار‌های برون‌رفت از آن بپردازیم.

فکر می‌کنید چه عاملی در ماه‌های گذشته به ضرر بازار سرمایه تمام شده است؟

اولین و مهم‌ترین دخالتی که به نظر من ضربه سنگینی به بازار سرمایه وارد کرد؛ بدون ریسک جلوه دادن این بازار بود. این در حالی است که ریسک بخش جدایی‌ناپذیر از بازار‌های مالی است و همه افرادی که در آن فعالیت می‌کنند باید به این نکته توجه داشته باشند.

اگرچه بار‌ها وزیر اقتصاد ریسک این فعالیت را به مردم خاطرنشان کرد، اما شاهد آن بودیم که طی ماه‌های اخیر بسیاری از اشخاصی که درخصوص سرمایه‌گذاری و بازار سرمایه صحبت کردند در عمل آن را بدون ریسک نشان می‌دادند. حاصل این گفتمان سبب شد تا حجم بالای نقدینگی در مواجهه با تعداد محدود نماد‌های مورد معامله در بورس و فرابورس سبب شود تا قیمت‌ها با جهش قابل‌توجهی مواجه شوند که نمود آن رشد سریع شاخص کل بورس تهران بود.

این تغییرات که از غلبه تصور بدون ریسک بودن بازار سهام برای بسیاری از مردم ناشی می‌شد سبب شد تا آن‌ها فکر کنند سوار آسانسوری هستند که تا آخر بالا خواهد رفت. این مساله بدون شک امری خطرناک برای سرمایه‌گذاری است.

در این میان یک غفلت بزرگ دیگر نیز رخ داد و آن از دست رفتن فرصت استفاده از صندوق‌های پروژه‌ای در بازار سرمایه بود. این صندوق‌ها می‌توانستند در اوج ورود نقدینگی به بازار سرمایه شرایطی را فراهم کنند تا با جهت‌دهی نقدینگی به سمت بخش‌های تولیدی و پروژه‌های زیرساختی گامی مهم در جهت تامین مالی بخش‌های عمرانی و واقعی اقتصاد برداشته شود. این مساله می‌توانست تاثیر بسیار خوبی هم در بازار سرمایه هم در اقتصاد کشور داشته باشد.

به نظر شما چرا به یکباره از ابتدای تابستان شاهد افزایش هجمه‌ها به بازار سرمایه بودیم؟

تمام این عوامل یاد شده باعث شد در تیرماه پس از آنکه بازار سهام رشد قابل توجهی را به ثبت رسانده بود، رقابت بازار‌ها بر سر جذب نقدینگی به ایجاد تشکیک درخصوص افزایش قیمت‌ها در بازار سرمایه منجر شود. فکر می‌کنم همین مساله و جاماندگی سایر بازار‌ها سبب شد تا شاهد ایجاد جو روانی منفی نسبت به بازار سرمایه باشیم. طبیعی بود که ذی‌نفعان سایر بازار‌ها نیز به دنبال راهی برای افزایش بازده در آن بخش‌ها باشند.

تمامی این عوامل سبب شد تا قیمت‌ها تحت تاثیر عواملی نظیر عدم تجانس تصمیم‌گیری‌ها درخصوص دومین صندوق سرمایه‌گذاری قابل معامله دولتی، طرح گشایش اقتصادی و لاین دوم تامین مالی که باعث ایجاد نگرانی در بازار سهام شد، در کنار عرضه آبشاری سهام عدالت سبب شد تا بسیاری از فعالان بازار فکر کنند رشد بورس تمام شده و از این رو اقدام به فروش سنگین سهام کردند. به موازات این اتفاق، همه‌گیری شبکه‌های اجتماعی و ضریب نفوذ بالای آن در میان عامه مردم موجب شد تا بازیگران حقیقی نیز به این جریان وارد شوند و فروش سهام تشدید شود. این در حالی است که تمامی عوامل شکل‌دهنده به صعود قیمت‌ها در اقتصاد همچنان پابرجا بود.

فکر می‌کنید توسعه بازار سرمایه در شرایط فعلی از چه طرقی قابل تحقق است؟

در مسیر توسعه بازار سرمایه آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد واقعی شدن قیمت‌ها هم در بحث مواد اولیه هم در بحث قیمت نهایی محصول است. نمی‌توان تصور کرد که به شکلی پایدار بازار توسعه پیدا کند، اما قیمت‌ها در آن واقعی نباشد. از این رو نیازمند آنیم که قیمت فروش و قیمت مواد اولیه و خوراک در اقتصاد واقعی شود. این مساله می‌تواند قدرت پیش‌بینی بالایی به سرمایه‌گذاران بدهد.

عامل دیگری که در بحث توسعه بازار سرمایه باید مورد توجه قرار بگیرد شفافیت بالای این بازار نسبت به سایر بازار‌های موجود در اقتصاد کشور است. به نظر من یکی از مسائلی که می‌تواند کمک موثری به توسعه بازار سرمایه داشته باشد اجرایی کردن بدون کم و کاست استاندارد‌های گزارشگری مالی بین‌المللی یا IFRS است.

عامل دیگری که می‌تواند به توسعه ساختار در بازار سرمایه کمک کند افزایش شفافیت در شرکت‌های حقوقی بازار سرمایه همانند سایر کشور‌های جهان است. این مساله می‌تواند به شکل ارائه گزارش‌هایی درخصوص صنایع مورد فعالیت که دقیق باشد و برای تمامی شرکت‌ها چارچوب مشخص برای گزارش‌دهی ایجاد کند پیگیری شود. توجه به این امر باعث می‌شود تا سرمایه‌گذاران با دید بهتر به موقعیت‌های سرمایه‌گذاری نگاه کنند. در کنار تمامی این مسائل بحث دامنه نوسان‌ها نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. این مساله اجازه نمی‌دهد قیمت‌ها در زمانی منطقی و کوتاه خود را با واقعیت اقتصاد تطبیق دهند.

البته ممکن است این رویکرد خود را با آن نگاهی که می‌خواهد بورس را بدون ریسک نشان دهد در تعارض باشد با این حال می‌تواند نقش مهمی در توسعه بازار سرمایه داشته باشد. بهتر است این قانون با در نظر گرفتن شرایط و طی یک مدت زمان معین رفته‌رفته حذف شود یا حداقل به استاندارد‌های جهانی نزدیک‌تر شود. دیگر نکته‌ای که باید در جهت توسعه بازار به کار گرفته شود اعمال محدودیت درخصوص نظردهی راجع به بازار سرمایه است به این معنا که از طرف سیاست‌گذاران تنها یک شخص یا یک نهاد با زبان فنی مسوول پاسخگویی و جهت‌گیری باشد. یکی از خطا‌های رخ داده درخصوص بازار‌های مالی کشور طی چند ماه اخیر جهت‌گیری‌ها و اظهار نظر‌های عوامانه بود که با وجود نیت خوب گویندگان، سبب شد تا شاهد شکل‌گیری سوء تفاهم از طرف شنوندگان این سخن‌ها باشیم.

در این راستا باید جایگاه سازمان بورس ارتقا پیدا کند و به نهادی فصل‌الخطاب در زمینه اعمال نظر‌های تخصصی بدل شود. تمامی نکات یاد شده سبب شد تا بازار سرمایه به‌عنوان یک سرمایه بین نسلی به ابزاری تبدیل شود و در حوزه گسترش بازار بدهی، ورود استارت‌آپ‌ها و شرکت‌های مختلف به بازار سرمایه نقشی پایدار و موثر ایفا کند.

از ابتدای شیوع کرونا در بسیاری از کشور‌های پیشرفته شاهد آن بودیم که دولت‌ها درصدد حمایت از اقتصاد برآمدند و شرایطی را پدید آوردند تا بازار‌های سهام عملکرد بهتری داشته باشند. به نظر شما آیا نوع حمایت در سایر کشور‌ها با ایران قابل مقایسه است؟ کشور‌های دیگر چگونه کمک خود به بازار سرمایه را با تبعات غیرتورمی مدیریت کرده‌اند؟

به نظر من اقتصاد ایران هم‌اکنون همانند بیماری است که در زمان لازم مداوا نشده است. در حال حاضر وضعیت به گونه‌ای است که بگوییم بیمار را به جای اینکه بیمارستان ببرند به استادیوم برده‌اند. هم اکنون هیچ پزشکی بالای سر بیمار نیست و بیماری‌های قبلی آن نیز درمان نشده است. اقتصاد ایران در سال‌های گذشته همواره تورم داشته و این تورم به‌طور میانگین در ۸۰ سال گذشته نزدیک به ۱۰ درصد بوده است. این اقتصاد همچنین با افزایش قابل توجه سالانه میزان نقدینگی مواجه است.

عواملی از این دست سبب شده تا در شرایط فعلی نتوانیم این کشور‌ها را با ایران مقایسه کنیم. بیشتر قدرت‌های اقتصادی که طی ماه‌های اخیر به حمایت از بازار‌ها پرداختند در بلندمدت تورمی بین نیم تا ۲درصد داشته‌اند. همچنین تزریق نقدینگی در اقتصاد‌ها امری کنترل‌شده است.

شما موضوع ورود صندوق توسعه ملی و بانک‌ها به بورس را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هنگامی که بحث حمایت بازار سرمایه با تزریق منابع پولی به میان می‌آید توجه به چند نکته ضروری است. اول اینکه بدانیم قرار نیست صندوق توسعه ملی در بازار پول‌پاشی کند. قرار است حضور صندوق توسعه ملی در بازار سرمایه به‌عنوان یک صندوق ثروت پی گرفته شود. این مساله در سایر کشور‌های جهان امری عجیب یا تازه نیست و بسیاری از کشور‌های همسایه نیز چنین صندوق‌هایی را در بازار‌های سهام دارند. ورود صندوق توسعه ملی به بازار سرمایه نیز قرار نیست در همه نماد‌ها انجام شود.

این صندوق قرار است در جا‌هایی سرمایه‌گذاری کند که برای آن بازده دارد. به نظرم این مساله به نوبه خود بسیار خوب و مثبت است. اما اینکه بانک‌ها به فضای سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه وارد شوند مساله‌ای متفاوت است. در این زمینه من بیش از آنکه نگران بازار سرمایه باشم نگران خود بانک‌ها هستم. سیستم بانکی ایران ثابت کرده است که چیزی تحت عنوان مدیریت ریسک در آن جریان ندارد. این بانک‌ها اکثرا برای جلب منافع کوتاه‌مدت منافع بلندمدت خود را در نظر نمی‌گیرند.

به نظر من ابتدا نیاز است این بانک‌ها از طریق موسسات رتبه‌بندی ارزیابی شوند و ریسک فعالیت آن‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. آن‌ها باید ملزم به رعایت برخی چارچوب‌ها برای مدیریت ریسک شوند.

اختلاف‌نظر‌های متعددی در زمینه ورود پول بانک‌ها به بورس وجود دارد. فکر می‌کنید آیا ورود بانک‌ها به بازار سرمایه می‌تواند پایه پولی و ضریب فزاینده پولی را تحت تاثیر قرار دهد؟

در پاسخ به این مساله باید توجه داشت که این اختلاف نظر تنها محدود به ایران نیست. برخی از اقتصاددانان رویکرد درون‌زا به مسائل پولی دارند و برخی دیگر نیز با نگاهی برون‌زا به این مسائل می‌پردازند. همین امر سبب شده تا اختلاف نظر‌های موجود در این زمینه زیاد باشد. باید توجه داشت که در حال حاضر این مساله مدل‌سازی نشده است. برای اینکه پاسخ دقیق به این سوال بدهیم باید بررسی‌های دقیقی در این زمینه انجام بگیرد با این حال فکر می‌کنم ورود منابع بانک‌ها به بازار سرمایه اثر تورمی داشته باشد.

اگر بخواهیم این مساله را از لحاظ تئوریک بررسی کنیم باید توجه داشته باشیم که پایه پولی دارای سه رکن اصلی شامل بدهی دولت به بانک مرکزی، بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی و دارایی خارجی بانک مرکزی است. در پاسخ به سوال شما باید گفت که اگر سرمایه‌گذاری بانک‌ها در بازار سرمایه از طریق تامین اعتبار لازم افزایش بدهی بانک‌ها از بانک مرکزی انجام شود، می‌تواند تورم‌زا باشد. با این حال از آنجا که تعداد بانک‌ها مشخص است فکر می‌کنم در صورت وجود نظارت‌های کافی نیازی به نگرانی از این بابت نیست.

درخصوص منابع وارد شده از صندوق توسعه ملی نیز وضعیت همین گونه است. به فرض آنکه منابع وارد شده کارکرد تورمی داشته باشند باید توجه داشت که این مبالغ وارد چرخه سرمایه‌گذاری خواهند شد و نمی‌توان تاثیر آن را با توجه به اینکه مقداری محدود از پول را وارد بازار سرمایه می‌کند با سایر عوامل تورم نظیر رشد نقدینگی مقایسه کرد.

ارسال نظرات