از همان روزی که صبحانههایش با چهرههای سیاسی یا سلبریتیها از چپ و راست و برخی اظهارات شبهروشنفکرانهاش در مقایسه با همفکرانش مانند دفاع از ورود زنان به ورزشگاه رسانهای شد، گمانهزنیهای انتخاباتی درباره عزتالله ضرغامی هم شروع شد. گرچه منصور حقیقتپور مشاور علی لاریجانی دربارهاش گفته: «دولت قهوهخانه نیست که با صبحانهخوردن بشود مشکلات کشور را حل کرد!».
شرق در ادامه نوشت: به جز این اواخر که در یک مصاحبه رادیویی گفته اگر احساس تکلیف کند میآید، همواره حضورش در انتخابات را رد میکرد. به نظر میرسد رئیس اسبق صداوسیما، انتخابات را با دست پس میزند و با پا پیش میکشد؛ چراکه در سال ۹۶ هم در فهرست نامزدهای جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) بود؛ اما رأی کافی نیاورد.
خودش گفته بود: «دوستان جبهه انقلاب آمدند و برای کاندیداتوری به من اصرار کردند. من گفتم اگر شما میگویید میتوانم کمکی بکنم و در این مسیر برای انتخابات قدمی بردارم، احساس تکلیف میکنم و میآیم». بعد هم بیانیه داد: «با انگیزه اصلاح مدیریت کلان کشور و پاسخ به مطالبات شرافتمندانه مردم و حل مشکلات آنان، دعوت جبهه مردمی انقلاب، برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ را پذیرفتم و پایبندی به عقل و تصمیم جمعی آنان را لازمه موفقیت میدانم».
این در حالی است که همزمان حتی اصولگرابودنش را هم منکر میشود و میگوید تقسیمبندی اصولگرا- اصلاحطلب را قبول ندارد؛ بلکه تقسیمبندی مرد و نامرد را قبول دارد! بهتازگی هم گفته که او را تأیید صلاحیت نمیکنند!: «شما فکر میکنید با مواضع صریح و آسیبشناسانهای که در این سالها داشتهام و به خیلی از صاحبان قدرت برخورده است، تأیید صلاحیت میشوم؟ بیشتر رسانههای اصولگرا بهویژه آنهایی که کاملا در چارچوب تشکیلاتی و حزبی عمل میکنند، کلمه «ضرغامی» را فیلتر کردهاند. حتی در اخباری که مواضع آنها را تأیید میکند».
بااینحال یک ماه پیش گفته بود: «من سرباز نظام هستم و اگر بگویند ریاست صداوسیما را برعهده بگیر، میآیم و درباره انتخابات ۱۴۰۰ هم اگر احساس وظیفه کنم، کاندیدا خواهم شد».
صحبتهایش مملو از تناقض است؛ مثلا درعینحال گفته است: «برای ۱۴۰۰ یک مینیبوس آدم در صف هستند؛ واقعا کی مرده، کی زنده، خیلی اتفاقات خواهد افتاد. آنچه به من مربوط میشود، اگر نگوییم سرباز نظام، خودم را یک بازیگر یا بازیکن روی نیمکت نظام میدانم که اگر روزی لازم باشد، به داخل زمین بروم و بازی کنم. من خودم را روی نیمکت جمهوری اسلامی میدانم. این نیمکتنشینی برای هر کاری است.
من چنین جایگاهی را برای خودم انتخاب کردم و در هر شرایط و موقعیتی اقتضا کرد خدمتی را انجام دهم، آمادهام.... طبیعتا خودم را آماده و مهیای این کار میکنم؛ والا روی نیمکت اگر با کتوشلوار بنشینیم و هیچ تمرینی هم نکرده باشیم که فایده ندارد. کسی که نمیتواند با کتوشلوار وارد زمین بازی شود. قاعدتا نشستن روی نیمکت آمادگی میخواهد».
عزتالله ضرغامی به دنبال القای چهرهای منصف و درمیانهایستاده و گاه حتی منتقد از خودش دارد یا نقش میانجیای که با میهمانیهای معروف صبحانه برای خودش تعریف کرده است. چهرهای که بههیچعنوان با عملکردش در صداوسیما همسو و همخوان نیست. تعبیر «رسانه میلی» از همان زمان او درباره صداوسیما باب شد؛ بااینحال او حتی در تصویر چهره متفاوت از خودش هم موفق نبوده است؛ چراکه در بزنگاهی کاملا از این موضع وسط ایستادن خارج میشود و نگاه خطی جناحیاش را با عصبانیت بروز میدهد؛ بهویژه وقتی پای حسن روحانی در میان باشد، بهشدت تندوتیز میشود.
خودش همواره وقتی در مظان این اتهام قرار میگیرد که به دنبال زمینهسازی انتخاباتی برای خودش است. او در ماههای پایانی مجلس دهم کنایه میزد که چرا جلساتش را در ایام کرونا تعطیل کرده است؛ اما سخنگوی هیئترئیسه مجلس دهم با اشاره به بیاطلاعی ضرغامی از برگزارشدن جلسه مجلس در واکنش گفته بود که اینگونه اظهارنظرها مربوط به قبل از برگزاری انتخابات بود که برخی جریانهای سیاسی تلاش داشتند از این طریق مجلس را تضعیف کنند تا کرسیهای صحن را در اختیار بگیرند! او از ضرغامی خواسته بود که بهعنوان چهرهای رسانهای و سیاسی بعدازاین براساس مستندات درباره عملکرد نهادهای مختلف اظهارنظر کند.
برخی کنشهای ضرغامی هم از نگاه مخاطب بیرونی قابل فهم نیست و احتمالا به یک دعوای درونجناحی و ماجراهایی بازمیگردد که ما جزئیات روشنی از آن در دست نداریم؛ مثلا بر سر انتخاب عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با وحید حقانیان درگیر و با انتشار سلسلهتوییتهایی مدعی شد که او در حال اعمال فشار به اعضا برای انتخاب فردی خاص است که از قضا مورد حمایت روحانی هم هست. مشخص نیست که انتشار این توییتها به اختلافاتش با روحانی بازمیگشت یا دبیرنشدن خودش.
ضرغامی نوشته بود: «پس از بررسی بیشتر در این زمینه یقین پیدا کردم دخالت آقای وحید حقانیان در مسئله انتخاب آقای دکتر عاملی بدون مجوز معظمله و خودسرانه بوده است»؛ اما علی جنتی، وزیر سابق ارشاد و فرزند احمد جنتی و محمد مهاجری اصولگرا، مخالفتهای صریح و ضمنی با آمدن عاملی را از زاویه دیگری تحلیل کردهاند.
محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا، در واکنش به انتقادهای عزتالله ضرغامی به انتصاب سیدسعیدرضا عاملی بهعنوان دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، در توییترش نوشته بود: «دبیر جدید شورای انقلاب فرهنگی را نمیشناسم؛ اما اینطور که برادر ضرغامی علیه او خیز برداشته، آدم یاد جمله پشتکامیونی «الحسود لا یسود» میافتد. لابد او برای کرسی دبیری شورای انقلاب فرهنگی کتوشلوار دوخته و ناگهان دیده به درد نمیخورد. کتوشلوار را نگه دار سردار، انتخابات ۱۴۰۰ نزدیک است».
بااینحال حمیدرضا ترقی درباره احتمال نامزدی ضرغامی و حمایت اصولگرایان از او گفته است: «دراینباره بههیچوجه راجع به مصداق بحث نشده است. آقای ضرغامی در دورههای قبلی هم نیامدند و در هیچ دورهای حضور نیافتند تا ارزیابی در محافل حول او شکل بگیرد. درباره اشخاص نمیشود اظهارنظر کرد.
در واقع اگر خود افراد به دنبال ورود به انتخابات هستند، ممکن است خودشان تحرکاتی داشته باشند که نمود خارجی داشته باشد؛ اما حالا نمود خارجی در فعالیتهای افراد نمیبینیم و دارند کارهای مطالعاتی و برنامهریزی را انجام میدهند؛ اما تابهحال نشنیدهام آقای ضرغامی کار تشکیلاتی یا برنامهریزی خاصی را دراینباره انجام داده باشد که عملیاتی شده باشد و اگر هم انجام دادند، خودشان و نزدیکانشان اطلاع دارند.
حمایت و اعلام یک فرد به عنوان نامزد، بستگی دارد نیروهای انقلاب به چه شاخصهایی برسند و بعد بر مبنای این شاخصها روی چه کسانی به توافق برسند یا از چه کسانی دعوت بکنند. الان، چون هنوز بحثی دراینباره نشده است، نمیتوان روی فرد یا افراد بحثی کرد».
عیسی بخشی رئیس دفتر او در اوایل تیر درباره احتمال حضور ضرغامی در انتخابات ۱۴۰۰ گفته بود: «او نمیآید و تا این لحظه که با شما صحبت میکنم آقای ضرغامی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری برنامهای ندارند و نمیآیند»؛ اما برای قضاوت درباره ضرغامی هنوز زود است و باید منتظر ماند.
گذشته ضرغامی در یک نگاه
ضرغامی دانشجوی دانشگاه امیرکبیر و یکی از اعضای دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود که سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کردند. ضرغامی در سال ۱۳۶۱ به سپاه پاسداران رفت. از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۲ معاون وزیر فرهنگ و ارشاد در امور مجلس بود و از ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶ نیز معاونت امور سینمایی وزیر فرهنگ را برعهده داشت و با علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم همکاری کرد. او که دیدگاهی متفاوت با دیدگاه فرهنگی دولت اصلاحات داشت، با شروع کار دولت خاتمی ابتدا از ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ معاون وزیر دفاع در امور مجلس شد و بعد از آن هم معاونت امور مجلس و استانهای سازمان صداوسیما را تا سال ۱۳۸۲ بر عهده گرفت.
همین سوابق همزمان فرهنگی و سیاسی باعث شد تا او در نهایت در سال ۱۳۸۳ بعد از علی لاریجانی برای ۱۰ سال به ریاست سازمان صداوسیما منصوب شود. ضرغامی در دوران ریاستش بر صداوسیما با انتقادات ریز و درشت بسیاری بهخصوص درباره انتخابات ۱۳۸۸ مواجه شد.
به باور منتقدان ضرغامی در دوران مدیریت او و در انتخابات ۱۳۸۸ صداوسیما در اختیار یک نامزد، آن هم محمود احمدینژاد بود و در بحبوحه اعتراضات آن سال نیز با پخش اعترافات دستگیرشدگان اعتراضات، عملا از احمدینژاد حمایت مطلق کرد. با رویکارآمدن دولت روحانی، ضرغامی و سازمانش به منتقد جدی دولت تبدیل شدند. از همان روز پخش گزارش عملکرد صدروزه روحانی در صداوسیما اختلافاتی جدی میان این دو شروع شد و بعد به جلسات شورایعالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی هم کشیده شد.
میرقائد میدقائد حمایتت میکنیم بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو