صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۴۶۳۲۸
نقش نابرابری و بی عدالتی در تشدید مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا
نابرابری و بی عدالتی در سطح بالا، انسجام اجتماعی را تضعیف می‌کند، به اعتماد عمومی ضربه می‌زند، و قطبی گرایی سیاسی را تعمیق می‌کند. تمامی این مسائل بر توانایی و آمادگی دولت‌ها در رویارویی با بحران ها، تاثیر منفی می‌گذارند. این موضوع به خوبی توضیح می‌دهد که چرا ایالات متحده آمریکا، برزیل و مکزیک، تقریبا نیمی از مرگ و میر ناشی از شیوع ویروس کرونا در جهان را از ابتدای پاندمی این ویروس تجربه کرده اند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۲۰ تير ۱۳۹۹
فرارو-"جفری ساکس" استاد توسعه پایدار و سیاست‌گذاری بهداشت و سلامت در دانشگاه کلمبیا در مقاله‌ای برای "پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت"، از وجود ارتباط عمیق میان نابرابری و بی عدالتی درآمدی، و نرخ مرگ و میر ناشی از ابتلا به ویروس کرونا خبر می‌دهد. وی در این رابطه می‌نویسد:

سه کشورِ ایالات متحده آمریکا، برزیل و مکزیک، در مجموع شاهد تقریبا ۴۶ درصد از آمار کلی مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا در جهان هستند. این در حالی است که این کشور‌ها ۸.۶ درصد از جمعیت جهان را میزبانی می‌کنند. حدودا ۶۰ درصد از مرگ و میر ناشی از کرونا که در اروپا ثبت شده، فقط در سه کشور ایتالیا، اسپانیا و انگلستان به ثبت رسیده که مجموعا، میزبان تقریبا ۳۸ درصد از جمعیت اروپا هستند. آمار‌ها حاکی از این هستند که میزان مرگ و میر کمتری (همچنین نرخ مرگ و میر کمتری) در اکثرِ اروپای مرکزی و شمالی، به ثبت رسیده است.

به گزارش فرارو، مولفه‌های مختلفی بر نرخ مرگ و میر ناشی از شیوع ویروس کرونا در یک کشور تاثیرگذارند: کیفیت رهبری سیاسی، میزان انسجام واکنش دولت‌ها به بحران اپیدمی ویروس کرونا، وجود زیرساخت‌های کافی در بخش بهداشت و سلامت، میزان مسافرت‌های بین المللی (در یک کشور)، و هرم سنی جمعیت، از جمله این موارد هستند. با این همه، اینگونه به نظر می‌رسد که یک ویژگی عمیق و مهم ساختاری به تمامی این مولفه‌ها شکل می‌دهد: درآمد و وضعیت توزیع ثروت در کشورها.

آمریکا، برزیل و مکزیک، از سطوح بالای نابرابری و بی عدالتی در درآمد و ثروت رنج می‌برند. بانک جهانی، ضریب جینی را برای آمریکا ۴۱.۴، برای برزیل ۵۳.۵، و برای مکزیک ۴۵.۹ گزارش کرده است (این آمار‌ها مربوط به بازه زمانی میان سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ هستند. اگر مقیاس را در بخش ضریب جینی ۱۰۰ در نظر بگیریم، عدد ۱۰۰ به معنای بی عدالتی و نابرابری مطلق است و عدد صفر حاکی از برقراری عدالت کامل درآمدی و توزیع ثروت در یک جامعه است).
 

ایالات متحده آمریکا از بدترین ضریب جینی در میان اقتصاد‌های توسعه یافته برخوردار است. این در حالی است که برزیل و مکزیک در میان کشور‌هایی هستند که بیشترین میزان نابرابری و بی عدالتی در آن‌ها وجود دارد. در اروپا، ایتالیا، اسپانیا و انگلستان، با ضرایب جینیِ به ترتیب ۳۵.۶، ۳۵.۳، و ۳۴.۸، از همتایان خود در شمال شرق اروپا، از میزان نابرابری به مراتب بیشتری در جوامعشان رنج می‌برند. در این زمینه به طور خاص می‌توان به ضرایب جینی مناسب در فنلاند (۲۷.۳)، نروژ (۲۸.۵)، دانمارک (۲۸.۵)، اتریش (۳۰.۳) لهستان (۳۰.۵)، و مجارستان (۳۰.۵)، اشاره کرد.

وجود همبستگی میان نرخ مرگ و میر در هر یک میلیون نفر با نابرابریِ درآمدی، تنها بازگوکننده بخشی از حقیقت در این رابطه است. مولفه‌های دیگری نیز در این زمینه مطرح هستند. میزان نابرابری درآمدی در فرانسه تقریبا با آلمان برابر است، با این حال نرخ مرگ و میر ناشی از شیوع ویروس کرونا در این کشور به مراتب از آلمان بالاتر است. نرخ مرگ و میر کرونا در کشوری شبیه سوئد نیز که میزان برابری و عدالت درآمدی بالایی در آن حاکم است، به نحو قابل توجهی از همسایگانش بیشتر است. این مساله به این دلیلی است که سوئد تصمیم گرفت تا مقررات محدودکننده نظیر فاصله گذاری اجتماعی را به جای آنکه الزامی باشد، به صورت داوطلبانه و اختیاری از سوی شهروندان اجرایی کند. کشوری نظیر بلژیک نیز که عدالت درآمدی نسبتا مناسبی در آن حاکم است هم از آمار‌های بالای مرگ و میر ناشی از کرونا رنج می‌برد. این مساله نیز تا حد زیادی ناشی از تصمیم مقام‌های دولتی این کشور در زمینه نحوه گزارش آمار افرادی که بر اثر ابتلا به کرونا جان باخته اند می‌باشد (در این راستا حتی آن‌هایی که احتمال می‌رود بر اثر کرونا جان باخته اند هم جز فوتی‌های این بیماری محسوب می‌شوند).

سطح بالای نابرابری درآمدی به طرق مختلف، یک معضل اجتماعی مهم است. "کیت پیکت" و "ریچارد پیلکینسون" در این باره بر این باورند که سطوح بالای نابرابری درآمدی، به وضعیت وخیم‌تر و بدتر در حوزه بهداشت و سلامت منجر می‌شوند که این مساله خود میزان مرگ و میر ناشی از شیوع ویروس کرونا را به نحو قابل توجهی افزایش می‌دهد (زیرا جمعیت یک کشور در برابر کرونا آسیب پذیرتر می‌شود).

اضافه بر این، سطح بالای نابرابری و بی عدالتی، انسجام اجتماعی را بیش از پیش تضعیف می‌کند، به اعتماد و سرمایه اجتماعی آسیب می‌زند، و قطبی گرایی سیاسی بیشتر را سبب می‌شود. تمامی این موارد، در نهایت بر توانایی دولت‌ها جهت مقابله موثر با شیوع ویروس کرونا، اثرگذاری منفی دارند. سطح بالای نابرابری بدین معناست که بخش اعظمی از کارگران و کارمندانِ با درآمد پایین مجبورند هر روز و علی رغم خطر ابتلا به ویروس کرونا، به دلیل نیاز اقتصادیشان به سر کار بروند. نابرابری بیشتر همچنین به این معنی است که مردمِ بیشتری مجبورند در مناطقی که به شدت شلوغ هستند سکونت اداشته باشند که این مساله بار دیگر خود موجب گسترش شیوع کرونا در میان این قشر از انسان‌ها می‌شود.

رهبران پوپولیست، هزینه‌های گزافِ نابرابری و بی عدالتی را بیش از پیش تشدید می‌کنند. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، ژائیر بولسونارو رئیس جمهور برزیل، و بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا، توسط جوامعی به سِمَت‌های خود انتخاب شدند که به شدت از نابرابری و انشقاق اجتماعی رنج می‌بردند و کارگران زیادی نیز در آن‌ها از شرایط خود ناراضی بودند. رهبرانی از این دست در شرایط بحرانی نظیر شیوع ویروس کرونا، سیاست خاصی که مبتنی بر نادیده گرفتن دانش و تخصص است را در پیش می‌گیرند که این مساله خود، بحرانی نظیر شیوع ویروس کرونا را تشدید و تعمیق می‌کند.

ایالات متحده آمریکا تحت رهبری ترامپ به قدری در نابرابری، انشقاق اجتماعی، و سومدیریت غرق شده که تقریبا در تمامی تلاش هایش جهت ارائه یک راهبرد منسجم ملی جهت کنترل بحران شیوع ویروس کرونا، شکست خورده است. در شرایط کنونی تمامی مسوولیت‌ها به مسوولان ایالتی و محلی در آمریکا واگذار شده که این مساله موجب شده تا آن‌ها نتوانند به خوبی با بحران پیش آمده برخورد کنند. در شرایط کنونی که ویروس کرونا شیوع گسترده‌ای در آمریکا پیدا کرده، تقریبا هرچیزی که مرتبط با آن است، سیاسی شده است. حتی در زمینه ماسک زدن نیز ترامپ از زدن ماسک خودداری می‌کند. وی حتی اخیرا گفته است مردمی که در آمریکا ماسک می‌زنند سعی دارند مخالفت خود را با وی ابراز کنند. این موضوع موجب شده تا هوادارن ترامپ از ماسک زدن خودداری کنند و به تشدید بحران شیوع کرونا در کشورشان کمک کنند.

در مکزیک و برزیل نیز روسای جمهور آن‌ها مانوئل لوپز اوبرادور و ژائیر بولسونارو، رویه‌های ترامپ را دنبال می‌کنند و ویروس کرونا را مسخره کرده و مراقبت‌های بهداشتی و کارشناسی را جدی نمی‌گیرند. این مساله موجب شده تا آن‌ها نیز کشورهایشان را همچون ترامپ به سمت فاجعه هدایت کنند.

نابرابری به طور حتم، یک مجازات مرگ نیست. چین نیز با ظریب جینی ۳۸.۵، تقریبا کشوری است که با پدیده نابرابری دست و پنجه نرم می‌کند، اما به محض شیوع گسترده ویروس کرونا در این کشور و مخصوصا در شهر ووهان، چینی‌ها مقررات سخت گیرانه‌ای را اجرا کردند و به نحو موثری ویروس کرونا را سرکوب نمودند. به تازگی و همزمان با کشف موارد جدید ابتلا به ویروس کرونا در پکن پایتخت چین نیز، دولت این کشور بار دیگر مقررات محدود کننده رفت و آمد و همچنین نمونه گیری‌های گسترده را آغاز کرده است.

بحران کرونا موجب شده تا بر شدت نابرابری‌ها در جوامع مختلف افزوده شود. در شرایط فعلی، طبقات ثروتمند به صورت آنلاین کار می‌کنند و درآمد خوبی هم کسب می‌کنند. این در حالی است که طبقات فقیرتر که نمی‌توانند دورکاری کنند، در حال از دست دادن شغل هایشان و غرق شدن در دام بیکاری و فقر هستند. مساله‌ای که در شرایط کنونی، آنها را در برابر بحران شیوع ویروس کرونا، آسیب پذیرتر کرده است.

در پایان باید گفت، در نبودِ دولت‌های منسجم، توانا و قابل اعتماد که بتوانند پاسخ و واکنشی موثر به بحران شیوع ویروس کرونا نشان دهند و بهبودی اقتصادی را در کشورهایشان تحریک کنند، جهان بیش از پیش در برابر امواجِ بی ثبات کننده ناشی از بحران‌های بین المللی تسلیم خواهد شد. هرچه سریع‌تر بایستی به این مساله فکر کرد و برای حل این موضوع، به راه حل‌های مطمئن رسید.
ارسال نظرات