صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۴۵۹۱۶
او می‌دانسته که، چون پدر است قانون مجازات سنگینی برایش لحاظ نمی‌کند. گفته دیه می‌دهم و چند سالی هم در زندان می‌مانم، بعد هم با همان دختر زندگی‌ام را می‌کنم. اما من از مسئولان درخواست می‌کنم اجازه ندهند او به هدفش برسد. یک قانونی بگذارید تا دختران ما این‌طور قربانی نشوند. دختر ۱۰ساله من هنوز فرصت گناه و اشتباه کردن هم پیدا نکرده بود. من دیگر زندگی ندارم، چرا آن قاتل باید روزی از زندان آزاد شود؟ من اشد مجازات و قصاص را برایش می‌خواهم.
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۷ - ۱۵ تير ۱۳۹۹

ماجرای قتل «رومینا اشرفی» دختر ۱۴ساله اهل روستایی در تالش استان گیلان به دست پدرش و رسانه‌ای شدن این حادثه سبب شد مادر حدیث هم سراغ وکیل برود تا صدای دخترش خاموش نماند.

به گزارش اعتمادآنلاین، ۲۸ اسفند ۹۸، تنها ۲ روز مانده به سال نو، صدای شیون از خانه‌ای در خیابان ۲۰ متری جانبازان، نبش کوچه گلستان سوم شهرستان «خوی»، شنیده شد. صدایی که حکایت از گریه‌های مادری داشت که بدن دختر ۱۰ساله‌اش را در آغوش گرفته بود و به سمت بیمارستان می‌دوید.

پلیس از همان ابتدا به پدر خانواده مشکوک می‌شود، اما مرد زیر بار نمی‌رود. تا اینکه در نهایت اعتراف می‌کند و می‌گوید: «دخترم صدای تلویزیون را خیلی بلند کرده بود. یک لحظه عصبانی شدم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.» به گفته حسین الف، یک لحظه عصبانیت عامل قتل یک دختر ۱۰ساله بوده است، اما وقتی سراغ پیگیری هرچه بیشتر این پرونده برویم، ابعاد دیگری نمود می‌یابد؛ ابعاد دیگری از حقیقت که با گفته‌های این مرد تفاوت‌های زیادی دارد.

ویروس کرونا و سال نو باعث شده بود پیگیری‎های حقوقی این پرونده به تعویق بیفتد، اما در نهایت، به ویژه پس از ماجرای قتل «رومینا اشرفی» دختر ۱۴ساله اهل روستایی در تالش استان گیلان به دست پدرش و رسانه‌ای شدن این حادثه، مادر حدیث هم سراغ وکیل رفت تا صدای دخترش خاموش نماند.

وکیل پرونده: قاتل در اعترافاتش نوشته که خواب دخترش را دیده و حالا عذاب وجدان دارد

«بشیر کریمخانی»، وکیل پایه‌یک دادگستری، وکالت این پرونده را بر عهده گرفته است. کسی که از سوی مادر حدیث، خواهان اشد مجازات برای پدر این دختر است.

این وکیل دادگستری در توضیح هرچه بیشتر این پرونده می‌گوید: «از همان ابتدای وقوع این حادثه که پرونده در دست پلیس جنایی قرار گرفت پلیس به پدر خانواده مشکوک شده بود. در تحقیقات بازپرسی او منکر هر چیزی می‌شد، اما در نهایت اعتراف کرد که دخترش را کشته است. پزشکی قانونی هم تایید کرده که دختر خفه شده است. حسین االف یعنی مرد این خانواده در اعترافات خود بعد از اینکه مسئولیت قتل را بر عهده می‌گیرد می‌گوید که حالا دچار عذاب وجدان شده و خواب دخترش را دیده است. او همچنین خواسته که به سزای عملش برسد.»

کریمخانی با اشاره به برگه اعترافات حسین الف ادامه می‌دهد: «او درباره اینکه چرا چنین تصمیم به این کار گرفته است هم توضیح داده که وقتی در خانه بوده، دخترش صدای تلویزیون را خیلی بلند می‌کند و همین موضوع هم باعث می‌شود عصبانی شود و برای لحظاتی کنترل خودش را از دست بدهد. در نهایت گفته شده با کمربند و مانتو، دخترش را خفه کرده است.»

مادر مقتول: دختر من قربانی هوسرانی پدرش شد

«رحیمه فیضی»، مادری که تنها فرزندش را از دست داده است، اصلی‌ترین عزادار این ماجرا، برای تعریف داستانی که از سر گذرانده، از سال ۹۵ شروع می‌کند: «دی‌ماه سال ۹۵ بود که شوهر من به همراه یک دختر متواری شد. آن‌ها از چندی پیش با هم در رابطه بودند و بالاخره برای اینکه بتوانند با هم باشند فرار کردند. البته با پیگیری‌های خانواده‌ها هر ۲ نفر پیدا شدند و رابطه‌شان هم قطع شد. حتی بعد از این ماجرا آن‌قدر شوهرم در شرایط بد اجتماعی قرار گرفت که از کارش هم اخراج شد. آن روز‌ها برای اینکه بتواند دوباره سر کارش برگردد از من خواهش کرد که با رئیسش صحبت کنم. من هم زندگی‌ام را دوست داشتم و به خاطر دخترم قبول کردم که این زندگی را ادامه دهم. خودم هم دوباره او را به سر کار برگرداندم.»

او به امید اینکه اوضاع بهتر شود به زندگی‌اش ادامه داد، اما چنین نشد: «فکر می‌کردم اوضاع بهتر شده، اما هنوز ۲ سال نگذشته بود که متوجه شدم دوباره رابطه‌اش را با آن دختر شروع کرده است. ابتدا همه چیز را انکار می‌کرد و دروغ می‎گفت و سعی در مخفی کردن همه چیز داشت، اما بعد از مدتی رابطه‌اش را علنی کرد. کار به جایی رسیده بود که می‌گفت باید بگذاری من با این دختر ازدواج کنم. مرا تهدید می‌کرد و می‌گفت تو را می‌کشم. باید بگذاری من به زندگی خودم برسم. حتی آن دختر هم چند بار مرا تهدید کرد، اما توجهی نمی‌کردم.»

رحیمه با آهی از سر دل می‌گوید نمی‌دانستم در نهایت این بلا‌ها سرم می‌آید: «فردای شب چهارشنبه‌سوری بود. تمام جزئیات را به خوبی در خاطر دارم. از صبح دلشوره داشتم. شوهرم شب‌کار بود. صبح که به خانه آمد ابتدا یکسری تعمیرات در خانه انجام داد. صبحانه‌اش را خورد و لیست خرید به من داد. گفت که قسط وام را هم پرداخت کنم. من هم رفتم سراغ کارها. خرید‌ها را انجام دادم و موقع انجام کار بانکی متوجه شدم که شماره‌حساب را برنداشته‌ام. دوباره به خانه برگشتم که دفترچه را بگیرم، اما از برادر شوهر خواستم که کار را انجام دهد و در آن مدت در خانه مادرشوهرم نشستم. خانه‌هایمان نزدیک است. وقتی به خانه برگشتم، بند کفشم را باز نکرده بودم که گفت برو برایم سیاه‌دانه بخر. در تمام این مدت دلشوره‌ام بیشتر شده بود. بالاخره به خانه رسیدم و فضای خانه اضطرابم را بیشتر کرد. روفرشی به هم ریخته بود، وسیله‌های خانه روی زمین ولو شده بودند. همه چیز نامرتب بود. گوشه‌ای از خانه هم دختر بیچاره‌ام با صورتی کبود افتاده بود.»

همه تلاشش را می‌کند تا بدون اشک ریختن، بغضش را فرو بخورد: «دیگر نمی‌دانید چه حالی داشتیم. برادرشوهرم را صدا زدم و منتظر آمبولانس نماندیم. دخترم را بغل کردم و دویدم. فقط می‌خواستم صورت خندان دخترم را دوباره ببینم، اما وقتی به بیمارستان رسیدیم دیگر دخترم تمام کرده بود. از آن روز تا الان که با شما صحبت می‌کنم نه خواب دارم و نه خوراک. تمام شب را کابوس می‌بینم. زندگی به کامم زهرمار شده است. دختر پاک و بی‌گناه من قربانی هوسرانی پدرش شد.»

می‌خواستم دخترم پدر داشته باشد، اما نمی‌دانستم همان پدر قاتلش می‌شود

رحیمه ۲۳ سال داشته که ازدواج می‌کند. با مردی از فامیل که سه سال هم از او کوچک‌تر بوده. دوست نداشته ازدواج کند، اما پدرش مجبورش می‌کند.

وقتی از رحیمه می‌پرسم که بعد از اینکه متوجه خیانت شوهرت شدی نخواستی جدا شوی، می‌گوید نمی‌خواستم دخترم بی‌پدر شود: «سراغ طلاق نرفتم، چون دلم برای دخترم می‌سوخت. نمی‌خواستم او بی‌پدر و بی‌خانواده بزرگ شود. همه تلاشم را کردم تا آن مرد را دوباره به زندگی برگردانم. اما او دیگر مرد زندگی نشد. حتی به شوهرم هم گفته بودم، بگذار این دختر را به سروسامان برسانیم بعد هر کاری که دوست داشتی بکن، اما نشد. قصدم محافظت از دخترم بود، اما نمی‌دانستم همین پدر قاتل تنها فرزندمان می‌شود.»

او در پاسخ این سوال که آیا شوهرش پیش از این هیچ‌وقت تهدیدهایش را عملی هم کرده بود یا نه توضیح می‌دهد: «اردیبهشت سال گذشته داشتیم با ماشین به خانه می‌رفتیم که ناگهان گفت می‌خواهم برایت آب‌هویج بخرم. آن آبمیوه را که خوردم در مسیر خانه مدام سرگیجه داشتم. فشارم لحظه به لحظه افت می‌کرد. تا دم کما رفتم و سه روز تمام هم در CCU بودم. روز آخر پرستار از من پرسید چه موادی مصرف می‌کنی؟ من که خیلی بهم برخورده بود گفتم، چرا چنین سوالی می‌پرسید؟ گفت حتماً باید مواد مصرف کرده باشی که پزشکان به تو چنین مسکن‌هایی بزنند. همان موقع شک کردم که خودش کاری کرده و چیزی در آبمیوه‌ام ریخته است، اما به روی خودم نیاوردم.».

اما این تنها دفعه‌ای نبود که رحیمه چنین حسی پیدا کرد: «یک بار دیگر هم نزدیک خانه ناگهان پایش را روی گاز گذاشت و از کنارم گذشت. بعد‌ها به مادربزرگش گفت که می‌خواستم با ماشین به رحیمه بزنم، اما از قصاصش ترسیدم. بعد که من به رویش آوردم گفت، نه مادربزرگم دروغ گفته است.»

به گفته رحیمه، این مرد همیشه در دعوا‌ها تهدید می‌کرد و می‌گفت بالاخره یک روز تو را می‌کشم، اما او تصورش را هم نمی‌کرد که برای دخترش هم برنامه‌ای داشته باشد. تا اینکه حسین الف در دادگاه گفت که پیش از این حادثه، از همسایه درباره جرم کارش هم پرسیده و فهمیده بود که اگر دخترش را بکشد، دیگر قصاصی بر گردنش نیست: «حتماً برای همین هم همیشه می‌گفت اگر تو را بکشم قصاص می‌شوم، اما فهمیده بود که با قتل دخترش قصاصی در انتظارش نیست. یک بار هم دخترم تعریف کرد که با دخترعمه‌اش در خانه بوده که پدرش سراغش می‌رود و خواسته خفه‌اش کند و وقتی دخترم اعتراض می‌کند دستش را برمی‌دارد و می‌گوید، شوخی کردم.»

می‌پرسم هیچ کدام از این حرف‌ها باعث نشد که تصمیم بگیری به این زندگی خاتمه بدهی: «نه، فکرش را هم نمی‌کردم حرف‌هایش را عملی کند. تصور می‌کردم بلوف می‌زند. باورم نمی‌شد دست به چنین کاری بزند. حالا، اما خوب می‌فهمم که حرف‌هایش جدی بود و آن روز حادثه هم کاملاً با برنامه دست به قتل دختر بیچاره من زد. اگرچه با صحنه‌سازی ابتدا گفت که دزد آمده و دروغ‌های زیادی سرهم کرد و بعد از آن گفت که از روی عصبانیت ناگهانی چنین کاری کرده، اما حالا دیگر خوب می‌دانم همه کارهایش با برنامه قبلی بوده است.»

رحیمه حالا دیگر نمی‌خواهد صدای دخترش خاموش بماند: «او می‌دانسته که، چون پدر است قانون مجازات سنگینی برایش لحاظ نمی‌کند. گفته دیه می‌دهم و چند سالی هم در زندان می‌مانم، بعد هم با همان دختر زندگی‌ام را می‌کنم. اما من از مسئولان درخواست می‌کنم اجازه ندهند او به هدفش برسد. یک قانونی بگذارید تا دختران ما این‌طور قربانی نشوند. دختر ۱۰ساله من هنوز فرصت گناه و اشتباه کردن هم پیدا نکرده بود. من دیگر زندگی ندارم، چرا آن قاتل باید روزی از زندان آزاد شود؟ من اشد مجازات و قصاص را برایش می‌خواهم. خواهشاً صدای ما را به گوش مسئولان برسانید. حدیث من هیچ گناهی نداشت. حقش نبود.»

رضا شفاخواه، وکیل دادگستری: قتل حدیث هم در دسته قتل‌های ناموسی قرار می‌گیرد

تنها در یک ماه اخیر خبر کشته شدن سه دختر به دست پدران‌شان به صدر اخبار کشور رسیده است: رومینا، ریحانه و حالا هم حدیث. نکته قابل توجه اینکه سه ماه از وقوع این حادثه گذشته است، اما رسانه‌ای شدن خبر رومینا سبب شد مادر حدیث هم در صدد شنیده شدن صدای خودش و دختر به‌خاک‌سپرده‌اش برآید. او که دید قتل رومینا به دست پدر چه واکنش‌هایی در جامعه برانگیخت به خود جرات داد تا درباره بلای بزرگی که بر زندگی خودش آوار شد هم حرف بزند. پدرانی که اتفاقا برای نسل‌های گذشته نیستند. پدر رومینا جوان بود و این بار هم پدر حدیث تنها ۳۴ سال سن دارد که دست به چنین کاری می‌زند.

رضا شفاخواه وکیل دادگستری و فعال حقوق کودکان به علت منفک شدن قتل‌های اینچنینی از سایر قتل‌هایی که در طول سال و در مناطق مختلف کشور رخ می‌دهد اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: «در تمامی کشور‌های دنیا «قتل ناموسی» به عنوان پدیده‌ای خاص برشمرده می‌شود. این موضوع علت مشخص هم دارد؛ نخست اینکه رواج این نوع قتل‌ها در خانواده بیشتر از سوی مردان خانواده مثل پدر و برادر، علیه زنان اتفاق می‌افتد، به همین خاطر است که این عنوان در تمامی کشور‌ها معنا و مفهومی یکسان دارد. نکته بعدی که این حوادث را از قتل کودکان به دست مادر جدا می‌کند نوع پاسخ قانونی در کشور ما به آن است. والدینی که مسئولیت و حقوق و تکالیفی مشترک دارند، اگر جرمی یکسان مثل قتل فرزند را مرتکب شوند، مجازاتی متفاوت خواهند داشت. در همان پرنده رومینا، اگر قاتل مادر بود، قصاص می‌شد، اما پدر نهایتاً با ۱۰ سال زندان مجازات می‌شود.»

این فعال حقوق کودکان همچنین توضیح می‌دهد که حالا با قانون شدن متن حمایت از اطفال و نوجوانان، نهاد‌های درگیر با این حوادث مسئولیت بیشتری نسبت به گذشته دارند: «وقتی از رومینا و ریحانه شنیدیم، حمایت از کودکان و نوجوانان تنها لایحه‌ای بود بدون ظرفیت اجرایی قانونی. حالا، اما شرایط تغییر کرده است. این متن، قانونی در دست ضابطان قضایی و تکلیفی است بر گردن نهاد‌های مختلف از جمله سازمان بهزیستی کشور که مکلف است در شرایط بحرانی و مخاطره‌آمیز برای کودکان و نوجوانان ورود کند و با مداخله، آن‌ها را از شرایط بحرانی نجات دهد، حتی اگر آن خطر بزرگ خانه، خانواده یا والدین باشند. ماده ۳ این قانون به طور واضح حدود ۱۲ وضعیت مخاطره‌آمیز را برای کودکان و نوجوانان توضیح داده و بهزیستی، اورژانس اجتماعی، ضابطان قضایی و نیرو‌های انتظامی را مکلف به مداخله می‌کند. اگر تا دیروز همین دوستان به ما می‌گفتند هنوز که جرمی اتفاق نیفتاده است، حالا دیگر نباید منتظر وقوع جرم باشند. بلکه به محض مشاهده شرایط مخاطره‌آمیز باید جلوی جرم را بگیرند.»

ارسال نظرات
ناشناس
۲۰:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۱
پدر منم ی بیمار روانی ولی هیچ وقت فکر کشتن ما رو نمی‌کرد البته چند بار زد ب سرش ولی نکشت واقعا باید غربالگری شه چون پدر منم جز دهه 60 و آثار جنگ
ناشناس
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
این قانون واقعا ایراد داره.
ناشناس
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
این چنین مردانی باید هر روز ۱۰۰ زنده زنده بمیرند
ناشناس
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
حدیث قربانی حدیثی است مفصل از قربانی شدن انسانیت
ذیاء
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
در اینکه پدر یک بیمار روانی بوده شکی نیست .
این هم از نسل دهه شصتی ها(60) وآثار مخرب جنگ تحمیلی به نوکری صدام از طرف آمریکا وانگلیس وبویژه روسیه شغال.
واقعا باید جامعه غربالگری شود.پر از بیمار روانی است.
ناشناس
۱۶:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
قاتل نباید کشته بشه. باید گفت روانی بوده بره تیمارستان پیش دیوانه های زنجیری تا آخر عمر زجر بکشه. مردهایی از این دست هیولای درون و نفس پلید خود را کنترل نمی کنند و به خاطر نفس خود دست به هر عملی می زنند. روانی بودن هم بهانه است‌. روانیه خودش را بکشه چرا دختربچه ده ساله را می کشه. قابل درکه که اگر به نفس خود امکان سرکشی بدی، همه گونه جنایت و فساد ممکنه.
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
همچین کثافتها ی عملی باید از صفحه روزگار محو شود بی چون وچرا اعدام اون هم سه بار اعدام
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
وقتی قضیه برای استان گیلان است جوری تو بوق کرنا میکنید تو مریخ میفهمند و این ماجرا هیچ وقت تو رسانه هاتون اعلام نشد که اگر میشد شاید پدر رومیناهم جرات نداشت این جرم رو مرتکب شود
ناشناس
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
خاک توسرهمچین پدرایی واقعن متاسفم چطورحیفش نیومدجگرگوششوخفه کرد.
ناشناس
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
بیچاره اون دختر
دلم واس اون دختر بیگناه میسوزه

پدرش یه عوضی هوسران بوده ک

دخترشو بخاطر هوسرانیاش کشته
واقعا این چه قانونیه

این آدم باید اعدام شه

تا کی باید دخترای بیگناه تو این مملکت کشته شن آخه؟؟!!!
ناشناس
۱۶:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
این چه قانونی که چون پدره قصاص نمیشه این مادره که نه ماه بچه رو تو شکم نگه می داره وبه دنیا میاره وکلی درد می کشه اونوقت میگن اولیای دم پدره به خاطر همینه که انقدر قتل فرزند زیاد شده همه هم روزشون بهدخترا می رسه خدایا خسته شدیم از این دنیای پر از اتفاقات خطرناک به داد برس
نگین
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
ای کاش مادر به الارمها توجه می کرد و از زندگی نکبت بار بیرون می امد و این نوشکفته پر پر نمیشد وقتی که بانوان سرزمینم توانمند نیستند و نمی توانند کارایی داشته باشند این موارد رخ می دهد بیایید خود را بسازیم و دست کودکانمان را رها نکنیم و روی پای خود بایستیم و نامردان را به حال خود بگذاریم
نگین
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
ای کاش مادر به الارمها توجه می کرد و از زندگی نکبت بار بیرون می امد و این نوشکفته پر پر نمیشد وقتی که بانوان سرزمینم توانمند نیستند و نمی توانند کارایی داشته باشند این موارد رخ می دهد بیایید خود را بسازیم و دست کودکانمان را رها نکنیم و روی پای خود بایستیم و نامردان را به حال خود بگذاریم
محمد
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
بابا تورا بخدا یه فکر بکنید ابروی دین مملکت رفت چه راحت در این سرزمین ادمها کشته میشوند دخترکان سرزمینمان هیچ ازادی که نداشتند جدیدا حق حیات هم از انان گرفته شده
ناشناس
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
این مردبیمارروانی بوده بایدقصاص بشه لجن
ناشناس
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
تف به روی این افراد که اسم پدر هم روش گذاشتن
حانیه
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
برای قانون مملکتون متاسفم واقعا
اینجا برای این که به عنوان یک دختر بخوام حرفامو بگم فضا خیلی کمه
افسانه
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
این مرد باید اعدام شود لطفاً نظر من را بذارید
یحیی
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
اینها انسان نیستند این هیاهو سران هستند وکسی مثل اینها باید اعدام شوند
ناشناس
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
باید این قاتلا را تیکه تیکه کن اعدامم کمشونه، دیگه قاتلا وقتی اعتراف میکنن منتظر چی هستن باید بلافاصله تیکه تیکه بشن ک جگر این مادرها هم خنک بشه ی خورده آروم بشن ،درس عبرتی هم برای کسی ک همچین فکری داره بشه
ناشناس
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
دنیای سیاه ،دنیای تاریک ،دنیایی که دختران را قربانی هوسرانی های مردان میکنی ! دنیایی که به خاطر از کوره در رفتن یه نفر که لحظه ای است جان یک نفر را تباه میکنی
ناشناس
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
دنیای سیاه ،دنیای تاریک ،دنیایی که دختران را قربانی هوسرانی های مردان میکنی ! دنیایی که به خاطر از کوره در رفتن یه نفر که لحظه ای است جان یک نفر را تباه میکنی
ناشناس
۱۵:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
سطح سواد رسانه روز به روز در پرسنل فرارو رو به افول است. به تاریخ قتل نگاه کنید متوجه میسوید این قتل پارسال رخ داده پس قربانی جدید فرزندکشی نیست زیرا امسال پدران محترم در فرزندکشی با دلایل مختلف رکورد زدند.
ناشناس
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
ببین چقدر دوستت داشته نظرت رو دوبار منتشر کرده. الگوی سواد رسانه ای
ناشناس
۱۵:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
سطح سواد رسانه روز به روز در پرسنل فرارو رو به افول است. به تاریخ قتل نگاه کنید متوجه میسوید این قتل پارسال رخ داده پس قربانی جدید فرزندکشی نیست زیرا امسال پدران محترم در فرزندکشی با دلایل مختلف رکورد زدند.
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
خب که چی؟ به جای واکنش به خبر مچ گیری می کنی زرنگ. نفهم منظور جدیدترین گزارشی هست که رسانه ای میشه. تو با فرارو مشکل داری لابد که همچنین کامنتی گذاشته و اون کامنتت رو منتشر کرده.
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
آفرین چه کشفی کردی سواد دار رسانه ای. نوشته جدیدترین موردی که رسانه ای شده. به خاطر کرونا رسانه ای نشده بود.
ناشناس
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
حقا که امثال شماها که احساس باهوشی می کنید خیلی حال به هم زن هستید. اومدی خبر بخونی یا زر زیادی بزنی. بابازده دخترش رو کشته و اونوقت نفهمی مثل تو گیر میدی به تاریخ
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
وای که با چه نفهم هایی روبه رو هستیم. یکی جنایت کرده، بعد یه باهوش اومده میگه پارسال بوده. امسال نبوده.
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
انسان باهوش رو به اوج. ما ممنون تو هستیم که این رو فهمیدی وگرنه می مردیم از نفهمی.
ناشناس
۱۶:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
قربانی جدید به این معنی نیست که جدیدا اتفاق افتاده، یعنی اینکه جدیدا رسانه ای شده. و توضیح داده شده که چرا دیر مادر دختر اعلام کرده. بدت میاد از فرارو خب نیا. خبراش رو نخون.
ناشناس
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
احسنت به سطح سواد رسانه ای شما. نوشته بعد از ماجرای رومینا مادر تصمیم گرفته بیاد بگه ماجرا رو. یعنی جدیدترین قربانی. منظور این نیست که امروز اتفاق افتاده. جدیدترین موردی که خبرش پخش میشه.
ناشناس
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
دوست داشتی برای امسال بود؟ انسان دانشمند رسانه ای. تیتر رو میخونی و نظر میدی. جدیدترین قتلی که در مطبوعات منتشر شده است.
ناشناس
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
طرف دیگه چطور می گفته از زندگی راضی نیست؟
متاسفانه این بحث آبرو و جلو مردم بده زندگی ایرانی هارو سیاه کرده!
ملت به درک, طلاق می گرفتی هم خودت راحت بودی هم اون طفل معصوم. حداقل بهتر از این بود که بمیره !!!
ناشناس
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
فقط اعدام با اره برقی
ناشناس
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
اره!
ناشناس
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
انسانم آرزوست، اینا حتی از حیوانات هم پست ترند، حیف نام حیوان که بر این گونه ی عجیب بزارند، یه کثافت به تمام معنا، خدا لعنتش کنه
ناشناس
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
اگه جامعه بپذیره که هر کس طلاق میگیره ننگ نکرده این قتلها اتفاق نمیفته وقتی به دخترهامو یاد میدیم با لباس سفید میری با کفن برمیگردی و هر بدبختی و خفتی رو تحمل میکنی ولی اسم طلاق رو نمیاری نتیجه اش میشه قتل و داغدار شدن چند خانواده
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
سر جامعه ما چه بلایی اوردن؟
ناشناس
۰۸:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
تربیت نادرست
پدر و مادر بی مسئولیت
ناشناس
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
دختر ۱۰ساله چیکار کرده که مردتیکه هرزه بچه رو کشته اسمش و گذاشتن قتل ناموسی
ناشناس
۱۵:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
ازدواجی که براساس علاقه و اعتماد نباشه یکی از نتایجشش همینه
ناشناس
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
فرصت گناه و اشتباه کردن دیگر چه صیغه ایست؟
ناشناس
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
فراروی شیاد کامنت من این بود که قوانین باید اصلاح بشه هیچ توهینی هم به هیچ کس یا هیچ تفکری توش نبود ولی چاپ نکردی خیلی حقه بازی که ژست رسانه های روشنفکر و سطح بالا رو می گیری ولی با این رفتارت نشون میدی که هیچ فرقی با رسانه های مردم ستیز و انسان ستیز و حق ستیز و دموکراسی ستیز نداری یه جو وجدان هم خوب چیزی به خدا
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
بابابسه دیگه چراهمش بایداین خبرای قتل ناموسیوبشنویم؟همشونم ازقتل رومیناسرچشمه گرف که گفتن پدرولی دمه واعدام نمیشه این چه قانونیه ماهاقبل ازاینکه نسبتی باهم داشته باشیم انسان هایی هستیم که حق حیات وزندگی داریم وهرکیم که این حقو ازهرانسانی بگیر بایدقصاص بشه مهم نیس که ولیه دمه،پدریامادره مهم اینکه یه انسانوکشته وبرای همین بایدقصاص بشه.بشمارین ببینین بعدازقتل رومیناچندتاقتل ناموسیه دیگه انتفاق افتاده توبیشترشونم به این قانون اشاره شده
ناشناس
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
حیف اسم پدر که روی همچین آدمی بگذارن.
ناشناس
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
واقعا حیف اسم پدر
ناشناس
۱۴:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
حيف از جوني اين گل.مرده يك بيمار رواني بوده و متاسفانه مادر هم با ماندن باعث پرپر شدن دختر بيگناه شده.
افسانه
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
این فرد باید اعدام شود
ناشناس
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
چه مردکثیف وهوسرانی بودحتی ان دخترهم که یکمرد متاهل را اعفال کرد ازاوهم پست تربود.چطورتوانست بخاطرهوسرانی خودعصبانیت رابهانه قتل کند.اینمرد بایدروزی هزارباراعدام شود.دیگرهمه دخترشان رامیکشند ومیدانندکه قصاص ندارد این دیگر چه قانونی است؟
ناشناس
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
کجای این قتل ناموسی بوده؟؟؟!!!
مردک بیمار روانی بوده و هوس باز.
یک دوست
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
فی الواقع قتل بی ناموسی بوده.
لعنت به ذات کثیفش.
صبرا
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
حالا صدا و سیما بیاد فقط از خشونت علیه زنان در غرب و آمریکا بگه!
ناشناس
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
باید به حال مملکتب گریست که من
...
ناشناس
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
دم خودم گرم که با درآمد خوب و زندگی سالم بدور از هیچ خلافی ازدواج نکردم !
چون حتی اگر اینقدر خوب باشم بازم از تامین آینده روانی , جانی و مالی همسر و بچه هام مطمئن نبودم و هیچوقت ازدواج نکردم و ریسک رو قبول نکردم ...
بعد هر چی معتاد, بیکار, روانی و بی شعور ازدواج کرده بچه دار هم شده !!!
مهران
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
آقا آقا آقا یه بلانسبتی یه دور از جونی چیزی بگو حداقل یعنی ماکه هم درامد کم داریم هم زندگیمون آرومه بیشعوریم؟؟؟
ناشناس
۱۵:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
مطمئني زندگي سالمي داري؟! چون ظاهراً روان سالمي نداري!! يعني چي هر چي معتاد، بيكار، رواني ........
ترنم
۰۳:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
آره واقعا ..خدارو شکر مجردی ...دمت گرم ک نخواستی دختر مردمو بدبخت کنی...
ترنم..
۰۳:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
آره واقعا..خدارو شکر ک مجردی ..حداقلش نخواستی دختر مردمو بدبخت کنی....هه
ناشناس
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۵
به شما چه ربطی داره؟؟؟ مگه به خودت شک داری؟؟ گفته من که شرایط خیلی خوبی دارم ازدواج نکردم، بعد معتادا روانی ها ازدواج کردند،‌مگه تورو که درآمد پایین داری گفته؟؟؟ معلومه که عقلش خوب کار کرده و روان خیلی سالمی داره،، نه پس خوبه که ازدواج کنه نتونه کمترین امکانات و برای بچه ش فراهم کنه،، اون موقع خوبه؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
حرام لقمه زن می خواستی می رفتی می گرفتی چرا دست به جنایت زدی
ناشناس
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
وقتی نمیخاستت ولش میکردی!
زندگی زورکی نمیشه که
همین حرفو وقتی برای اقایان میزنید برای خانومها هم صدق میکنه!
وقتی با یکی فرار کرده معلومه از دستتون عاصی شده بوده
مهران
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
این دلیل نمیشه که قتل انجام بده
امیر
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۵/۱۳
شما پیش یه روان پزشک برو، احتمال قاتل شدنت بالاست