اتفاقات رخ‌داده در جریان دیدار تیم‌های فولاد و استقلال در اهواز هر روز ابعاد جدیدتری پیدا می‌کند.
در جریان آن بازی، مهدی سیدعلی، داور مسابقه، دو بازیکن از استقلال به همراه فرهاد مجیدی، سرمربی آبی‌های تهران را اخراج کرد و استقلال بازی را با نتیجه ۲ بر یک واگذار کرد. بعد از آن بازی، فرهاد مجیدی در اینستاگرام کد‌های عجیب‌و‌غریبی داد که مشخصا، داور مسابقه را نشانه رفته بود. او از ویلای امیردشت و ویزای اسپانیا خبر داد و در بخشی از اتهاماتش اشاره‌ای به استخدام از طریق رانت در شهرداری کرد.
اگرچه اسمی از سیدعلی نیاورد؛ ولی با توجه به اینکه مهدی سیدعلی در شهرداری مشغول به فعالیت است، مشخص شده که روی صحبتش با او بوده است. البته این اتهامات پای فرد دیگری را هم به میان کشید: بهنام ابوالقاسم‌پور، بازیکن سابق پرسپولیس که از سال ۱۳۸۴ به عضویت شهرداری درآمده، متهم به این شده که مهدی سیدعلی را به شهرداری برده است.
البته ابوالقاسم‌پور می‌گوید بشخصه با سیدعلی مشکل دارد و زیاد اخلاق‌شان با هم جور در‌نمی‌آید. با‌این‌حال، فرهاد مجیدی باز بدون اینکه اسمی از ابوالقاسم‌پور به میان بیاورد، او را متهم به پارتی‌بازی برای سیدعلی کرده است. واکنش‌ها درباره این ادعا چنان زیاد شد که ابوالقاسم‌پور یکی، دو بار در چند روز گذشته به این موضوع واکنش نشان داده است. او می‌گوید «ای کاش فرهاد مجیدی وجودش را داشت و اسمی از او می‌آورد».
البته او اتهامات مطرح‌شده را رد می‌کند و می‌گوید «من سال ۸۴ به شهرداری رفتم و سیدعلی سال ۸۸ به شهرداری آمده است». او درباره این شایعه که عکس صمیمانه‌ای با سیدعلی در شهرداری گرفته، هم می‌گوید: «همه می‌دانند من با او اختلاف دارم. آن تصویری هم که می‌گویند، مربوط به مراسم آشتی‌کنان ماست. من همان‌جا گفتم این عکس‌ها منتشر نشود؛ چون دردسرساز می‌شود».
همه این‌ها به کنار، حالا صحبت‌های جدید بهنام ابوالقاسم‌پور دردسرساز شده است. او که در برنامه فوتبال برتر صحبت می‌کرد، ناخواسته جملاتی را به زبان آورد که سروصدای زیادی به پا کرده است. ابوالقاسم‌پور گفت: «من سال ۸۴ به شهرداری تهران رفتم و نزدیک به ۵۰۰ نفر را در موقعی که می‌توانستم، به نحوی به شهرداری بردم و به این موضوع هم افتخار می‌کنم؛ چراکه به دیگران کمک کردم».
ادعای بردن ۵۰۰ نفر به شهرداری، ادعای عجیبی است که ابوالقاسم‌پور اسم آن را کمک می‌گذارد؛ ولی از طرفی هم می‌تواند نشان از بی‌برنامگی یا زدوبند‌های عجیب‌و‌غریب در شهرداری باشد. مطرح‌شدن این حرف‌ها واکنش‌هایی در فضای مجازی هم در پی داشته؛ به‌طوری‌که یکی از کاربران در انتقاد از صحبت‌های ابوالقاسم‌پور نوشته است: «به همین راحتی! ۵۰۰ نفر را به شهرداری بردم! و به این موضوع افتخار می‌کنم؟! ۵۰۰ نفرو فقط این برده با افتخار میگه. بعد که میری واسه استخدام میگن برو درس بخون آزمون بده اگه قبول شدی و در مصاحبه قبول شدی، هستیم در خدمتت».
ادعای ابوالقاسم‌پور که خودش مدت‌ها در شهرداری منطقه ۲۰ فعالیت کرد و بعد رفته‌رفته به پست‌های مهم‌تری در حوزه ورزش شهرداری رسید، بار دیگر سازوکار شهرداری در استخدام نیرو‌ها را زیر سؤال برده است. البته ورود خود ابوالقاسم‌پور به مجموعه شهرداری هم بی‌حرف‌و‌حدیث نیست. شایعات زیادی در‌این‌باره وجود دارد که او به واسطه دوستی‌اش با یکی از مدیران سرشناس سابق فوتبال که آن مدیر هم رابطه خوبی با شهردار وقت تهران داشته، به شهرداری رسیده است. البته بهنام ابوالقاسم‌پور در حوزه ورزش فردی شناخته‌شده است و سال‌ها در لیگ فوتبال ایران برای تیم‌های مختلف به میدان رفته و شاید نشستنش بر مسند ورزش شهرداری امری بحث‌برانگیز نباشد.
این مورد که ابوالقاسم‌پور چطور به شهرداری رسیده، فعلا اهمیت زیادی ندارد؛ ولی اینکه چطور بهنام ابوالقاسم‌پور به گفته خودش توانسته ۵۰۰ نفر را به شهرداری ببرد، جای تأمل دارد! او در بخش دیگری از صحبت‌های دوشنبه‌شبش در واکنش به حرف‌های فرهاد مجیدی می‌گوید «دوست دارم دستگاه‌های نظارتی ورود کرده و نتیجه را اطلاع‌رسانی کنند. الان دستگاه نظارت باید ببیند حق با چه کسی است». ورود دستگاه‌های نظارتی به اتفاقات مختلف از‌جمله اتهاماتی که فرهاد مجیدی به سیدعلی، داور مسابقه با فولاد، زده و پای بهنام ابوالقاسم‌پور را به میان کشیده، اتفاق نیکویی است که باید هرچه زودتر بررسی شود؛ ولی صحبت‌های جدید بهنام یک مورد دیگر را هم نیازمند بررسی و تحقیق بیشتر می‌کند که آیا او همه آن‌هایی را که به شهرداری برده و قصد کمک‌کردن به آن‌ها را داشته، به واسطه توانمندی و شایستگی‌شان انتخاب کرده یا اینکه موضوعات دیگری در میان بوده است.
ما فقط بلدیم جلوی امریکا در بیاییم فارغ از حال داخلی مملکت
خدا هست
اميدوارم مسئولين پيگيري كنن!!!!
من کسی را میشناسم طرف اکسل هم بلد نیست با دیپلم شده مدیر مالی.
ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
صوفی ما که ز ورد سحری مست شدی
شامگاهش نگران باش که سرخوش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد