صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۴۴۲۹۰
از لاهیجان برمی‌گشتم رشت. بعد از پل جانبازان دوتا آقا که ترک موتور نشسته بودند اومدن فیزیکی اذیتم کردند. واقعا تا مدت‌ها حالم بد بود و همش می‌گفتم یه سیم خاردار باید به خودم نصب کنم! تا کسی اذیتم نکند و یا هزارتا فکر دیگر. با وجود اینکه حرفه‌ای دوچرخه سواری می‌کنم، اما این رفتار انقدر تأثیر بدی روی ذهنیت من داشت که هم اکنون هم که با دوچرخه می‌رم تو خیابون یا جاده استرس دارم مبادا این رفتار تکرار بشه و ناخواسته می‌ترسم.
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۳ - ۰۲ تير ۱۳۹۹

فرقی نمی‌کند زن باشی یا مرد؛ چراکه پرخاش و خشونت علیه دوچرخه سواران حرفه ایی در جاده‌های کشور زن و مرد نمی‌شناسد. فقط کافی است سوار دوچرخه باشی آن وقت خواهی فهمید هر دو جنس به یک میزان، اما به عناوین و شیوه‌های گوناگون مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند.

به گزارش ایسنا، کافی است چشم برخی از رانندگان خودروها، موتورسواران یا عابران به یک دوچرخه‌سوار بیفتد آن وقت است که با ویراژ دادن، کُند کردن سرعت، متلک یا ناسزاگویی و حتی پیچیدن در مسیر حرکت دوچرخه کاری می‌کنند تا تمرکز یا تعادل دوچرخه سوار از دست برود. با این تفاسیر، اگرچه دوچرخه‌سواری می‌تواند برای اغلب زنان و مردان جنبه‌ی ورزشی یا تفریحی داشته باشد، اما چند وقتی است که خشونت و شوخی‌های پر خطر در گوشه کنار کشورمان عامل اصلی آسیب رسیدن به جسم و جان ورزشکاران دوچرخه سوار در جاده‌های کشور شده است.

کم نبوده‌اند دوچرخه‌سوارانی که بی‌دقتی رانندگان یا شوخی و خشونت سایرین آن‌ها را به کام مرگ کشانده است. محمد تیرانداز سال ۱۳۸۶ در کرمان، جسیم ایرانمنش سال ۱۳۸۶ در کرمان، علی نوروزیان سال ۱۳۹۴ در لرستان، علی طالبیان سال ۱۳۹۰ در آذربایجان شرقی، حامد ژاله سال ۱۳۹۶ در قزوین، علی حیدری در اصفهان، رضا احمدی در تهران و اخیرا مهیار فرزانه سال ۱۳۹۹ در یزد از جمله دوچرخه سواران حرفه‌ای کشورمان بوده‌اند که جان خود را در جاده‌ها از دست داده‌اند.

این اواخر نیز «ونوس زرین خاک» که یک زندگی ورزشی داشت به ابدیت پیوست. تازه‌ترین مورد آزار و اذیت دوچرخه سواران به چند روز گذشته باز می‌گردد که ممکن بود به حادثه‌ای جانگداز تبدیل شود.

برای همین اکنون پای صحبت و تجارب ناگوار برخی از دوچرخه سواران در نقاط مختلف ایران نشسته‌ایم تا به روایت تجربه‌های خود بپردازند بلکه مخاطبانی که تا چند وقت پیش تصور می‌کردند این کارشان فقط یک شوخی است، آگاه شوند که گاهی همین شوخی به ظاهر کوچک‌شان ممکن است چه آسیب‌های روانی و جسمی غیر قابل جبرانی به بار بیاورد.

«پیمان مجدد» و «حمید سلیمانی» از جمله دوچرخه سواران بازمانده هستند که مورد خشونت قرار گرفته‌اند. همرکاب پیمان مجدد ماجرای خشونتی و سوءقصدی که به جان پیمان شد را این‌گونه روایت می‌کند: «بعد از تمرین حین بازگشت از استادیوم آزادی به سمت شهریار بودیم که دو نفر از داخل ماشین شروع به فحاشی کردند. بعد از رد شدن از کنار ما و اعتراض دوچرخه سواران که چرا فحاشی می‌کنید آن‌ها با کاتر (چاقو) از ماشین پیاده و به سمت پیمان حمله‌ور شدند. کلاه کاسکت پیمان بیشتر ضربه‌ها رو گرفت، ولی برخورد کاتر با دست پیمان باعث شد تا شاه رگش آسیب ببیند و عملش کنند.»


ویدا هم از جمله بانوان دوچرخه سواران است که به طور حرفه‌ای دوچرخه سواری می‌کند. این بانوی دوچرخه سوار کلکسیونی از تجربه‌های تلخ خود را این گونه ارائه کرده است: «من خاطرات زیادی از اذیت‌های دیگران نسبت به خودم در حین دوچرخه سواری دارم از کدومش بگم؟

- از ضربه‌هایی که سرنشین ماشین‌ها از پشت به کمرم می‌زدند؟

- از پرتاب میوه و زباله از داخل خودرو؟

- از پاشیدن آب از داخل خودرو؟

- از تعقیب‌های موتور سوارانی که قصد سوء استفاده و آزار فیزیکی داشتند؟

- از مواردی که خودرو به قدری خودش رو به من نزدیک کرده و باعث انحراف من از جاده و زمین خوردن من شده؟

- از مواردی که خودرو به قدری به من نزدیک شده که سرنشین خودرو، دست درازی کرده؟

- بار‌ها مورد فحاشی قرار گرفته‌ام با جملاتی زشت و کلماتی رکیک.

- چندین بار منو تعقیب و تهدید کردند.

- تاکنون دوبار تصادف عمدی دو بار تصادف غیر عمدی رو تجربه کردم.

- آخرین بار تصادفی که با سهل‌انگاری و بی‌تفاوت بودن به حضور دوچرخه سوار و نادیده گرفتن دوچرخه سوار منجر به آسیب جدی برای من شد.

تصادف آخر باعث شد که من برای همیشه از رفتن به خیابان و جاده ترس بزرگی داشته باشم و هرگز به تنهایی رکاب نزنم یا دوچرخه رو با ماشین به مکان‌های امن و محدود ببرم و رکاب بزنم.

ولی با همه این مشکلات علاقه من به دوچرخه سواری به قدری بوده و هست که هنوز هم رکاب می‌زنم.»

همچنین محمد جواد رنگینی از دیگر دوچرخه سواران است که در یکی از استان‌های کشورمان رکاب می‌زند. او در توضیح حادثه‌ای که برایش پیش آمده است، می‌گوید: «داستان از آنجا شروع شد که دو نفری داشتیم آخر تختی رکاب می‌زدیم. ناگهان دو نفر سوار بر موتور از کنارمون گاز دادن و در حین رد شدن یکی‌شون با مشت محکم کوبید تو سرم خلاصه که بعد از کلی تعقیب و گریز تو خیابون فاطمی وایسادند و درگیر شدیم (قصد درگیر شدن نداشتم فقط خواستم پلاکشون رو بردارم) و بعد چند دقیقه جدامون کردن اونا هم فرار کردن، پلاکشون رو برداشتم پلیس اومد گزارش نوشت فردا می‌رم پزشکی قانونی بعدشم دادسرا و شکایت می‌کنم.»


پروانه هم که سال‌ها تجربه رکاب زدن دارد، بیان می‌کند: «می‌دونید کجای این موضوع فاجعه ست؟ اونجاش که به خاطر اذیت زیاد، یک دست زدن و رفتن عادی شده و اکثرا می‌گن باز شُکر که بیشتر از این اذیت نکرد!».

پروانه ادامه می‌دهد: "منم مثل سایر خانم‌ها تجربه‌های ناخوشایند دارم. در یکی از برنامه‌ها یه موتوری دنبالم راه افتاد و هِی خواست شماره بده. وقتی دید قبول نمی‌کنم با شدت زیاد چنان مشتی کوبید پشتم که از درد زیاد اومدم خونه مُسکن خوردم. نمی‌دونم چرا فکر می‌کنن این مردم آزاری بامزه است؟ "

محمدرضا هم از دیگر دوچرخه سواران است که مورد اذیت رانندگان قرار گرفته است، او در خاطره‌ای تلخ می‌گوید: «در جاده در حال رکاب زدن بودم. یک خودرو پراید آرام از کنارم رد شد، اما سرنشینانش پوست موز خود را به طرفم پرت کردند که یکی از آن‌ها به صورتم خورد. در طول این سال‌ها چندین مرتبه توسط موتورسوار‌ها هم پس گردنی خورده‌ام یا متلک شنیده‌ام. نکته قابل توجه این حوادث بیشتر در زمان‌هایی برام اتفاق افتاده است که به طور انفرادی رکاب زده‌ام.»

هم‌چنین افسانه هم که از دیگر ورزشکاران در رشته دوچرخه سواری است توضیح می‌دهد: «از لاهیجان برمی‌گشتم رشت. بعد از پل جانبازان دوتا آقا که ترک موتور نشسته بودند اومدن فیزیکی اذیتم کردند. واقعا تا مدت‌ها حالم بد بود و همش می‌گفتم یه سیم خاردار باید به خودم نصب کنم! تا کسی اذیتم نکند و یا هزارتا فکر دیگر. با وجود اینکه حرفه‌ای دوچرخه سواری می‌کنم، اما این رفتار انقدر تأثیر بدی روی ذهنیت من داشت که هم اکنون هم که با دوچرخه می‌رم تو خیابون یا جاده استرس دارم مبادا این رفتار تکرار بشه و ناخواسته می‌ترسم.

همچنین مهرداد ادیب روایت می‌کند: «هفته گذشته با احتیاط کامل از نزدیکترین نقطه به جدول حاشیه در حال حرکت بودم که ماشینی از پشت بهم زد افتادم. راننده پشت فرمون داشت می‌لرزید، ولی همین که پاشدم سرپا و دید چیزیم نشده شروع کرد سروصدا که چرا با دوچرخه از تو خیابون میری؟! طلبکار بود ازم. تو پیاده رو باشی عابرین میگن جای دوچرخه اینجا نیست. تو خیابون باشی راننده‌ها میگن جای دوچرخه اینجا نیست. امیدوارم بزودی دوچرخه جای مخصوص به خودشو داشته باشه!»

سمیرا هم که دوچرخه سواری در شمال ایران است می‌گوید: «یه روز داشتم از یه مسیر خلوت بین شهری رکاب می‌زدم. وقتی تو مسیر بودم دیدم حدود ١٠ تا موتور سوار با حرکات آکروباتیک روی موتوراشون مانور میدن. برام جالب بود همینطوری از قسمت خیلی کنار جاده آسفالته رکاب می‌زدم، چون حدود ٤٠ کیلومتر رکاب زده بودم تقریبا خسته بودم و نمی‌تونستم تند برم. به قول خودمون ملو رکاب می‌زدم.

یکم جلوتر یه کلاه افتاده بود روی زمین، فکر کردم مال موتور سوارهاست وایسادم کلاه رو برداشتم تا مسیری با خودم بردم که اگه اونا رو دیدم بهشون کلاه رو بدم. تا اینکه بعد دو سه کیلومتر دیدم یه جا وایسادن منم ایستادم کلاه رو بهشون دادم. همشون جوان بودن گفتم که حرکاتتون خیلی جالبه، اما خیلی مراقب خودتون باشید. مجدد رکاب زنی رو شروع کردم. متاسفانه چند تا از اونا خیلی آروم پشت سرم میومدن. من چند جا وایسادم. اونا رد می‌شدن من دوباره رکاب می‌زدم. کمی جلوتر می‌دیم وایسادن. چند باری این ایستادن من ادامه داشت که جلوتر که رفتیم متوجه شدم می‌خوان اذیتم کنند.

سمیرا ادامه داد: سعی کردم که تندتر برم و تا از اون مسیر بین شهری که جلو بود رد شوم، چون دو سه کیلومتر جلوتر شهر کوچیکی با کلی مغازه بود. خواستم تندتر بروم مجبور شدم خیلی مسیر رو ایستاده رکاب بزنم اونا هم جوری به من نزدیک میشدن که دستشونو بهم می‌زدن! یه عده‌ای هم جلوتر با موتور مسیرم رو می‌بستن من مجبور می‌شدم برم وسط خیابون.

آزارشون اونقدر شد که مجبور شدم برم جهت مخالف خیابون رکاب بزنم تا اونا شرشونو کم کنند. بعد اونا رفتن و از مسیر مخالفم دوباره برگشتن. دقیقا رو در رو مجبور شدم رکاب بزنم منم برای اینکه نظم‌شونو بهم بزنم همونجوری مخالف بحالت مارپیچی که خودشون باهام انجام داده بودن رکاب زدم که خدا رو شکر دور شدن، ولی تا خود اون آبادی کلا تو مسیر مخالف رکاب زدم که از دست موتور سوار‌ها راحت شم. ولی کلا رکاب تو جهت مخالف خیلی خیلی خطرناکه، اما این خطر رو پذیرفتم بخاطر آزار و اذیت روحی و روانی و چه بسا جسمی اون موجودات پست.

تو مسیر سنگر هم بخاطر رهایی از این موتور سوار‌ها رفتم تو خاکی اونقدر بهم نزدیک شد که دستم رو گرفته بود. نزدیک بود منو بندازه که این‌بار هم بازم برای دور شدن از آزارشون رفتم تو جهت مخالف رکاب زدم.»

نکات روشن دوچرخه سواری

به گزارش ایسنا، این چند روایت تنها بخش کوچکی از مسائلی است که روزانه دوچرخه سواران با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و بخش کوچکی از جامعه که به تصور خود شوخی می‌کنند، اما در عمل به دوچرخه سوار آزار و اذیت می‌رسانند باید تغییر جدی در رفتار و فرهنگ خود داشته باشند و مقامات قضایی نیز باید برخورد جدی و شدیدی با این گونه مزاحمان داشته باشند چرا که این آزار و اذیت می‌تواند منجر به خطرات جانی دوچرخه‌سواران شوند.

یکی از موضوعات مشترک در روایت‌ها این بوده که اغلب دوچرخه سواران طعمه آزار و اذیت می‌شوند که به طور تک نفره یا در گروه‌های بسیار محدود رکاب می‌زنند. نکته دیگر که می‌توان در این روایت‌ها در نظر داشت پرهیز از مشاجره است. چراکه در صورت بالا گرفتن بحث، امکان گلاویز شدن بالا می‌رود و دراین بین میزان آسیب رسیدن به دوچرخه سوار ممکن است بیشتر باشد چراکه وقتی انسانی با قصد قبلی انجام به کاری مانند آزار رساندن می‌کند خود را برای عواقب بعدی آن آماده کرده است.

علاوه بر این ضرورت دارد که پیش از انجام هرگونه اقدامی نسبت به یادداشت کردن شماره پلاک خودرو یا موتور سریعا در نظر گرفته شود تا با طرح شکایت از طریق مجرا‌های قانونی به پرونده رسیدگی شود. اگر چه این کار ممکن است زمان‌بر باشد، اما جنبه تنبیهی و تربیتی عمومی هم خواهد داشت. به این شرط که نهاد‌های قانونی همکاری لازم را با دوچرخه سواران داشته باشند.

همچنین این ضرورت احساس می‌شود که ورزشکاران و ماجراجویانی که با خطر بیشتری سر و کار دارند نسبت به بیمه کردن خود اقداماتی انجام دهند تا چنانچه آسیبی به آن‌ها رسید هزینه‌های درمان را تأمین کنند؛ چراکه بیمه یک سرمایه گذاری مطمئن در تضمیین سلامتی و جبران خسارت است.

در پایان باید گفت چنانچه بستری در کشور فراهم شود که دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه عمومی شناخته شود مردم نیز نسبت به دوچرخه سواران تغییر نگرش پیدا خواهند کرد و این تصور را نخواهند داشت که دوچرخه سواران عمدتا افراد ثروتمند و پولدار جامعه هستند که برای خوشگذرانی این ورزش را انتخاب کرده‌اند. اگر این نگرش تغییر یابد عمدتا از عقده‌های درونی افراد یا تربیت نادرست آن‌ها کاسته خواهد شد و با احترام بیشتری می‌توان در کنار یکدیگر به همزیستی پرداخت.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
فرشاد
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
فقط میتونم بگم متاسفم متاسفم متاسفم .
سعید
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
این افراد ناآگاه اسمشون را می گذارم فکر می کنید کی هستند درصدشون زیاد نیست اما بیشترین ناهنجاریها را ازشون می بینیم انواع خلافهای رانندگی مزاحمتها برای نوامیس و ...که مجازاتهای سختگیرانه هم برایشان وجود ندارد. در کنار این موارد وقتی مسئولین فرهنگی؟! ما هم بی تفاوت هستند این ماجرا ادامه خواهد داشت
امید
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
نویسنده خیلی تلاش کرده بگه دوچرخه سوارهای زن و مرد به یک مقدار مورد اذیت قرار میگیرن در حالی که مسلما این طور نیست.
احسان
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
بهترین کار دروبین که نصب شود در کلاه دوجرخه سوار و شوکر یا اسبری فلفل
پیمان-اردبیل
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
خب دوچرخه سواری نکنن..واجبه که به جاده ها وخیابونا برن و با آبروشون بازی کنن؟ برن سراغ ورزش دیگه
ناشناس
۱۰:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
درسته که گاهی آزار هم اتفاق افتاده اما یک مصاحبه هم درباره هزاران لطف و محبت مردم مسیر ها به دوچرخه سواران بذارین.
ناشناس
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
جای شرم است به جای آموزش مردم ترس تو دل دوچرخه سوارا می ندازید
ناشناس
۱۰:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
جامعه بی اخلال یعنی ... خانه یعنی ... خانه اخلاق که نباشه هیچ چیز نیست هیچ
ناشناس
۱۰:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
وقتی مردم اموزشی برای برای زندگی کردن دریافت نکردن نباید انتظار رفتار درست و متمدن داشته باشیم.
بهروز
۱۰:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
درسته.ولی دوست عزیر راستیتش توسیر کردن شکم مردم موندن چه توقعی داری به کارهای فرهنگی رسیده شود.تکنولوژی و اسباب راحت زیستن همچون سیل اومد به کشور اما فرهنگ استفاده وظرفیتش همراهش نسیت
ناشناس
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
فرهنگ دیرسالی است که به فراموشی سپرده شده است نگاهی به اوضاع طلایه داران فرهنگ(معلمان ) بیاندازید می فهمید چه ارزشی برای فرهنگ قایل شده ایم
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
باید به دوچرخه سوارها واز طریق فدراسیون شوکر بدن همراهشون باشه خصوصا خانم ها
ناشناس
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
مشکل اینه که یاد نگرفتیم چطور رفتار درست داشته باشیم. اگر همون موتور سوار ها اموزش مناسب دریافت کرده بودند، شاید برای درخواست دوستی مودب و ایمن درخواست میکردند و یا راننده ها هیجان ناشی از ابراز وجود خودشون را با کف زدن ( مثل مردم سویس ) نشان میدادند. مشکل عدم آموزش هست که نمیتوانیم مثل انسان زندگی کنیم.
سعید
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
باید حمل اسلحه برای دوچرخه سوارا آزاد بشه
ناشناس
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
مملکت پر از وحوش روانیه
از یسری ها باید حق توحش گرفت
ناشناس
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
باید جایی باشه تا این جانوران وحشی(حیف از جانوران وحشی ولی واژه دیگری پیدا نکردم)عقده ها شان را خالی کنند ودست از سر بقیه مردم بردارند.
ناشناس
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
بجای اینکه بپرسیم چرا پلیس با این رفتارهای گزارش شده برخوردی نمیکند فورا به همه مردم تعمیم میدهیم ومیگوییم مردم بی فرهنگ...در کشورهای دیگر اگر پلیس بی خیال و فشل باشد همین اتفاقها نمیفتد ؟همیشه و همه جا افراد عقده ای و.. هستند
ناشناس
۰۹:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
ربطی نداره. این رفتار کاملا یک بیماری اجتماعیه . مگه این همه متجاوز و دزد رو زندانی و اعدام کردند چیزی درست شد؟
ناشناس
۰۹:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
احسنت
ما فرهنگمون آریاییه چند هزار سال اووو
مقصر پلیسه
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
یک سری از روحانیون گفته اند دوچرخه سواری بانوان ممنوع! با توجه به فرهنگ ملت، همچین بی راه هم نگفتند!
تو کشوری که مردان در امنیت نیستند، وای به حال بانوان!!
ناشناس
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
تا کی باید بانوان تاوان بیماری های مختلف آقایان را بدهند...
ناشناس
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
وقتی همه تریبون های رسمی دوچرخه سواری به خصوص برای بانوان رو مذمت میکنند خب بقیه هم به خودشون جرات میدن هرکاری بکنن چون میدونن قانون حمایتی از دوچرخه سوارا به خصوص بانوان نمیکنه و قربانی رو مقصر میدونه
آرش كمانگير
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
قانون شكني در قشر موتور سوار بيداد ميكنه. توي شهرها كه به هيچ قانون ترافيكي پايبند نيستند و براي خودروها هم مزاحمت ايجاد ميكنند چه برسه به دوچرخه سوار. كيف قاپها و مزاحمين نواميس هم اكثرا موتورسوار هستند چون به راحتي ميتونند توي ترافيك شهر ناپديد بشن و دست هيچكس بهشون نميرسه. ميدونم يك قشر رو نبايد متهم كرد ولي اكثريتي كه بي قانوني ميكنند وجه بقيه رو هم خراب ميكنن. سوال اين هست كه نيروي انتظامي چرا برخورد قاطع نميكنه؟ توانش رو نداره و يا باشرايط اقتصادي فعلي نميخوان روي قشر ضعيف فشار بذارن؟ شايد هم مثل بقيه دستگاههاي دولتي كارائي لازم ندارند!
ناشناس
۰۹:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
وقتی انسانی نه از خدا بترسه و نه وجدان داشته باشه باید ازش ترسید و وای بحال چنین ادم و جامعه‌ای اگر تعداد این گونه ادماش زیاد بشه
ناشناس
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
خانمهای مثلا روشنفکر..... خودتون رو به اون راه نزنید.....
دو چرخه سواری با لباس نصفه نیمه و پیدا شدن فیزیک بدنتان در شان بانوی مومن نیست... و اقدام به اینکار یک سیگنال برای داوطلب بودن برای دزیافت اذیت از سوی دلهای مریض تلقی میشه....
فائزه هاشمی و امثال او که جاهلانه یا مغرضانه توقعات کاذب و مغایر با شخصیت بانوان ایجاد و قبح اینجور کارها را در اجتماع شکستند... مسئول این معظل اجتماعی هستند...
حميد
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
اين همه مسئولين مربوطه مثل سشهرداري تبليغ مي كنند كه دوجرخه سوارب چه مزايايي داره ولي بعدش اين شرايط از سوي يك سري مردم بي فرهنگ بوجود مي ياد.مجلس و قوه قضاييه كجاست كه قانون تصويب كنند ونيروي انتضامي كجاست؟ آخه مردم دلسون رو به چي خوش كنند.يه دوچرخه سوارس ساده هم با اين همه استرس و مشكلات داشته باشه؟ تامين دوچرخه با اين قيمت بالاش هم به كنار.
ناشناس
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
چه کردیم با فرهنگ اشرف مخلوقات با فرهنگ چند هزار ساله؟!!!!!!!!!
ناشناس
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
برو بابا تا یه چیزی میشه میگید فرهنگ چند هزار ساله، کدوم فرهنگ؟؟؟؟؟
ناشناس
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
ار نظر فرهنگی فاجعه هستیم و فقط ادعا می کنیم !!!
کیشو
۰۸:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
مقاله آموزنده و با ارزشی بود
ناشناس
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
در کشورهای دیگر بدتر هست حالا چند مورد نباید آبروی مملکت اسلامی رو برد
ناشناس
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
اینا ماحصل آدمایی با طرز تفکر شماست که تا میگن فلان جا مشکل داره سریع وصل میکنین به یک کشور دیگه که مثلا اونجا خیلی بدتره. باید ببینیم تو این چهل سال به چه کسایی میدان داده شده و چه کسایی مملکت رو به این روز رسوندن
علی
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
اسلامی
ناشناس
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
چند تا کشور رفتی که این طوری عالمانه حرف میزنی؟
ناشناس
۰۹:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
آخه چند تا کشور دیگه رو رفتی ازگل؟!
از دحاتت درامدی تا حالا؟
ناشناس
۰۹:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
پات رو از شابدولعظیم بیرون گذاشتی که افاضات میکنی؟!!
امیرو
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۲
دقیقا کدوم کشور رو میفرمائین؟
بدتر؟بدتر از بی شعوری هم مگه داریم؟
آبرو !! چیزی که نداریم در دنیاااا
اسلامی؟دوباره بگو..نشنیدیم