فرارو-۱۰۳ سال پیش در چنین روزی، «جان اف کندی»، سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. کندی یکی از جالب ترین، محبوبترین و رازآلودترین سیاستمداران تاریخ ایالات متحده آمریکا بود که بخش اعظمی از این ویژگیها را مدیون کشته شدن اسرار آمیزش در سال ۱۹۶۳ است. اما آیا واقعاً کندی تنها به خاطر قتلش مشهور شد و یا اینکه در حدود سه سال ریاست جمهوری خود کارهای خارق العادهای کرده است؟
از سرباز قهرمان تا رئیس جمهور محبوب
جان فیتز جرالد کِنِدی (سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا)، در تاریخ ۲۹ مه سال ۱۹۱۷ در شهر در بروکلاین از ایالت ماساچوست به دنیا آمد. او در خانوادهای مرفه و ثروتمند به دنیا آمد و پدر او سفیر ایالات متحده در بریتانیا بود. همین شرایط رفاه باعث شد تا کندی از بهترین شرایط برای تحصیل خود بهرهمند شود و دوران آموزش خود را در بهترین مدارس و کاجهای سپری کند. اما زمانه کندی جوان، زمانه جنگ بود و نه تحصیل، دورهای که شبح جنگ به سرعت از آسمان اروپا به سرتاسر جهان گسترده میشد.
در بهار ۱۹۴۱، کندی داوطلب خدمت در ارتش آمریکا شد، اما تقاضای او به علت مشکلات پزشکیاش رد شد، اما در سپتامبر همان سال او به واسطه نفوذ پدرش توانست در نیروی دریایی آمریکا استخدام شود. در زمانی که پرل هاربر مورد حمله هواپیماهای ژاپنی قرار گرفت، کندی در حال گذراندن دورههای مرکز آموزشی اسکادران قایقهای «پی تی» بود و پس از آن به پاناما و جبهه اقیانوس آرام در جنگ اعزام شد. او در جبهه اقیانوس آرام در چندین نبرد شرکت کرد، به درجه ستوانی و فرماندهی یک قایق پی تی رسید.
کندی در زمان جنگ جهانی دوم سوار بر یک کشتی پی تی
در ۲ اوت ۱۹۴۳ قایق کندی، پی تی ۱۰۹، در نزدیکیهای نیو جورجیا (نزدیکی جزایر سلیمان) مشغول انجام عملیاتی نظامی بود که توسط یک ناو ژاپنی نابود شد. در این حادثه کمر کندی که از قبل نیز دچار مشکلاتی بود بیشتر مصدوم شد. با این حال و با همین کمر آسیب دیده کندی یک مرد زخمی دیگر را نیز به دوش کشید و سه مایل در اقیانوس شنا کرد تا به جزیرهای برسد. به خاطر این اقدام او مدال نیروی دریایی را دریافت کرد. او در زمان خدمت در جنگ جهانی دوم همچنین نشانهای «قلب ارغوانی»، «مدال کمپین آسیا-اقیانوس آرام» و «مدال پیروزی جنگ جهانی دوم» را کسب کرد. او در اوایل سال ۱۹۴۵، چند ماه پیش از تسلیم ژاپن از خدمت مرخص شد.
مدال های کندی در جنگ جهانی دوم به پاس شجاعت های او
اما این پایان خوش یک «سرباز قهرمان» به معنای پایان کار کندی نبود، او در خانوادهای سیاسی چشم به جهان گشوده بود و همین امر سبب شد تا پای در پیشه خانوادگی خود، یعنی سیاست نهد. این امر تا حدودی به علت پر کردن جای خالی برادرش، «جوزف پ. کندی» نیز بود که علیرغم امیدهای زیادی که خانواده به او بسته بود، در جنگ کشته شده بود. جان کندی پس از یک تلاش ناموفق در انتخابات فرمانداری توانست در سال ۱۹۵۲ در انتخابات مجلس سنا و به نمایندگی از حزب دموکرات، در ایالت ماساچوست پیروز شود و توانست این پیروزی را در چندین دوره تکرار کند.
دوران سناتوری کندی در مجلس سنا
رقابتهای انتخاباتی سال ۱۹۶۰ سرآغاز شروع فعالیتهای جدی کندی در بالاترین سطح عرصه سیاسی آمریکا بود؛ او ابتدا با یک انتخابات درون حزبی فشرده در حزب دموکرات آمریکا روبرو شد و توانست آن را با موفقیت پشت سر بگذارد. رقیب اصلی او در این انتخابات درون حزبی، «لیندون جانسون»، سناتور ایالت تگزاس بود. کندی در این انتخابات به عنوان یک فرد جوان همراه با ایدههایی جدید ظاهر شد و توانست مورد اقبال رأی دهندگان دموکرات واقع شود. همکاری او با رقیبش لیندون جانسون پس از پیروزی در انتخابات درون حزبی نیز ادامه یافت و کندی او را به عنوان نامزد پست معاونت ریاست جمهوری در دولت احتمالی خود معرفی کرد.
در بیرون از حزب دموکرات، معاون رئیس جمهور وقت یعنی «ریچارد نیکسون» به عنوان فردی باتجربه از حزب جمهوری خواه، در برابر کندی قرار گرفت. نیکسون چهرهای بسیار پر نفوذ و شناخته شده بود و به نظر میرسید که یک سناتور تازه کار و جوان یعنی کندی مقابل او هیچ شانسی برای پیروزی نداشته باشد. رقابتهای انتخاباتی سال ۱۹۶۰، اما یک ویژگی جدید داشت؛ در این انتخابات برای اولین بار رقیبان در مناظرات تلویزیونی شرکت کردند. مناظرات تلویزیونی و حضور پر رنگ کندی در آنها تمام تحلیلها پیرامون او را تغییر داد. جان اف کندی مقابل دوربین و در برنامه زندهای که چند ده میلیون آمریکایی آن را تماشا میکردند بسیار مسلط، روان و شیوا مناظره میکرد، اما رقیب با سابقه او یعنی ریچارد نیکسون بسیار عصبی ظاهر شد و نتوانست چهرهای مسلط از خود را در این مناظرات ارائه کند. به دنبال برگزاری انتخابات و پس از شمارش آرا یکی از نزدیکترین نتایج انتخابات در آمریکا رقم خورد و آقای کندی توانست با حدود ۱۰۰ هزار رأی بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده و به عنوان سی و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شود. جان اف کندی در عین حال اولین رئیس جمهور کاتولیک مذهب، اولین رئیس جمهور متولد قرن بیستم و جوانترین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا تا آن زمان شناخته میشد.
کندی و نیکسون، پیش از شروع یکی از مناظره های تلویزیونی
از درون سیستم، در برابر سیستم؟!
روی کار آمدن جان اف کندی بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده، همزمان با تحولات داخلی و خارجی بزرگی بود. در امور داخلی این کشور با ظهور جنبشهای مدنی و همچنین مسائل اقتصادی روبه رو بود و در زمینه خارجی، انقلاب کوبا رخ داده بود و تضاد با شوروی به بالاترین حد خود رسیده بود. به سخن ساده کندی در دوره پرچالش و خطرناکی به ریاست جمهوری آمریکا رسیده بود که هر اقدام و تصمیم وی میتوانست پیامدهای بزرگی به دنبال داشته باشد.
۱۵ سال زمان مناسبی برای خروج از بحران جنگ جهانی دوم، به ویژه در آمریکا بود که آسیب کمتری از جنگ دیده بود. در واقع، به ظاهر کندی پس از دوران بازسازی جنگ جهانی دوم و در دوره آمریکای تثبیت شده به قدرت رسیده بود، اما همین دوره زمانی، دوره بیدار شدن جنبشهای مدنی و تلاش برای به کرسی نشاندن حقوق شهروندی در برابر نظامهای سیاسی قدرتگرا بود. یکی از نخستین مسائلی که دولت کندی با آن مواجه شد، همین حرکتهای مدنی برای کسب حقوق مدنی بود.
این بحث به دنبال حمایتهای کندی از مطالبات سیاه پوستان و ارتباطات او با مارتین لوترکینگ به وجود آمد. جان اف کندی در این دوران سخنرانیهایی را به منظور حمایت از حقوق سیاه پوستان انجام داد و با آن به جنبش حقوق مدنی سرعت بخشید. سرعت بخشی به مطالبات جنبش حقوق مدنی اگرچه نقطه قوتی برای شخص رئیس جمهور شناخته شد، اما شکافهایی جدی را در حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا به وجود آورد. موضوع این شکافها به اعضای دموکرات نواحی جنوبی باز میگردد. این نواحی از دوران لغو برده داری در مباحث جنبش حقوق مدنی دارای اختلاف نظر بودند و حمایتهای جان اف کندی و پس از او لیندون جانسون از حقوق مدنی سیاه پوستان سبب شد تا ایالتهای جنوبی به جمهوری خواهان واگذار شوند و از آن دوران به بعد در نقشه سیاسی ایالات متحده آمریکا تغییراتی صورت گرفت و در پی آن منطقه جنوبی که همیشه در اختیار حزب دموکرات قرار داشت به رقبای جمهوری خواه واگذار شد.
دیدار کندی با نمایندگان جنبش سیاه پوستان آمریکا و مارتین لوتر کینگ
اگرچه حمایت یک رئیس جمهور از جنبشهای مدنی را میتوان یک عکس العمل عادی تلقی کرد، اما قرار گرفتن این اقدام کندی در زمینه تحولات دیگر رخ داده در زمان دولت او، میتواند پرده از مسائل دیگری نیز بردارد. دوران کندی اوج رقابت و تنش با شوروی بود که وقایعی همچون خلیج خوک ها، بحران موشکی کوبا، بحرات تسلیحات اتمی و آغاز تنش در ویتنام، دلایلی محکم بر این مدعا هستند. با این حال این مسئل مواردی بود که همه بدان توجه داشتند و تا حدودی از کم و کیف آن با خبر بودند. در این میان مسئلهای نیز بود که چندان مورد توجه قرار نگرفت.
در تابستان داغ سال ۱۹۵۲، درست در زمانی که کندی برای اولین بار وارد مجلس سنا شد، یک سری تحرکات اسرار آمیز در رادارهای نزدیک فرودگاه ملی واشنگتن رخ داد و برخی نیز اعلام کردند که اشیای ناشناسی را در آسمان نزدیک فرودگاه مشاهده کردند. مقامات رسمی اگرچه این وقایع به وارونگی دما در هوای بالای شهر نسبت دادند، اما همه با این توضیح قانع نشدند. در این زمان، رکورد تعداد گزارشهای مربوط به مشاهده یوفوها، به بالاترین حد خود رسیده بود.
این امر باعث شد تا آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، دولت این کشور را وادار کند که هیئت علمی از دانشمندان را برای بررسی این پدیدهها تأسیس کند. این هیئت موسوم به «پنل رابرتسون»، به سرپرستی «اچ. پی. رابرتسون»، فیزیکدان انستیتوی فناوری کالیفرنیا و سایر فیزیکدانان، اخترشناس و مهندیس صنایع موشکی آمریکا، تشکیل شد. این هیئت به مدت سه روز در سال ۱۹۵۳ با افسران نظامی و رئیس پروژه کتاب آبی مصاحبه کردند و فیلمها و عکسهای مربوط به یوفوها را بررسی کردند.
نتیجه گیری آنها این بود که (۱) ۹۰ درصد از رؤیتها را میتوان به راحتی به پدیدههای نجومی و هواشناسی (مثل سیارات و ستارههای روشن، شهاب سنگ ها، شفقهای هوایی، ابرهای یونی) یا به اشیاء زمینی مانند هواپیما، بالون، پرنده و چراغهای جستجو نسبت داد. (۲) هیچ تهدید امنیتی آشکاری برای زمین وجود ندارد و (۳) هیچ مدرکی برای تأیید وجود موجودات فرا زمینی، در دست نیست. بخشهایی از گزارش پنل رابرتسون در زمان دولت «هری ترومن»، تا سال ۱۹۷۹ جزو اسناد طبقه بندی شده قرار گرفت و این دوره طولانی محرمانه بودن باعث شد بسیاری دولت را به پنهانکاری در این زمینه متهم کنند.
جان اف کندی اولین رئیس جمهور آمریکا بود که تلاش کرد ماجرای یوفوها را به نحوی حل بکند و حتی یک سخنرانی نیز در این زمینه انجام داد. برخی از کارشناسان معتقد هستند کندی قصد داشت تا مطالب مهمی را در این زمینه به اطلاع مردم برساند که این امر چندان خوشایند سازمانهای قدرت در آمریکا و شوروی نبود. این ادعا از آنجا نشأت میگیرد که سالها پس از قتل کندی، اسنادی نیمه سوخته و با منشأی ناشناس منتشر شد که مدعی بود سازمان سیا و کا گ ب شوروی به این دلیل که کندی قصد داشت اسراری را درباره یوفوها به اطلاع مردم برساند، تصمیم به حذف او گرفته بودند. در بخشهایی از این اسناد آمده است که «اگر شخص لنسر (احتمالاً منظور کندی است) از کارهای خود دست برندارد، خیس خواهد شد» که به معنای در خون غلتیدن است.
یکی از اسناد نیمه سوخته در مورد ارتباط قتل کندی با انتشار اطلاعات یوفوها و بیگانگان
به نظر میرسد این اطلاعات (البته رسماً تایید نشده) نشان میدهد که کندی در درون سیستم قدرت ایالات متحده و یا شاید حتی ساختار قدرت جهانی (اگر باور به چنین چیزی داشته باشیم)، با تضاد و مشکلاتی مواجهه شده است. به عبارت بهتر در این دیدگاه کندی فردی در درون سیستم به تصویر کشیده شده است که قصد دارد همچون یک قهرمان با مظاهر سلطه گر آن مبارزه کند. در مصاحبهای جالب مربوط به سال ۲۰۱۵، یکی از اعضای سابق سازمان سیا و عضو حزب جمهوری خواه ایالات متحده به نام «داگلاس کنی» مدعی شد که در سال ۱۹۷۰ درباره علت قتل کندی از یکی از مهرههای سرشناس سازمان سیا سوال کرده و وی پاسخ داده است که کندی میخواست اطلاعات یوفوها و بیگانگان را به شوروی و رسانههای عمومی بدهد و «این به معنای افشای بزرگترین راز بشریت بود». چنین ادعایی به سرعت با در ارتباط بودن حاکمان بزرگ جهان با موجودات فرازمینی و حتی خدمت این حاکمان به آنها همراه شد.
خود کندی نیز طی یک سخنرانی ۴۰ دقیقه ای، اشاراتی مستقیمی به موضوع یوفوها و بیگانگان کرد و به شدت وجود و عملکرد «سازمانها و انجمنهای مخفی» در سطح جهان را مورد انتقاد قرار داد. وی در بخشی از این سخنرانی گفت: «واژه «محرمانه» با ماهیت یک جامعه باز و آزاد، در تضاد است و ما به عنوان شهروندان عادی به صورت ذاتی و تاریخی از این گروها ها و سازمانهای مخفی بیزاریم. ما همیشه از قوانین، برنامهها و رویکردهای محرمانه نفرت داشته ایم. ما مدتها قبل تصمیم به پذیرش خطر مخفی کردن اطلاعات مهم و حیاتی گرفته ایم. ما و مردم سراسر جهان بر ضد توطئههای ترسناکی هستیم که در مفاهیمی محرمانه به جلو میروند، مفاهیمی که ساختار آنها بر اساس نفوذ به جای تهاجم، براندازی به جای انتخابات آزاد و تهدید به جای اختیار بوده است. این ساختاری است که انسانها و منابع مالی بی حدی را در اختیار گرفته تا ماشینی بزرگ و بی نقص بسازد که مجموعهای از عملیاتهای نظامی، اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی، و سیاسی را شامل میشود. آماده سازی این سیستم همیشه به صورت مخفیانه است و نه علنی، اشتباهاتش نیز پوشانده میشود و نه نقد و مخالفانش ساکت میشوند و نه معروف. این سیستمی است که در آن هیچ رسیدی برای هزینهها نیست، هیچ جملهای برای شایعات نیست و هیچ افشاگری برای اسرار نیست. اما من میخواهم به مردم آمریکا هشدار و آگاهی بدهم و اطمینان دارم که با کمک شما انسان به چیزی تبدیل خواهد شد که برای آن آفریده شده است؛ آزاد و مستقل».
رازهای سر به مهر مانده!
کندی در روز جمعه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در ساعت ۱۲:۳۰ بعد از ظهر در جریان سفر به شهر دالاس در ایالت تگزاس به قتل رسید. «لی هاروی اسوالد» در ساعت ۷ بعد از ظهر همان روز به جرم قتل یک مأمور پلیس دالاس مجرم شناخته شد و در ساعت ۱۱:۳۰ شب به عنوان قاتل رئیسجمهور نیز معرفی شد. اسوالد تنها دو روز بعد در جریان انتقال به زندان، در برابر ساختمان پلیس دالاس توسط صاحب یک کلوپ شبانه به نام «جک روبی» به قتل رسید. اسوالد هیچگاه تیراندزی به هیچ فردی را نپذیرفت و مدعی شد که دارند از او به عنوان «طعمه» استفاده میکنند. او همچنین عکسی که او را با سلاح قتاله نشان میداد را جعلی خواند و اعلام کرد که صورت او را به بدن فرد دیگری چسباندهاند. به دلیل مرگ او، بیگناهی یا مجرمیاش هرگز در هیچ دادگاهی اثبات نشد.
لی هاروی اسوالد
در روز پنجشنبه ۲۵ اکتبر سال ۲۰۱۷، تاریخ قانونی برای محرمانه بودن اسناد ترور که معمولا رییس جمهوی آمریکا میتواند محرمانه بودن آنها را تمدید کند، به پایان رسید. این اسناد که بخش نهایی تحقیقات درباره قتل جان اف کندی است، مدارک اداره تحقیقات فدرال (اف بی آی) و سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) را در این باره شامل میشود. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، یک روز پیش از این تاریخ در یک پیام که در حساب توییتر خود منتشر کرد، نوشت: «انتظار طولانی برای انتشار مدارک جان اف کندی فردا به پایان میرسد. بسیار جالب.» و سرانجام پس از گذشت بیش از نیم قرن از ترور کندی، سی و پنجمین رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا سرانجام دولت این کشور تصمیم گرفت هزاران سند و مدرک محرمانه درباره قتل وی را منتشر کند.
لحظه قتل اسوالد در خروجی ساختمان پلیس دالاس
با این حال اگرچه پیش از این از وجود ۳۱۰۰ فایل محرمانه در این باره خبر داده شده بود، اما درنهایت آرشیو ملی آمریکا ۲۸۹۱ سند را روی وب سایت خود منتشر کرد. دونالد ترامپ بنا بر درخواست سیا، سازمان اطلاعاتی آمریکا و اف بیآی، پلیس فدرال این کشور موافقت کرد که حدود ۲۰۰ سند همچنان در طبقه بندی اسناد محرمانه حفظ شوند. ترامپ در نامهای در این باره اعلام کرد که احتمال دارد انتشار این ۲۰۰ سند، صدمه غیرقابل برگشتی به امنیت ملی و یا روابط خارجی این کشور وارد کند.
عدم انتشار کامل اسناد ترور کندی در زمان دونالد ترامپ نیز به این استدلال کمک کرد که بخشی در بدنه قدرت ایالات متحده از همان ابتدا قصد نداشت تا واقعیت قتل کندی برملا شود. نکته جالب این است که بسیاری از کارشناسان کاخ سفید مدعی هستند که ترامپ، عدم انتشار کامل اسناد ترور کندی را با نارضایتی پذیرفته است و برای همین است که در متن پیامش نوشته شده: «من امروز چارهای ندارم جز اینکه با بررسی دوباره موافقت کنم تا آنکه اجازه دهم صدمات غیرقابل جبرانی به امنیت ملی ما وارد شود».
پس از سالها جان اف کندی هنوز در هالهای از مرگ اسرار آمیز خود فرو رفته است و یافتن پاسخی برای علت قتل او به یک بازی فکری هیجان انگیز تبدیل شده است. هنوز راز قتل او سر به مهر باقی مانده است، اما آیا خود او نیز قربانی همین رازهای سر به مهر مانده است؟ ادعاهایی وجود دارد که او را در تلاش برای هشدار دادن به مردم جهان و یا دست کم ملت آمریکا، درباره سازمانها و انجمنهای سری نشان میدهد که در پشت پرده، نظم خودساخته (و یا دیکته شده از سوی بیگانگان) را به جهان تحمیل میکنند. اما رد یا پذیرش این ادعا خود نیاز به شکسته شدن راز قتل کندی دارد که شاید هیچگاه محقق نشود.
او معتقد بود دموکراسی به شکل واقعی در امریکا وجود ندارد بلکه فقط دو حزب دموکرات و جمهوری خواه در هر دوره قدت را در دست می گیرند و خارج از این دو حزب اجازه فعالیت به هیچ حزب فرد نژاد یا دینی که بتواند به مناصب بالای قدرت مانند ریاست جمهوری و ریاست مجلس سنا برسد هرگز نخواهند داد؟؟!!!!!!!!!!!!!
او درست می گفت و تا این دو حزب حاکم هستند فرقی با دیکتاتوری ندارد
معلوم نیست چی اختراع کردن یا با چه موجوداتی از دنیای دیگه در ارتباط هستن که میترسن این مسائل لو بره
قطعا این جهان ناشناخته یکسری رمز و راز عجیب داره و این دنیای سیاه یه جاهایی به پایان میرسه یا موجودات عجیب دیگه هم داخلش هست
کندی در گوشه ای از صحبتهای خود به این مجامع اشاره کرده است.
خواهشا فقط با آقا زاده های ما مقایسه کنید:
در زمان جنگ جهانی به دلیل مشکلات پزشکی معاف شده بود اما با نفوذ پدرش توانست در نیروی دریایی وارد شود!
برادر بزرگش در جنگ کشته شد!
با وجود زخمی شدن در جنگ مجددا به نیروی دریایی بازگشت!
یاد جملات قصار پسر سفیر ایران افتادم! یا ژنهای خیلی خیلی خوب دیگر
این سخنرانی زیبا را مقایسه کنید با سخنرانی های امروزی سران کشورها جهان و سیاستمداران هم رفته رفته به قهقرا رفته اند