صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۸۵۰۰
جروبحث بین ما بالا گرفت و یکباره سیامک به سمت شومینه رفت و میله آهنی را که برای جابه‌جا‌کردن چوب شومینه است برداشت و به‌شدت من را کتک زد. آن‌قدر مرا زد که همه‌جای بدنم خون‌آلود شد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۴ - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹
خشونت خانگی و آزار زن جوان توسط شوهرش چنان وضعیتی را برای او درست کرد که زن زیر شکنجه یک پایش را به طور کامل از دست داد و پای دیگرش هم قدرت حرکت ندارد.

به گزارش شرق، این زن که به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران شکایت کرده است، درباره روز‌های سخت زندگی با شوهرش که سال‌ها از او بزرگ‌تر است، صحبت و ماجرای دو هفته هولناک را تعریف کرد.

مردی سال گذشته به مأموران پلیس شکایت کرد و مدعی شد دامادش چنان دخترش را کتک زده که دچار نقص عضو شده است. این مرد گفت: من با تماس تلفنی دخترم در جریان این اتفاق قرار گرفتم. او از من درخواست کمک کرد و گفت: دو هفته است که وضعیت بدی دارد.

وقتی مأموران با شکایت این مرد تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند زن جوان در بیمارستان بستری است. آن‌ها بررسی‌ها را با صحبت با زن جوان آغاز کردند. این زن به نام رؤیا به مأموران گفت: شوهرم من را با میله شومینه کتک زد و دو هفته در خانه زندانی کرد و اجازه نداد با خانواده‌ام تماس بگیرم. من از او شکایت دارم.

در ادامه، سیامک، شوهر ۶۰ ساله رؤیا، بازداشت شد و به آزار و شکنجه همسرش اعتراف کرد. او گفت: من از دست همسرم عصبانی شدم و او را زدم، اما قصد نداشتم آسیب جدی‌ای به او وارد کنم.

پرونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه سیامک، همسر جوانش داستان زندگی تلخی را که با شوهرش داشت توضیح داد و از اینکه چطور مورد تحقیر قرار می‌گرفت، گفت.
 
این زن که روی ویلچر نشسته بود و چهره‌ای درهم‌شکسته داشت، گفت: ما خانواده فقیری بودیم، به‌همین‌خاطر وقتی سیامک به خواستگاری من آمد، با او ازدواج کردم. من ۳۰ ساله بودم و سیامک ۶۰ سال داشت. بچه‌هایش هم‌سن‌و‌سال من بودند، ولی من به‌خاطر اینکه از فقر نجات پیدا کنم به سیامک بله گفتم و با هم ازدواج کردیم. من می‌دانستم همسر اولش از او جدا شده است، اما علت جدایی را نمی‌دانستم.

رؤیا در ادامه گفت: بعد از ازدواج، من سعی می‌کردم با توجه به سن سیامک احترامی فراتر از یک شوهر برای او قائل باشم و بسیار به او توجه می‌کردم و کارهایش را انجام می‌دادم، اما این احترام متقابل نبود.
 
بچه‌های سیامک به خانه ما می‌آمدند و با من رفتار بسیار بدی داشتند. آن‌ها رفتار تحقیرآمیزی با من داشتند. خانه سیامک بزرگ و ویلایی بود. وسایل خانه شیک و همه‌چیز لوکس بود، اما آن‌ها به اندازه ثروتشان باادب نبودند و با من تحقیرآمیز برخورد می‌کردند. این موضوع مرا ناراحت می‌کرد. به شوهرم گفتم از این رفتار بچه‌هایش ناراحت می‌شوم، اما او اصلا واکنشی نشان نمی‌داد.

زن جوان ادامه داد: با اینکه سعی می‌کردم زندگی آرامی را با سیامک درست کنم، اما وقتی تحقیر می‌شدم دیگر دوست نداشتم با او باشم. تا اینکه روز حادثه بچه‌های سیامک آمدند. آن‌ها خیلی به خانه پدرشان می‌آمدند. دوباره تحقیرم کردند و من هم از این رفتار ناراحت شدم و به سیامک گفتم دیگر نمی‌توانم این وضعیت را تحمل کنم.
 
با عصبانیت با شوهرم صحبت کردم و گفتم رفت‌وآمد‌های فرزندانش به خانه ما مرا خیلی اذیت می‌کند. جروبحث بین ما بالا گرفت و یکباره سیامک به سمت شومینه رفت و میله آهنی را که برای جابه‌جا‌کردن چوب شومینه است برداشت و به‌شدت من را کتک زد. آن‌قدر مرا زد که همه‌جای بدنم خون‌آلود شد. دست و دهانم غرق خون بود و دندان‌هایم شکست.
 
دو هفته در همان وضعیت ماندم. سیامک به من گفت: باید آن‌قدر بمانی تا بمیری. زن جوان حرف‌هایش را این‌طور ادامه داد: من و سیامک دو سال بود که با هم زندگی می‌کردیم و هرگز به او بی‌احترامی نکرده بودم، اما او این‌طور شکنجه‌ام کرد.
 
در دو هفته‌ای که در خانه‌اش اسیر بودم، حتی من را به دکتر نبرد. اجازه نمی‌داد با خانواده‌ام تماس بگیرم. خانواده‌ام فکر می‌کردند ما به سفر رفته‌ایم. تا اینکه بعد از دو هفته وقتی سیامک برای خرید بیرون رفت، من تلفن را برداشتم و به پدرم زنگ زدم و درخواست کمک کردم.
 
او به همراه دایی‌ام آمد و مرا به بیمارستان بردند. در بیمارستان دکتر‌ها گفتند یک پایم را باید به‌خاطر عفونت شدید قطع کنند و پای دیگرم هم، چون اعصابش از بین رفته است، دیگر قدرت حرکت ندارد و من برای همیشه قدرت راه‌رفتن را از دست داده‌ام.

وقتی نوبت به سیامک رسید و تفهیم اتهام شد، شکنجه و ناقص‌کردن همسرش را انکار کرد و گفت: من قبول دارم با رؤیا دعوا کردیم، اما دعوای ما به‌خاطر پول بود. رؤیا از من پول می‌خواست، من هم کارت عابربانکم را ندادم. او با میله شومینه به من حمله کرد و مرا زد، بعد هم با پدر و دایی‌اش تماس گرفت و آن‌ها آمدند و رؤیا را بردند. در آن مدت چه اتفاقی افتاد که رؤیا پاهایش را از دست داد من نمی‌دانم و مسئولیت آن با من نیست.

گفته‌های متهم در حالی بود که او در بازجویی‌های اولیه به شکنجه همسرش اعتراف کرده بود. قضات با پایان جلسه دادگاه، برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.
برچسب ها: شنجه
ارسال نظرات
سپید
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
خدا لعننش کنه پیری عوضی
ناشناس
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
کثافت آشغال باید دار زده بشه
ناشناس
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
باید قانونی در کشور باشد که اجازه ندهد به واسطه فقر بعضی افراد تن به این نوع روابط و ازدواج دهند. اگر آمار گرفته شود خیلی افراد و خانواده ها گرفتار این معضل هستند.
سینا
۲۳:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
پول نمیتونه باعث خوشبختی شه رفته باکسی ازدواج کرده که هم سن پدرشه
ناشناس
۱۸:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
فرزندان این مرد که به خاطر پول این زن بیچاره را تحقیر می کردند و شکنجه روحی می دادند عامل اصلی دعوا بوده اند . هر چند در هیچ دادگاهی محاکمه نخواهند شد اما دادگاه عدل الهی آنها را به سبب کبر و غرورشان به سزای اعمالشان خواهد رساند مگر آنکه با کمک به این زن بیچاره حلالیت بگیرند .
Reza
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
خوب آدمیکه بخاطر پول بخواد زن مرد مسن بشه همین عاقبتش.
ناشناس
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
برو بابا هر کس که به خاطر پول تن به کار ذلیلانه میده ارو باید تحقیر کرد. فرزندان این مرد بهترین کار کردنن
ناشناس
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
لعنت به فقر و کسی و کسانی که باعث این فقر در این کشور ثروتمند هستند .اینها مسبب اصلی این گونه جنایتها هستند.
باران
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
لعنت به فقر.
ناشناس
۱۶:۵۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
این آشغال بایداعدام بشه ولی دادگاه هیچوقت ازحق زن دفاع نمیکنه همش طرف مردای آشغالو میگیرن
ناشناس
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
کاملاً موافقم
ناشناس
۰۱:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
دقیقا انگار مردا خونشون رنگین تره
ناشناس
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
عدالت باید اجرا بشه نه کمتر نه بیشتر البته بعد از ریشه یابی وانگیزه ازدواج زن با شوه سن بالا شاید از همون اول هدف اخازی بوده
ناشناس
۱۱:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
شرایط طلاق باید سهل و اسون بشه اگه دونفر نمیتونند با هم زندگی کنند جدا بشوند بهتر از اینست که به همدیگر اسیب بزنند
ناشناس
۱۶:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
من تعجب میکنم فرارو این توهین های جنسی رو پخش میکنه فمنیسم افراط گری و انحطاطه اگه فکر می کنید این رویه به اصلاح امور کمک میکنه اشتباه بزرگی میکنید آقای خوشوقت و دوستان
ناشناس
۱۶:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
زن "آشغال" و "بی تربیت" و "نفهم" هم تا دلتون بخواد داریم !
پرتو
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
امان از فقر و جهل .
ناشناس
۱۶:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
چرا صدا و سیمای میلی این حوادث پوشش نمیده و همه چی گل و بلبله؟! اگه تو امریکا بود چخماقی و یوسف سلامی و آمنه ذبیحپور و ... پدر مردم با اون گزارشای مسخرشون در میاوردن ولی برای اتفاقات وحشتناک داخل ایران همشون خفه خون گرفتن!! تف به ذات پلید همه مقاماتی که با دزدی و اختلاس و رشوه باعث فقر و فلاکت گسترده بین مردم شدن که مجبور به فروش دخترشون به یک پیرمرد جانی و روانی بشن،،،منتشر کن فرارو چقدر ترسو و محافظه کاری تو؟!
رادیو فردا
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
نهایتا قضات با مقداری دیه قضیه را فیصله میدهند و این داستان همچنان ادامه دارد..
ناشناس
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
حیوان
بانو
۱۶:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
شما تا حالا دیدی یک حیوان حیوان دیگری را شکنجه بدهد؟
ناشناس
۱۶:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
کدام حیوانی این کار شنیع را انجام میدهد؟
ناشناس
۰۷:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
بابا عصبانی نشو، دیگه همه یاد گرفتن میگن کدوم حیوانی با هم نوعش اینطوری میکنه، منظور ناشناس ۱۵:۳۸ بکار بردن کلمه ای برای نشون دادن میزان تنفرش بود همین، حالا شما شدی مدافع حقوق حیوانات
ناشناس
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
لعنت به مسئولین که هیچ احساس مسئولیتی درمقابل مشکلات مردم نمی کنندکه این چنین زندگی دارند
رضا
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
عجب ادم بی شرف انسان نمایی
ناشناس
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
بی شرف
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
بخاطر دروغ و پرونده سازی باید اعدام شود
ایرانی
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
همچین شوهری باید بمیره به خدا
هیربد
۱۴:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۱
باینانمیشه گفت انسان. اینکارباکشتن یک انسان فرقی ندارد. اشدمجازات هم برایش کم است.