صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۸۱۴
محمد نوین
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۴ - ۰۱ فروردين ۱۳۸۹

1388
محمد نوین؛ سال عجیب و سختی بود. در بهار در اوج مبارزات انتخاباتی همه ایران غرق شور و هیجان بود و جهان چشم گشوده، کوچه و برزن رنگارنگ ایران را می‌نگریست. خاورمیانه غرق حیرت، زیبایی آزادی و دموکراسی را انگشت حسرت به دهان تماشا می‌کرد. مشارکت با شکوه بود و... 

این نوای آزادی بود که به هوا می‌رفت! 

تابستان اما گرم و گیج و عرق کرده آمد، از همه مساماتمان به یکباره عرق ریخت بیرون. دایره‌ها تنگ‌تر می‌شد و بیرون مانده‌ها بیشتر. خطاب‌ها تغییر می‌کرد و خواندن‌‌ها به گونه‌ای دیگر می‌شد. و ناگاه کهریزک عرق سردی شد بر جبین... 

این زبانه‌های آتش بود که به هوا می‌رفت! 

پاییز زردتر بود و حکایت ریزش برگ‌ها حکایت دیگر. صحنه در تسخیر تند بادها بود. برگ‌های سبز درختان اندک اندک یا رنگ می‌باختند یا تاب نمی‌آوردند ماندن را... 

این زبانه‌های آتش بود که به هوا می‌رفت! 

زمستان بی‌برف بود امسال. آب و هوا بر پاشنه اعتدال می‌چرخید گویی. بادها اندک اندک فرو می‌نشستند... 

این دود بود که به هوا می‌رفت! 

1389
چه یادمان داد 88. پیر عتاب کشیده و رنجور 88 به نجوا در گوش‌هایمان چه گفت؟ از انتخابات و حوادث تلخ‌اش، از هدفمند کردن و رفراندوم، از کهریزک و کوی... 

می‌پندارم سالی که گذشت سال «پایبند نبودن» بازیگران به قواعد بازی بود. بازیگران و استراتژی‌‌هایشان همه و همه بازی بر هم زن بود و از همین رو هرکسی خواست خود را حق می‌دانست. 88 شاید کلاس درسی بود برای آنکه یاد بگیریم مرغ سیاست یک پا ندارد... 

اکنون از پس 88، 89 با بیم‌ها و امیدهایش طلوع کرده است. بیم‌های بزرگی که آدمی را وا می‌دارد در این اول سالی مدام با خودش زمزمه کند: «نکند!» 

نکند آتش تندروی‌ها بار دیگر افروخته شود
نکند اجماع جهانی علیه ما شکل بگیرد
نکند بازار اقتصاد راکد شود
نکند هدفمند کردن یارانه واگذاشته شود 

و امان از این نکند آخر، 

"محمود احمدی‌نژاد با نقل قولی طلایی در واپسین روزهای سال می‌گوید؛ با این شرایط اجرا نمی‌کنم هم پرسی برگزار شود، این گونه از مجلس رد می‌شود و به تعبیر سه اقتصاد دان مجلس هشتم از «قانون می‌گریزد» تا حرف خود را به کرسی بنشاند!" 

بگذریم!

امیدها و رویاها آدمی را سر پا نگه می‌دارد در این وانفسا:

خدا کند از زاویه تنگ امنیتی گذر کنیم به گستردگی نگاهی دیگر
خدا کند فضای رسانه‌ای باز شود، روزنامه‌ها و نشریات از محاق در آیند
خدا کند از بند رها شوند زندانیان
خدا کند یاد بگیریم اگر انتقاد کردن از ما، توهین برداشت نکنیم 
خدا کند...

فرارو
به گفته دوستی کار خبر در 88 چون راه رفتن روی لبه تیغ بود و به تعبیر من زیر تیغ! 

اما شرایط برای فرارو سخت‌تر بود، چرا که سعی می‌کرد بر مسیر و راه میانه حرکت کند و با توجه به انواع محدویت‌ها به شکل حرفه‌ای به خبر رسانی پاییند باشد. 

مثل ما مثل دوستی است که از سوی دوستش مورد پرسش واقع شده «چه خبر؟» 

فرارو همه‌ی خبرها را گفته است، از خبرهای این طیف تا خبرهای آن طیف، از تحلیل های این گروه تا تحلیل های آن گروه، از اعتقاد این روزنامه تا اعتقاد آن روزنامه؛ همه همه را به دوستانش گفته و تفسیر و تعبیر و تصمیم را واگذارده است به شما. (قبول دارم که گاهی به صراحت نشد که بگوییم)

فرارو در جناح بندی های مرسوم ایران نه اصلاح طلب است نه اصولگرا، هم اصلاح طلب است هم اصولگرا؛ این گونه سعی می‌کند با اعتقاد به چارچوب های نظام و با میانه روی به خبر رسانی مستقل نزدیک شود. 

در سال 89 نیز، ما بر آنیم که چنین رویه‌ای را ادامه دهیم و امید داریم شما عزیزانی که در این سال‌ها با ما بوده اید با انتقادها و نظرتان ما را یاری رسانید. 

به امید سالی پر از برکت برای همه

ارسال نظرات