قسمت ششم سریال هم گناه به تهیه کنندگی و کارگردانی مصطفی کیایی، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی میشود.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت ششم سریال هم گناه اینجا کلیک کنید
در قسمت قبل دیدیم که حال پیمان در بیمارستان رو به بهبودی است و فریبرز هم اگرچه موفق به برقراری ارتباط با پیمان نمیشود، اما همهی وقتش را بالای سر او میگذراند. پرویز باز هم از فریبرز میخواهد که پسرش را از بازداشت آزاد کند و باز هم به در بسته میخورد. این جاست که پیمان بهانهای پیدا میکند و فریبرز را تا آزاد کردن پسر دایی اش از اتاق بیرون میکند.
مشکلات خانوادهی صبوری که اصل و نسب و آبروی خانوادگی مهمترین چیز برایشان است کم کم خود را نشان میدهند. معلوم میشود که سالها پیش فریبرز بدون اجازه و اطلاع خانواده اش با لیلا ازدواج کرده و خانواده به خصوص پدرش وقتی از ماجرا با خبر شدند به او فشار آوردند تا از لیلا جدا شود.
فریبرز صبوری خود اولین نفری بوده است که با خانوادهی صبوری دچار تعارض شده است و حالا سالها بعد بچههای دیگر از جمله سیما، آرمان، امین و سارا هم هر کدام در زندگی شان با مسائلی مواجهند که با دیسیپلین خانوادهی بزرگشان هم خوانی ندارد.
سیما در گیر مسائل جنسیتی خودش است و از طرفی هم پدرش برای ازدواج به او فشار میآرود. بدین شکل مجبور میشود که از دوست آرمان که سر و ریخت موجهی ندارد بخواهد که برای فریب پدرش به خواستگاری اش بیاید.
امین اگرچه سعی میکند خود را موجه جلوه دهد و مسائل را در خانواده حل کند و جو آن را آرام کند، اما او هم برای توضیح قوانین خانوادگی و انتظارات آنها برای همسر آینده اش با مشکل روبرو است.
اما فرهاد صبوری (مهدی پاکدل) دیگر برادر خانوادهی صبوری که مدتی است از خارج کشور برگشته و کسی جز ایرج (شاهرخ فروتنیان)، همسر سابق فریده، از آمدنش خبر ندارد هم درگیر مسائلی است که با انتظارات خانواده همراه نیست. او برای نجات دختری که عمویش میخواهد او را به عقد کسی پیرتر از خودش در آورد تصمیم میگیرد خودش پیش قدم شود و دختر را از خانواده اش خواستگاری کند.
انتظار میرفت که از این قسمت روند داستان سرعت بیشتری بگیرد و به پیش برود، اما هم گناه این کار را نمیکند هنوز هم برای زدن جرقهای که آن چه میان شخصیت هایش میگذرد را زیر و رو کند صبر میکند.
چنین ریتمی البته برای سریالهای کم کنش ایرانی تبدیل به یک موضوع عادی شده است و شاید انتظار ریتمی تندتر اتفاقا بیهوده به نظر برسد.