صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

دکتر حجت‌اله عباسی
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۴ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۹
دکتر حجت‌اله عباسی*؛ سریال پایتخت ۶ این روزها توانسته با ارایه یک داستان پرکشش مخاطبان زیادی برای خود دست و پا کند. در ایام تعطیلات نوروزی، قرنطینه کرونایی و انزوای شهروندان در کنج خانه، پنجره دلنوازی را روی شهروندان گشوده است.

این سریال طنز، روابط فرهنگی و اجتماعی را در لایه های زیرین جامعه بخوبی واکاوی و جلوه‌هایی از فرهنگ عامه را در ویترین تلویزیون به نمایش گذاشته و واگویه واقعیت های تلخی در زیر پوست جامعه است.

هر چند سریال به لحاظ نشانه شناختی، حال و هوای فرهنگ، سنت‌های محلی و لهجه غلیظ و جذاب کاراکترهای اصلی، بیننده را به سویه جغرافیای خاصی در ایران هدایت می کند، اما نباید موضوع این سریال و محتوی آن را به منطقه خاصی فروکاست و بطور یقین جلوه‌ای فرازمان و فرامکان است.

صورت‌بندی داستان سریال بیانگر سلطه ایدئولوژی فرهنگ توده‌ای بر مناسبات اجتماعی و اولویت یافتن لذت‌های کم اهمیت، احساسی، فوری و کاذب بجای معیارهای اصیل، سازنده، عمیق و آینده نگرانه است.

این ادعا بدان معنا نیست که همه زوایای فرهنگ عامه باید نکوهش شده و زوایای فرهنگ والا تقدیس شود. تجاری شدن فرهنگ و به حاشیه رانده شدن نقش‌های اجتماعی، از بلاهای خانمانسوز جوامع امروزی است. واقعیت تلخی که حاصل آمیزه‌ای از مسائل ساختاری و کنشگری در جامعه بوده و منبع تولید تضاد در روابط اجتماعی و سلب آرامش انسان معاصر است .

برای تبیین چیستی و چرایی مناسبات فرهنگی ترسیم شده در سریال پایتخت ۶ باید از نظریه‌های موجود در علوم ارتباطات و علوم اجتماعی کمک گرفت. یکی از نظریه هایی که می‌تواند از لحاظ روان‌شناختی به تبیین فرهنگ عامه‌پسند حاکم بر سریال کمک کند، نظریه "خرده فرهنگ دهقانی" راجرز است.

در منظومه فکری راجرز، عناصری چون انگیزه‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌ها در قالب خرده فرهنگ دهقانی، کلیدی برای فهم رفتار افراد محسوب می‌شوند. به اعتقاد او این عناصر مانع نوآوری، توسعه و پذیرش تغییرات اجتماعی اصیل می‌شوند.

در شاکله اندیشه راجرز عناصر خرده فرهنگ دهقانی شامل عدم اعتماد در روابط شخصی، فقدان نوآوری، تقدیرگرایی، پایین بودن سطح آرزوها و تمایلات، عدم گذشتن از منافع آنی بخاطر منافع آتی، کم بها دادن به عامل زمان، خویشاوندگرایی، وابستگی به قدرت دولت؛ محلی‌گرایی و نگاه محدود به جهان؛ و فقدان همدلی هستند که مانع نوسازی و توسعه در جوامع کمتر توسعه یافته می‌شوند.

منش و روش کاراکترهای اصلی سریال پایتخت ۶ و دیالوگ‌های آن‌ها، مهر تایید محکمی بر نظریه راجرز است. در صحنه های زیادی از این سریال، عناصر پررنگ شده این نظریه در مناسبات اجتماعی و فرهنگی بچشم می‌خورد.

یکی دیگر از نظریه‌هایی که می تواند سریال پایتخت ۶ را روایت کند، نظریه "عقلانیت محدود و تصمیم‌گیری رضایت بخش "هربرت سایمون است. این برنده جایزه نوبل، دوران جدیدی را در نگاه به تصمیم گیری ایجاد کرده‌است. در دیدگاه او انسان‌ها، ماشین‌هایی مکانیکی با ظرفیت نامحدود محاسباتی و تحلیلی نیستند که همیشه بتوانند بهترین گزینه موجود را انتخاب کنند، همین که به یک گزینه‌ی رضایت بخش برسند و احساس کنند منافع مورد نظر آن‌ها را تامین می‌کند، در تصمیم‌گیری متوقف می‌شوند.

فرایند تصمیم گیری و حل مساله در فضای خانوادگی و روابط اجتماعی سریال پایتخت ۶، جلوه ای از نظریه عقلانیت محدود و تصمیم‌گیری رضایت بخش سایمون است. در این سریال تصمیم‌گیری برای حل مسائل فرهنگی و اجتماعی بسیار سطحی و تصادفی اتخاذ می‌شود. چنین روند متزلزلی موجب بروز تناقضات و تضادهای تلخ و در عین حال خنده‌داری می شوند که در بافتار چنین جوامعی نهادینه شده و با بروز کوچکترین بهانه‌ای در بزنگاه‌های اجتماعی مشتعل می شود و همه چیز را تخریب می‌کند.

*دکتری مدیریت رسانه و مدرس دانشگاه
ارسال نظرات