فرارو- شیوع ویروس کرونا که در ایران از شهر قم شروع شد به سرعت کل کشور را فراگرفته و تبدیل به یک پدیده اپیدمیک شده است. دولت از ابتدای ورود کرونا به کشور تاکنون دچار نوعی سردرگمی در کنترل این بیماری و رساندن صدمههای آن به حداقل بوده است. مردم هم همکاریهای لازم را برای پیشگیری از شیوع انجام نمیدهد. اخیرا تحقیقی در رسانهها مطرح شده که مدعی است، اگر مردم همکاری نکنند احتمال مرگ سه و نیم میلیون ایرانی بر اثر شیوع کرونا وجود دارد.
به گزارش فرارو؛ مهمترین راه برای کنترل ویروس کرونا کاستن از سطح تعامل و برخورد مردم با یکدیگر است. پیشگیری از شکلگیری اجتماعات، سفرهای و حضور مردم در کوچه و خیابان بیشترین تاثیر را در کاهش افراد مبتلا دارد. راهکار دولت در این باره تاکنون بیشتر توصیهای و تبلیغاتی بوده است. دولت توصیه میکند که مردم در خانه هایشان بمانند، اما به نظر میرسد این راهکار نتیجه نداده است و مردم خیلی توصیه پذیر نیستند.
شیوع ویروس کرونا تاکنون باعث شده که کشورهایی همچون ایتالیا و فرانسه اعلام قرنطینه کنند و بسیاری از کشورهای جهان نیز مقرارت سفت و سختی در این باره اعمال کرده اند. در ایران نیز جدای از فعالیتهای تبلغیاتی و توصیههای دولتی، در ورودی شهرهای تب مسافران برای کنترل بیماری سنجیده میشود. از طرف دیگر مدارس و دانشگاهها تعطیل شدهاند، اما مراکز دولتی و ادارات همچنان به کار خود ادامه میدهند. دولت توصیه به دورکاری کرده است، با این حال بسیاری از مشاغل امکان دورکاری ندارند.
از طرف دیگر با فرارسیدن تعطیلات نوروز آغاز سال جدید بسیاری از مردم با حضور در خیابان و بازار دست به خرید عید میزنند و یا اینکه عزم سفر کرده اند. این روزها ترافیک به جادهها بازگشته است.
رفتار توصیهای دولت انتقادهای فراوانی در پی داشته است. منتقدان میگویند دولت باید قاطعتر عمل میکرد و با رویکردی نظامی و اعمال مقررات عبور و مرور و نهایتا قرنطینه مانع از حضور مردم در خیابانها و سفرهای غیر ضروری آنها میشد. با این حال دولت این استدلال را نمیپذیرد و به ویژه رییس جمهور تاکید میکند که خبری از قرنطینه نیست.
بیشتر بخوانید:
حالا اخیرا سه سناریو از سوی یکی از استاد برجسته دانشگاه شریف درباره احتمالات شیوع کرونا خبرساز شده است.
دکتر علینقی مشایخی چهره ماندگار مدیریت و استاد برجسته دانشگاه شریف با استفاده از متدولوژی پویاییشناسی سیستمها، که توان بسیار خوبی در شبیهسازی پدیدههای اپیدمیکی مثل کرونا دارد اقدام به شبیهسازی این پدیده کرده و نسخه مقدماتی آن را منتشر کرده است.
در این تحقیق اپیدمی ویروس کرونا در سه سناریو خوشبینانه، وضعیت میانه و حالت بدبیانه بررسی شده است.
حالت اول: حالت ایدهآل
در این حالت فرض شده که یا مردم بسیار فهیماند و یا حاکمیت با قوه قهریه وارد میشود و در نتیجه حجم ارتباطات مردم ۸۰ درصد کاهش مییابد. علاوه بر این در همین ارتباطات محدود با رعایت شدید اصول بهداشتی نرخ سرایت ۶۵درصد کاهش یابد.
در این حالت مدل نشان میدهد که تعداد بیماران در روز چهلام شیوع (تقریبا اوایل فروردین) به حداکثر خود یعنی ۱۲۰ هزار نفر میرسد (نقطه اوج نمودار). در این حالت تقریبا ۱۲ هزار نفر تا پایان بحران جان خود را از دست خواهند داد.
حالت دوم: عدم توجه به کاهش ارتباطات
در این حالت فرض شده است که رعایت بهداشت به اندازه حالت قبل باشد، اما فقط پنجاه درصد ارتباطات کاهش یابد (تقریبا مشابه وضعیت فعلی). در این حالت مدل نشان میدهد در روز ۵۰ام شیوع تعداد بیماران به نقطه اوج خود یعنی ۳۰۰ هزار نفر میرسد. در این سناریو ۱۱۰ هزار نفر تا پایان بحران جان خود را از دست خواهند داد.
حالت سوم: بدترین حالت
در این حالت فرض شده که ارتباطات همان پنجاه درصد کاهش یابد. اما وضعیت بهداشتی بدتر شود و نرخ سرایت بیماری در اثر رعایت بهداشت فقط ۴۰ درصد کمتر شود و نه ۶۵ درصد. در این سناریو در روز ۱۲۰ام شیوع (تقریبا اواخر خرداد سال بعد) تعداد بیماران به نقطه اوج خود یعنی ۴ میلیون نفر و تعداد مرگ و میر تا پایان بحران به ۳/۵ میلیون نفر خواهد رسید.
این تحلیل مقدماتی است و ممکن است فروض آن با استفاده از نتایج تحقیقات مختلف در زمینه ویروسشناسی دچار تغییر شود، اما همین تحلیل مقدماتی تا حد بالایی ناامیدکننده است.
جمعبندی پژوهش مشایخی
- کشور با چالش بزرگی در مهار کرونا مواجه شده است.
- بدون محدود کردن جدی مردم با هم و جلوگیری از اجتماعات و حتی تعاملات عادی بین افراد کرونا میتواند لطمات جانی زیادی ببار آورد و پی آمدهای اقتصادی و اجتماعی فاجعه باری برای کشور داشته باشد.
- باید هر چه سریعتر محدودیت های گسترده و جدی در ارتباطات و تعاملات بین افراد ایجاد کرد و حتی الامکان شرایط ماندن در خانه و کار از خانه را فراهم آورد.
- در واحد های خدماتی و تولیدی که اجبار به حضور افراد است باید نهایت دقت در مصون کردن ارتباطات و رعایت بهداشت انجام پذیرد.
- انجام و مدیریت شرایط بالا نیازمند یک مدیریت و رهبری مقتدر دارد.
- فراهم سازی شرایط لازم برای اعمال محدودیت مزبور نیاز به برنامه ریزی و تمهیدات جدی دارد که فقط از یک مدیریتی با قدرت فکری زیاد و همت بلند بر می آید.
متن کامل پژوهش دکتر مشایخی را در اینجا دریافت کنید.
واکنشهای زیادی به این تحلیل وجود ندارد چرا که تحلیلی فنی و آماری است و نیاز به کار علمی دارد.
تحلیل دکتر مشایخی در آسوشیتدپرس انتشار داده شده است. این رسانه جزییات این تحقیق را به نقل از گزارشی از افروز اسلامی خبرنگار صداوسیما در تلویزیون بازتاب داده است.
دکتر علینقی مشایخی
علینقی مشایخی استاد مدیریت دانشگاه صنعتی شریف، دانشآموخته دانشگاه امآیتی و رئیس انجمن ایرانی پویاییشناسی سیستمهاست او در سال ۱۳۷۸ با کمک وزارت صنایع و سازمان برنامه دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتی شریف را تأسیس کرد.
پیشتر برخی گزارش ها از این حکایت داشت که ممکن است در ایران تعداد مبتلایان از پنجاه درصد نیز عبور کند. اما این آمار و اطلاعات از سوی وزارت بهداشت رد شد. با این حال مقامات اروپایی در پیشبینیها خود احتمال ابتلای تا هشتاد درصد مردم به کرونا را می دهند.
براساس آخرین آمار وزارت بهداشت تا روز سه شنبه ۱۱۷ مجموع مبتلایان به این بیماری در کشور به ۱۶۱۶۹ رسیده است. از این تعداد ۹۸۸ جان خود را از دست داده اند.
امیدوارم مبانی معرفتی علم مدرن جزو مقدسات نباشد و اختلاف دیدگاه دو دانشمند ، باعث تکفیر یکی توسط دیگری نگردد!
هوالشافی
کرونا و مرگ ؟! بازخوانی یک تجربه شخصی
از: امین میرزائی
فرض کنید به بیماریِ دوقطبی مبتلا هستید و در فاز افسردگی به روانپزشک مراجعه می کنید. روانپزشک از فازِ دوّم بیماری شما (فاز مانیا) خبر ندارد و داروی لیتیوم برایتان تجویز می کند. دارو را مصرف می کنید و بر شدّتِ "مانی" می افزائید. این مشکلی ست که ما فیلسوفان از آن به عنوان خطایی اپیستمولوژیک یاد می کنیم. خطایی که در همه علوم تجربی وجود دارد و مصداقِ بارزِ آن اشتباهی ست که درباره مرحومِ کیارستمی مرتکب شدند و بیماری گوارشیِ او را به مرگ پیوند زدند.
من مادرم را چند ماه پیش (سی ام مهرماه همین امسال) از دست دادم . در بیمارستانی دولتی و در نتیجه وقفه تنفّسی . مادر، اسفند سال پیش (سال 97)سکته مغزی کرده بود و هشت ماهی در خانه بستری بود. سال گذشته (سال 97)چند روزی به همراهش در بیمارستان به سر بردم و در نهایت بیمار را به خانه آوردم .در همین مدّت به مشکل اپیستمولوژیک پزشکانمان پی بردم. پزشکی که فرقِ بیمار خواب و بیهوش را نمی داند و برای بیماری که قادر به بلع غذاست لوله تغذیه تجویز می کند. پزشکی که کلّ زمان معاینه بیمار را به سه دقیقه تقلیل می دهد و تالاموس بیمار را با منطقه بروکایِ لُبِ فرونتال اشتباه می گیرد. نسخه اش هم چندین و چند دارویِ مختلف است ، مهمترینش والزارتان که در همان ایّام از داروخانه ها جمع آوری می شد ، چرا که چینی محترمی - مانند اکثر موارد دیگر - در آن دمِ مرگ دمیده بود!
گاهی در شرایطّ استرس و کم خوابی به آفتِ دهان دچار می شوم و در فاصله چند روز آبسه را به آن می افزایم ! با آن که اوایل از ژل های موجود در بازار و آنتی بیوتیک تجویز شده توسط دکتری محترم استفاده می کردم ، مدّتی بعد به مضمضه کردن سرکه (پیشنهاد یکی از دوستان) و اخیراً به شستن دهان با کاسنی رو آوردم. پزشک محترم، آبسه را در طول 10 روز معالجه کرد و من این مدّت را به دو روز رساندم. آبسه را هم همان روز اوّل ترکاندم ! البته این به معنیِ اعتقاد به طبّ سنتی نیست. روشی پراگماتیستی و غیر ناظر به واقعیت ماجراست. من نمی دانم تأثیر سرکه یا کاسنی چیست، ولی همانطور که معادلات انیشتین و بوهر و دیراک ، کمکی به استخراج تقویم جلالی نمی کند و همان منطقة البروج سنّتی (ولو در اساس اشتباه) گره از کار مستخرجان تقویم می گشاید، من هم آویشن و گشنیز و نعناع و فلفل قرمز را به مثلاً ادالت کولد دکتر عبیدی و استامینوفن دکتر فلانی ترجیح می دهم و اگر سرما بخورم دکسامتازون به خودم تزریق نمی کنم. گربه شرودینگر است دیگر، جعبه را که بازکنی یا زنده می ماند یا می میرد !!
چهار ماه پیش به سرماخوردگی مختصری دچار شدم . با خوردن چند لیوان موهیتو (ترکیب نعناع و لیمو) و البته کمی استراحت بهبود یافتم. امّا نمی دانستم این بیماری به مرگ مادرم منجر می شود. وقتی حالش به طور ناگهانی به هم خورد ، پنداشتم آمبولیِ ریه کرده و به علّت عدم تحرّک و فشارخونِ بالا دچار سکته مجدّد مغزی شده. به 115 زنگ زدم و بیمار را به بیمارستان بردم. بیمارستانی که انترن و اکسترنش آنفلوانزا ( و شاید هم کرونا !) گرفته بودند و از دماغشان آب جاری می کردند. دانشجویان محترم پزشکی مرا می بخشند ، ولی آن عدّه ای که با آنها برخورد داشتم ، معنای صحیحِ "آسپیره" را نمی دانستند. به سی تی اسکن رفتیم و در حالیکه در اطاق اسکن مانده بودم و پمپی را که به دستم داده بودند با شمارش 1تا 2 می فشاردم ، از سینه (و نه سر) مادر عکس گرفتند. به هر حال اشعه را به من و مادر بی حفاظ تاباندند و بعد به سالن اورژانسمان بردند. وحشتناک بود ، چند دکتر با آبِ ریزان از بینی ، به معیّتِ چند پرستار عصبانی. دستگاه اکسیژن خراب بود و مادر هم به هوش آمده بود. بدون آفازی و تنها از رنج لوله ای که در حلقش فروکرده بودند ، از من می خواست که لوله را از دهانش درآورم و من ممانعت کردم. چرا ؟! چون علی رغم حرفه ام (تفکّر انتقادی و شناخت شناسی) به شناختِ پزشکان اعتماد کردم. بیمِ آن داشتم که فیلسوفان را بدنام کنم و نامم را در کنار امثالِ جناب تبریزیان (روحانی منتقد طبّ جدید) مضحکه عام و خاص سازم. گفتم در این مورد ، تیغ تیزِ فلسفه را به سمتِ طبّ حاشیه نشانه می گیرم و به پزشکیِ تهاجمیِ روز اعتماد می کنم.
مادرم پا و دست راستش را تکان داد و با وجودِ لوله در دهان، گرسنگی اش را ابراز کرد . یعنی که مشکل من سکته مغزی نیست ، آفازی و پارالژی هم ندارم. امّا من به سائقه بیماری زمینه ای او ، مشکل را به سکته مغزی ربط می دادم. تا زمانِ رسیدن نوبت مادرم بیست تخت مانده بود. از پزشک اورژانس خواستم تا مادرم را معاینه کند. امتناع کرد. از هوشیاری اش گفتم و این که می خواهد با دستش لوله اکسیژن را درآورد. به پرستار دستور داد تا به مادر دکسامتازون تزریق کند. از دو دقیقه بعدش را می توانید حدس بزنید و تلاش ناکامی را که پزشکان و پرستاران برای احیایِ مادر انجام دادند پیش خود تجسّم کنید. گواهی فوتی که فردا صادر شد، علّت مرگ را وقفه تنفّسی در اثر سکته مغزی ذکر کرده بود. امّا پزشکِ بیمارستان با ملامت از من می پرسید ، چرا ریه مادر عفونی شده و بنا به عکس سی تی ، سه چهارم آن درگیر علائمی چون ذات الریه بوده ؟! به او گفتم سیگاری و اهل دود نیستم، جلویِ آلودگی هوا را هم نمی توانم بگیرم ، از علّت عفونتِ ریه مادرم هم خبر ندارم.
این روزها فکر می کنم ، شاید مادر به نوعی آنفلوانزا یا COVID-19 و امثال آن مبتلا شده و نبودن کیتِ تشخیص و کم تجربگی پزشکان از کاهی که می توانست رُفته شود ، کوهی به عظمتِ دماوند ساخته. کوهی که امروزه در ایران فراگیر شده و اشتباهِ پزشکی را به گردن ویروسی سرگردان انداخته.
روش تحقیق ایشان ظاهرا عاری از خطا می باشد ولی اطلاعات ورودی ایشان مشکل دارد. مسئولان پزشکی قبل از انتشار مقالات باید مرکزی را به پاسخگویی و ارائه داده های محققان اختصاص دهند.ایشان ضریب ابتلای 0.02 الی 0.10 را یه حدود 60 درصد رسانده اند که تاکنون تایید این رقم در هیچ منبع جهانی مشاهده نشده است.
"برخی فرضیات مهم مدل که ممکن است تغییر داده شوند: 60 درصد از جمعیت 80 میلیونی مستعد ابتال به بیماری کرونا هستند. 40 %بقیه به علت سن کم و شرایط خوب سیستم دفاعی یا بیمار نمی شوند و یا بیماری را بطور خفیف میگیرند و بهبود می یابند. "
شما شمار بالای مسئولین دریافت کننده خدمات تشخیصی در کل ایران و جهان را که با نشانگان خفیف ارزیابی می شوند را ملاحظه کنید تقریبا موردی از فوت مشاهده نشده است. و این در حالی است که درمان قطعی ابدا وجود ندارد. این حذف فقط حدود 40 درصدی ظاهرا غیرمستند است و به نظر می رسد که این جمعیت آماری بسیار وسیعتر می باشد.
نکته خطرناک پنهان مانده در آمار ایشان در ابتلای مجدد است. آمار تاثیر ابتلای مجدد در میان افراد مبتلای قطعی تاکنون در هیچ جای دنیا مشاهده نشده است. اگر یک مورد ابتلای مجدد در چین و ژاپن با مرگ و میز 7000 نفری مقایسه شود بنظر نمی رسد که این تعداد حتی اگر به مرگ و میز هم منجر شود خیلی تاثیر گذار باشد.
آمار ابتلای مجدد در مبتلایان غیر قطعی که دقیقا این نشانگان را ندارند مشخص نیست و همین منبع ریسک محسوب می شود ولی این هشدار هنوز تائید نشده است.
تعداد مرگ و میر سالانه در ایران حدود کمتر از 400 هزار نفر است سایت آمار اداره متولی جمعیت ایران اطلاعاتی در این باره ارائه نمی دهد. آمار 1000 متوفی حوادث رانندگی در یک ماه که با آمار مورد ادعای مقامات در ماه اول یکسان است. نشان از این دارد که مرگ و میر در مواردی غیر از سناریوی بد تاثیری بر تلقیات عامه نخواد داشت.
اما در سناریو بد، استفاده از عامل آمار ترس از مرگ عامل موثری در اثرگذاری این تحقیق است. مسئولان پزشکی البته قطعا باید پاسخ گو باشند که اگر بر آمار مرگ و میر در مرکز ابتلا یعنی قم که تاکنون 22 نفر گزارش کرده اند مصر هستند به این تناقض چه پاسخی دارند. قم بدون قرنطینه و جداسازی (با آمار 22 نفری ادعای مقامات رسمی) منبع نسبتا مستقلی برای تحفیق است.
یک نکته موجود است که اگر انتشار آمار هشدار دهنده عامل همیشه درست در کنترل بحرانها است آیا مسئولان بهداشتی در این رویه تجدیدنظر کرده اند.
فرارو می تواند این نتایج را برای محقق محترم خاطرنشان سازد.
من به کمتر از چهل میلیون تلفات از این جماعت .وسفند راضی نیستم . باید جمعیت به همان ۳۵ میلیون نفر برسد . کمیت را فراموش و به کیفیت بیندیشیم . . .
بی شعور!
ادب یادت ندادن؟
كجاي دنيا بدون حمايت از مردم فقط از انها خواسته شده رعايت كنند ؟ مگر ممكن است ؟ من از صبح چند داروخانه رفتم ونتوانستم ماسك پيدا كنم چطور بدون حمايت وپشتيباني ميتوان درخانه ماند !!!؟مردم را بايد حمايت كرد وبعد از انهاخواست. رعايت كنند
مردم ایران نتیجه فعل و اندیشه خود را می بینند.
اگر فرض كنيم طي 10 روز آينده روزي 200 نفر فوت كنند. تعداد فوتي ها در روز هشتم فروردين 2000 نفر افزايش خواهد يافت و با احتساب امروز كه 1135 نفر ميشه 3135 كه با 12000 نفر حالت اول خيلي فاصله داره.
تمام اقدامات حتی قرنطینه ازنوع سخت که در ایتالیا انجام شد نشان میدهد که بیماری باید سیر مشخصی را تا کاهش طی کند .
برای اطلاعات دقیق از آنچه رخ داده اسات و کسب اطلاعات مفید و ضروری به سایت زیر مراجعه نمایید
https://www.worldometers.info/coronavirus/
حالا که دولت جرات تصمیم گیری نداره و همه چیز رو به قضا و قدر سپرده
من به عنوان یه شهروند از سپاه و ارتش درخواست دارم به وظیفه میهنیشون عمل کنن و با اعلام حکومت نظامی داخل شهرها جاده های بین شهری رو هم ببندن چرا باید من جونم در خطر باشه چون همسایه ام بی شعوره؟
حکومت فکر میکند مردم از بیماری بمیرند بهتر است که به خیابانها بریزند .
غافل از اینکه این میزان مرگ و میر مردم را به جنون خواهد کشید و از ترس مریضی و قحطی به جان هم و حکومت خواهند افتاد. عاقبت خوبی از این وضعیت نمیبینم.
نه به اینکه نیروهای مسلح ادعا می کنند تا دو روز دیگر همه خیابانها خلوت است، نه به اینکه دولت روحانی اصلا قرنطینه را مردود می داند. یک نقطه بهینه و میانه ای هم هست که می تواند شامل تعطیلی محلهای تجمع، همه فروشگاهها (به جز اقلام ضروری)، محدودیت تردد بین شهری به جز موارد ضروری و ... باشد.
مشکل دیگری که در صورت تطویل پروسه شبه قرنطینه پیش خواهد آمد این است که آن عده ای که رعایت میکنند و سیستم خسته و انرژی خود را از دست خواهند داد که هم هزینه به خانواده های و هم کشور تحمیل خواهد کرد.
در هر توزیعِ آماری یک نما و یک میانگین و یک میانه وجود دارد. در توزیعِ نُرمال این سه بر هم منطبقند ، یعنی هرسه در وسط منحنی زنگوله ای قرار می گیرند. نما یعنی عددی که در توزیع بیشتر تکرار می شود. میانگین یعنی جمعِ تقسیم بر تعداد . میانه هم عددی است که دقیقاً در وسط قرار می گیرد. فرض کنید روش پیشنهادی درباره اندازه گیری ابتلا به کرونا را درباره میزان دارایی مردم ایران به کار ببندیم و به میلیاردر بودن معلّمان ایرانی افتخار کنیم.
فرض کنید (فرض است دیگر) مجموعِ دارایی ده هزار معلم محترم سه تا تک تومانی باشد ، امّا اموالِ دو معلم پیشنهادی شاغل در مؤسسات کنکور یا شبکه هفت سیما به صد هزار میلیارد دلار برسد . میانگینِ دارایی معلمان می شود 2 تا صد هزارمیلیارد دلار+ ده هزار تا سی تومان ، تقسیم بر تعداد معلّمها (ده هزار و دو معلّم فرضی !!). در این صورت است که منحنی توزیع آماری ، به سمت راست یا چپ چولگی پیدا می کند و قاطبه فرهنگیان میلیاردر (آن هم از نوع جمشید بسم الله )می شوند !
در این میان پای تئوری آشوب - chaos theory - هم به میان می آید که از حوزه پیش بینی ریاضی دانان و فیلسوفان فراتر می رود و کنترل این سیستم پیچیده را در کف با کفایتِ خداوند نگه می دارد. جنبشهایِ اجتماعی و سیاسی و بلایایِ طبیعی از مدل غیر خطی non linear تبعیت می کنند که قابل پیش بینی نیستند. یعنی حتّی از مدلهای احتمالاتیِ مبتنی بر منحنی زنگوله ای تبعیت نمی کنند و توزیع نرمال و غیر نرمال ندارند و به اصطلاح یک شبه از کاه کوه می سازند ! این قبیل نوسانات پریودیک نیست که مانند جزر و مد دریا قابل پیش بینی باشد ، بر خلافِ پیش بینی هایی که خطی اند و از این نظر به چنگالِ آینده پژوهی در می آیند. کرونا ، اگر مسأاله ای صرفاً بهداشتی بود ، کلامتان را می پذیرفتم. امّا پایِ بستنِ حرم و شکستن در و باریدن بادمجان مجازی و ترکیدنِ چهارشنبه سوری و سرکشیدن الکل صنعتی که به میان می آید ، پیش بینی رفتار مردم دشوارتر می شود. مثل وضعیت آب و هوا که غیر خطی ست و فراتر از 72 ساعت آینده را مشکل می توان پیش بینی کرد.
مشکل سوّم ، ایستا فرض کردن جامعه علمی و غفلت از پارادایم شیفت جامعه محترم پزشکان است. الان که این کامنت را می نویسم ، نتیجه کار دانشمندان استرالیایی در مجله نیچر به چاپ رسیده و کرونا را مانند آنفلوانزای مألوف و سنتی و دوست داشتنی (!) دارای دوره بهبودی 14 روزه دانسته . یعنی لنفوسیتهای نوع تی را مسئول مبارزه با ویروس جدید معرفی کرده. چیری که در نوشته های دیگری پیش بینی کردم و در کامنتی که چند روز پیش و در ذیل خبر دیگری برایتان ارسال کردم ، مورد تاکیدش قرار دادم. اگر خاطرتان باشد نوشتم قرار گرفتن در محیط کمی آلوده باعث مصونیت است(فی المثل اسید سیالیک موجود در مدفوع حیوانات مزرعه ، باعث مقاومت بدن مزرعه داران آمیش و آلپ و جلوگیری از آسم و آلرژی در کودکان شده است) . گفتم بدن دارای دو نوع سیستم دفاعی ست ، عمومی و اختصاصی. تب کردن باعث گرم شدن بدن و مرگ پاتوژنهاست،اسید کلریدریک معده باکتریها و ویروسهایِ مهاجم را می کشد، موکوس حلق و بینی پاتوژنها را به بیرون (به صورت عطسه و سرفه و استفراغ) ، یا به محیط اسیدی معده پرتاب می کند. سلولهای تی و بی هم مسئولِ یادگیریِ اطلاعاتِ ژنتیکیِ ترکیبِ پروتوئینیِ جدارِ پاتوژن هستند. لنفوسیتهای تی و بی به تدریج عمل می کنند و به تدریج آداپته می شوند . یعنی آنتی بادی می سازند و نقشه ژنتیکی پاتوژنهای جدید را به یاد می سپارند ، تا دفعه بعد با آن مقابله کنند .گفتم که پزشکان محترم با تجویز داروهای سرکوب کننده ایمنی بدن (مانند دکسامتازون و کورتون) ، یا خشک کننده مخاط و تب بر یا آنتی ترومبوز مغزی و ریوی مانند آنتی هیستامین یا سدیم هپارین ، یا ضد اسیدهای معده (مانند شربت منیزیم)، این امکانات طبیعی را از بدن می گیرند.من مادرم را همین چند ماه پیش از دست دادم . زمانی که پزشکان محترم ، عفونت ریه را سکته مغزی تشخیص دادند و به بیماری که قبلاً سکته مغزی کرده بود (هشت ماه قبل) ، دکسامتازون تزریق کردند.من آن زمان با پزشکان راه آمدم ، چون کیت تشخیص کرونا به ایران نیامده بود و متخصصان محترم از تشخیص افتراقی عاجز بودند.
و یادتان هست که گفتم در اوایل دهه آخر قرن گذشته به ورود بیش از حد آنتی بیوتیک به سبد مصرفی مردمان رأی دادیم و پس از دو دهه سیستم پروبیوتیک را جایگزین آن کردیم . چرا ؟! چون با این "پارادایم شیفت" اساسی (اصطلاحِ کوهن، فیلسوفِ علم قرن بیستم) ، همه یافته های قدیم را باطل دانستیم. علم است دیگر .خانم دکتر مهرناز اسدی در برنامه فرمول یک شنبه شب ، از بی فایده بودن قرنطینه و لزوم بلکه حُسنِ ابتلای اکثریت (از جمله علی ضیاء) به کرونا سخن می گوید و همزمان با آن دکتر دیگری که سمت ریاست کمیته بحران کرونا در تهران را به عهده دارد ، از وحشی شدن ویروس سخن به میان می آورد !!
خدا را شکر ، آمار دانان واشنگتن پست و نیویورک تایمز و تایمز لندن و آسو شیتد پرس و دانشگاه شریف در خم یک کوچه مانده اند، امّا پیش بینیهای کامنت من (ولو به صورتِ کج و مُعوَج !) به وقوع پیوسته است !!
مملکت با توصیه (خاله و عمه تلوزیون) اداره نمیشود. مملکت قانون میخواد
با تعطیل کردن اصناف، اماکن فرهنگی و تاریخی و... عملاً باید شهرها را تعطیل کرد و انگیزه سفر را در مردم کم کرد. که آنهم در همه موارد جوابگو نیست! طبیعت را نمیتوان تعطیل کرد
خود ایشان میگوید مدیریتی با قدرت فکری زیاد که در این سیستم جزو محالات است.
دانشگاه مهندسی صنایع و مدیریت شریف هستند. ایشان اظهار نظر آنطور که بقیه می کنند نکرده است بلکه به واسطه تخصص خودشان درتحلیل و شبیه سازی سیستمها اظهار نظر کرده اند. بسیاری از متخصصان طراز اول کشور ونیز بسیاری هموطنان متخصص که مهاجرت کرده اند درس آموخته ایشان هستند. به عنوان کسی که افتخار داشتم پشت میز دانشگاه به حرف های ایشان گوش کنم منبعد بیشتر از قبل رعایت خواهم کرد.
فقط زبان زور میفهمن یه عده زبون نفهم
آقا چند درصد مبتلایان جان خود را از دست می دهند؟
تعداد بیماران به نقطه اوج خود یعنی ۴ میلیون نفر و تعداد مرگ و میر تا پایان بحران به ۳/۵ میلیون نفر خواهد رسید!!!
فکر اینکه در یک زمان چهار میلیون نفر بیمار در کشور باشن وحشتناکه امکانات پزشکی برای یک دهم این جمعیت هم نداریم و درصد مرگ و میر نسبت به کشورهای دیگه خیلی بالاتر خواهد بود.