سارقان پس از ربودن مرد طلافروش و به دست آوردن ریموت مغازه طلافروشی اقدام به سرقت طلاها کردند و جسد مرد طلافروش را پس از قتل در منطقه کهریزک دفن کردند.
به گزارش شهروند، ساعت ٢ بعدازظهر بیستویکم اسفند ماه سالجاری در تماس تلفنی شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی ١١٠ ربایش مردی سیوشش ساله با خودروی «ون اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی» در محدوده خیابان نبرد به کلانتری ١٣٢ نبرد اعلامشد. با تأیید خبر اولیه توسط مأموران کلانتری، پروندهای با موضوع آدمربایی تشکیل شد و برای رسیدگی تخصصی با دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران در اختیار کارآگاهان اداره ١١ معاونت مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با وصول پرونده به اداره ١١، کارآگاهان بلافاصله راهی محل وقوع جرم شدند که در بررسی اولیه، تحقیقات میدانی و گفتوگو با شاهدان عینی مشخص شد سه مرد جوان حدودا سیوپنج ساله با خودروی ون سفید با علایم مربوط به «اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور» به بهانه اینکه مرد طلافروش مبتلا به ویروس کروناست، اقدام به ربودن مرد جوان سیوشش ساله به نام «محمود» از مقابل در خانهاش میکنند و در ادامه تحقیقات به دست آمد که او دارای مغازه طلافروشی در همان محدوده است.کارآگاهان بلافاصله راهی مغازه طلافروشی شدند که در همان لحظات اولیه تحقیقات پلیسی مشخص شد مغازه، مورد دستبرد سارقان قرار گرفته است که با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته یکی از سارقان با استفاده از ریموت دزدگیر در را باز میکند، وارد مغازه میشود و همه طلاها را به سرقت میبرد.
با جمعبندی اطلاعات به دست آمده مشخص شد سرقت از مغازه طلافروشی توسط همان آدمربایان اتفاق افتاده است. در شاخه دیگر از تحقیقات، شماره پلاک خودروی ون به دست آمد که در بررسیهای بیشتر مشخص شد پلاک سرقتی و متعلق به خودروی پراید است. کارآگاهان اداره ١١ با بهرهگیری از روشهای علمی کشف جرم موفق به شناسایی یکی از اعضای باند سرقت به نام «جابر سیوپنج ساله» شدند که با در اختیار گذاشتن تمامی اطلاعات به دست آمده به بازپرس پرونده دستور ویژه مبنیبر دستگیری جابر و سایر همدستانش با توجه به حساسیت پرونده صادر شد. کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی مخفیگاه جابر را در محدوده خیابان نبرد شناسایی کردند که روز بیستوپنجم اسفندماه در عملیاتی پلیسی و ضربتی او را دستگیر کردند.
در بازرسی از مخفیگاه او مقادیر زیادی طلای سرقتی کشف و به اداره یازدهم منتقل شد.جابر در تحقیقات اولیه منکر هرگونه سرقت و آدمربایی شد، ولی کمتر از ٢ ساعت با ارایه دلیل و مدرک پلیسی درنهایت لب به اعتراف گشود و پرده از یک جنایت برداشت. من به اتفاق دو نفر از دوستانم به نام «وحید و رحیم هر دو سیوسه ساله» نقشه سرقت از مغازه طلافروشی را کشیدیم. از آنجا که محمود را به واسطه بچهمحل بودن میشناختم، برای اینکه شناخته نشوم، اقدام به اجاره یک خودروی ون سفیدرنگ کردم و پلاکی سرقتی را که یکماه قبل سرقت کرده بودم، روی آن نصب کردم و با جعل علایم سازمان بهزیستی خودروی ون را مشابه خودروهای اورژانس اجتماعی کردم.
روز حادثه برای عملیکردن نقشه سرقت به در خانه محمود مراجعه کردیم و رحیم به عنوان کارشناس اجتماعی با او در مورد آسیبهای اجتماعی و خانوادگی صحبتکرد و به بهانهای او را به داخل خودرو کشاند، من هم در یک فرصت آمپول بیهوشی که از قبل آماده کرده بودم، به او زدم که بلافاصله محمود بیهوش شد و به سرعت از محل متواری شدیم و به سمت مسعودیه رفتیم. دوستم «وحید» با برداشتن کلید و ریموت مغازه سراغ طلاها رفت و اموال را سرقت کرد که در همین حین متوجه شدیم محمود دیگر نفس نمیکشد، به همین علت او را در محدوده کهریزک دفن کردیم و پس از تقسیم اموال متواری شدیم.
به دنبال اظهارات مرد جوان، کارآگاهان با انجام اقدامات ویژه پلیسی مخفیگاه وحید و رحیم را در یکی از شهرهای شمالشرقی شناسایی کردند که بلافاصله با هماهنگی قضائی راهی محل شدند و در عملیاتی پلیسی هر دو دستگیر شدند، به جرم خود اعتراف کردند و در بازرسی از مخفیگاه آنها اموال سرقتی حدود ٤کیلوگرم انواع طلاجات کشف شد. با توجه به دستگیری هر سه مجرم این پرونده و اعتراف صریح به سرقت و جنایت، تحقیقات در راستای کشف و پیدایش جسد فقدانی درحال انجام است و متهمان با صدور قرار قانونی از سوی بازپرس شعبه نهم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم قرار گرفتند.