صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۳۱۹۳۹
امکان مشارکت صد در صدی در هیچ جای دنیا وجود ندارد، اما حداقل باید هفتاد درصد مردم در انتخابات مشارکت کنند. اگر خلاف این موضوع اتفاق افتاد باید به دنبال علت‌ها بگردیم و دریابیم چرا مردم تمایلی به اعمال رأی ندارند. برای نمونه اگر مسابقه دربی در حال برگزاری باشد، هواداران هر دو تیم از شب‌های قبل برای حمایت از تیم خود به استادیوم هجوم می‌برند؛ این به معنای رقابت است. اما اگر رقابتی وجود نداشته باشد، طبیعتا مردم هم برای تماشای مسابقه شور و شوقی ندارند. مشارکت ۴۲ درصدی مردم در انتخابات در شأن ملت ایران است؟
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۵ - ۱۵ اسفند ۱۳۹۸

نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم گفت: در انتخابات اخیر در بسیاری از استان‌ها کاندیدا‌هایی از یک طیف مشخص با یکدیگر رقابت درون‌جریانی داشتند و رقابت میان‌جریانی در حد انتظار وجود نداشت. اما ورای مباحثی که به دلایل ردصلاحیت‌ها اشاره دارد، به نظر می‌رسد موضوع مهم‌تری در انتخابات دوره یازدهم مجلس تحت‌الشعاع قرار گرفت و آن موضوع رقابت درون‌جریانی بود. به‌طوری که تقریبا تمام نقد‌ها هم به همین موضوع بازمی‌گردند و نگرانی‌ها حاکی از یک جو بی‌اعتمادی بود.

در گفت و گوی روزنامه آرمان با الیاس حضرتی نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم، آمده است: در گفتگو با الیاس حضرتی، عضو فراکسیون امید و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی به بررسی این مسائل پرداخته است. الیاس حضرتی نماینده اصلاح‌طلب مجلس دهم در این باره معتقد است که با انتخابات اخیر، با زبان بی‌زبانی به مردم اعلام کردیم انتخابات برای ما اهمیت گذشته ندارد. او تاکید دارد زمانی که انتخابات بدون‌رقابت تعریف شود کمترین تبعات این مسأله مشارکت حداقلی مردم است. حضرتی همچنین می‌گوید که امکان مشارکت را صددرصدی در هیچ جای دنیا وجود ندارد، اما حداقل باید ۷۰ درصد مردم در انتخابات مشارکت کنند و اگر خلاف این موضوع اتفاق افتاد باید به دنبال علت‌ها بگردیم. در ادامه متن این گفتگو را می‌خوانید.

از دیدگاه شما در کارنامه مجلس دهم چه عاملی بیش از همه موارد قابل نقد است؟

عدم‌تصویب بودجه سال ۹۹ از جمله کار‌هایی بود که از دید من در کارنامه مجلس دهم منفی تلقی می‌شود و من اسم آن را مسئولیت‌گریزی گذاشته‌ام. مجلس و مخصوصا افرادی که در حوزه اقتصاد و بودجه اطلاعات کافی دارند می‌دانند برگرداندن بودجه به دولت چه ثمری دارد. به‌عنوان مثال میزان فروش نفت و درآمد‌های مالیاتی بالا می‌رود، میزان درآمد‌های دولت در نفت و مالیات عدد و رقم مشخصی دارد که حداکثر آن را هم استفاده کرده‌اند. شاید عصبانیت برخی از نمایندگان بعد از انتخابات یا نگرانی برای کرونا یا دلخوری‌های آن‌ها از دولت همه و همه دست به دست هم دادند تا عملکرد خوبی درخصوص تصویب بودجه صورت نگیرد. بودجه‌ای که تصویب نشد وابستگی کمتری به نفت داشت و این از نکات بسیار مثبت در این زمینه بود و درآمد سرشار بدون زحمت ناشی از فروش نفت در آن به حداقل رسیده بود. من در روز‌های آخر مجلس قبل از انتخابات از عصبانیت کت خودم را در مجلس درآوردم و تاکید کردم نفت تمام شده است. تمام حرف من از آن حرکت این بود که باید اقتصادی بدون فروش نفت برای کشور تبیین کنیم. تعیین بودجه‌ای با ۵ الی ۶ درصد وابستگی به نفت ایده‌آل است و تحول مهمی محسوب می‌شود.

با این وجود مجلس آینده می‌تواند این آرمان‌ها را پیگیری کند؟ به‌خصوص اینکه نمایندگان تازه‌وارد شعار‌های تند و تیزتری به نسبت نمایندگان مجلس دهم دارند.

من فکر می‌کنم در خصوص مجلس آینده باید فایل جداگانه‌ای باز کرد. برای هر مجلس تازه‌نفسی یک اصل وجود دارد آن هم این است که نمایندگان تازه‌وارد آن آرزو‌ها و آرمان‌هایی دارند. آن‌ها براساس شعار‌های انتخاباتی که داده‌اند طبیعی است که رجز بخوانند، اما بخش زیادی از این شعار‌ها و رجزخوانی‌ها قبل از ورود به مجلس خام و نپخته است. ایرادی هم ندارد باید اجازه بدهیم به میدان عمل بیایند و محدودیت‌ها و صخره تصمیم‌گیری‌ها را از نزدیک ببینند تا صدای آن‌ها به سمت واقع‌نگری برود و در چارچوب واقعیت تصمیم‌گیری کنند. طبیعی است قبل از ورود به مجلس شعار‌هایی داده شود که در واقعیت امکان تحقق آن وجود نداشته باشد؛ چرا که شعاردهندگان چندان با واقعیت‌های امور اجرایی و قانونگذاری آشنایی ندارند. اساساً به دلیل اینکه در مسئولیت نیستند. گاه حرف‌های بدون چارچوب می‌زنند. اما درخصوص مجلس یازدهم باید با دقت و تامل بیشتری صحبت کرد و توجه داشت که اکثریت منتخبان این دوره اولین بار است که به مجلس شورای اسلامی راه یافته‌اند.

با توجه به انتخابات اخیر و روند برگزاری آن چه میزان امیدوار هستید مجلس یازدهم در جهت بهبود امور قدم بردارد؟

از دیدگاه من در انتخابات اخیر اتفاق بزرگی در کشور رخ داد و این اتفاق نتیجه ادغام دو موضوع است: موضوع اول اینکه جریانی از اول انقلاب وجود داشت که عمدتا برای مشارکت، انتخابات و انتخاب مردم ارزش قائل نبود. آن جریان قبل از انتخابات به امام خمینی (ره) پیشنهاد داد که به جای جمهوری اسلامی، حکومت اسلامی تشکیل بدهد، اما امام نپذیرفت و گفت: جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه زیاد. این افراد به‌رغم مخالفت اولیه حضرت امام (ره) بعد از پیروزی انقلاب هم بار‌ها به ایشان نامه نوشت و از طریق فلاسفه و چهره‌ها به امام تاکید کردند خودتان عزل و نصب کنید چرا می‌خواهید انتخابات وجود داشته باشد؟ این تفکر همچنان در حال کادرسازی و توسعه تشکیلات خود است.

به نظر من امروز این تفکر توفیقاتی به دست آورده و توانسته نهاد‌های انتخاباتی را کم‌اثر کند. در نهایت هم میزان مشارکت مردم را که اصلی مهم در انقلاب اسلامی است کم‌اهمیت کرد. در حالی که معنا و اولویت جمهوری اسلامی از نگاه امام و مردمی که انقلاب کردند این‌گونه نیست. قبل از انقلاب و زمانی که امام در پاریس حضور داشت سه جریان فعال شدند. یکی از این جریان‌ها روشنفکر‌ها بودند که نزد امام رفتند و به امام پیشنهاد دادند به جای جمهوری اسلامی، جمهوری دموکراتیک را پایه‌گذاری کند. تحلیل آن‌ها بر این اساس بود که در قرن بیستم صحبت از اسلام وجاهت ندارد و امکان عملی شدن آن نیست.

حضرت امام هم به آن‌ها پاسخ داد در درون جمهوری اسلامی، دموکراسی و مردم‌سالاری وجود دارد و مردم در خصوص سرنوشت کشور تصمیم می‌گیرند. گروه دومی هم نزد امام رفتند و پیشنهاد دادند از جمهوری اسلامی نگوید و حکومت اسلامی تشکیل بدهد. آن‌ها به امام می‌گفتند براساس سلسله مراتب الهی، ولی فقیه فقط عزل و نصب کند که حضرت امام (ره) باز هم حرف‌های آن‌ها را نپذیرفت. از اهل سنت هم بزرگ‌ترین رهبران آن‌ها نزد امام رفتند و گفتند خلافت اسلامی را جایگزین جمهوری اسلامی کنید تا ما با بودجه کلانی که داریم شما را امیرالمومنین جهان اعلام کنیم. امام به آن‌ها هم پاسخ منفی داد و گفت: من طلبه‌ای هستم که مردم ایران مرا خواسته‌اند و ادعایی مبنی بر امیرالمومنین بودن ندارم.

درنهایت هم جمع‌بندی‌ها به تشکیل جمهوری اسلامی رسید. اما برخی نخبگان معتقدند بعضی از اقدامات امروز در کشور به اصل جمهوریت آسیب می‌زنند. این گزاره را چه میزان دقیق می‌دانید؟

جمع‌بندی امام از مبارزات ۱۴۰۰ ساله شیعه و ۱۵۰ ساله مردم ایران این بود که باید حتما با رای و سلیقه مردم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شود. جریان روشنفکری در ایران همیشه با جمهوری اسلامی زاویه داشت و فاصله خود را حفظ کرد، اما جریانی که به دنبال حکومت اسلامی بود آهسته، پیوسته و زیرکانه به دنبال این بود که بتواند در ارکان حکومت نفوذ کند. با برخورد‌های بی‌تدبیرانه روشنفکر‌ها در کشور و برخورد‌های جذاب متحجرین، جریان متعادلی که مبتنی بر جمهوریت بود مرتب به طرف‌های مختلف می‌کشید. در نهایت کار به جایی رسید که امروز شاهد لوث شدن رای هستیم.

به‌عنوان مثال در یک استان این توانایی به‌عنوان جمهوری اسلامی وجود دارد که پنج کاندیدای خبرگان را انتخاب کنید و در یک رقابت یک نفر پیروز شود، اما اینکه در یک استان فقط یک کاندیدا وجود داشته باشد و همه رد صلاحیت شوند چه معنایی دارد. انتخابات خبرگانی داشتیم که در یک استان فقط یک کاندیدا وجود داشت یا دو کاندیدا که یکی از آن‌ها از دیگری حمایت می‌کرد. همه این اقدامات درکنار هم جز به حاشیه رفتن انتخابات چه معنایی دارد. با این اقدامات با زبان بی‌زبانی به مردم اعلام می‌کنیم انتخابات برای ما اهمیت آنچنانی ندارد. زمانی که انتخابات بدون‌رقابت تعریف شود کمترین تبعات آن مشارکت حداقلی مردم است.

با این تفاسیر مشارکت حداقلی مردم در انتخابات چه پیامد‌هایی برای کشور دارد؟

امکان مشارکت صد در صدی در هیچ جای دنیا وجود ندارد، اما حداقل باید هفتاد درصد مردم در انتخابات مشارکت کنند. اگر خلاف این موضوع اتفاق افتاد باید به دنبال علت‌ها بگردیم و دریابیم چرا مردم تمایلی به اعمال رأی ندارند. برای نمونه اگر مسابقه دربی در حال برگزاری باشد، هواداران هر دو تیم از شب‌های قبل برای حمایت از تیم خود به استادیوم هجوم می‌برند؛ این به معنای رقابت است. اما اگر رقابتی وجود نداشته باشد، طبیعتا مردم هم برای تماشای مسابقه شور و شوقی ندارند. مشارکت ۴۲ درصدی مردم در انتخابات در شأن ملت ایران است؟

بزرگان کشور تا دیر نشده باید جلسه بگذارند و علت‌ها را جست و جو کنند. حزب اعتماد ملی از مدت‌ها قبل اعلام کرد به طور فعالانه در انتخابات شرکت می‌کند. ما از افراد در حزب دعوت کردیم و ۶۲ نفر در انتخابات شرکت کردند که همه آن‌ها رد صلاحیت شدند. دیگر چه کاری از دست ما برمی‌آید؟ در حالی که دبیرکل حزب در حصر است و بقیه اعضای حزب نیز اجازه ورود به رقابت‌های انتخاباتی را پیدا نمی‌کنند، ما از مردم خواستیم پای صندوق‌های رأی بیایند و در انتخابات شرکت کنند. به‌رغم همه موانعی که پیش‌روی ما ایجاد شد، باز هم بیانیه دادیم که در انتخابات شرکت می‌کنیم، اما فایده‌ای نداشت و مردم دیگر به ما اعتماد نکردند. این یعنی اشکالی اساسی وجود دارد که به سبب آن مردم حتی از استفاده از حق قانونی خود چشم‌پوشی کرده‌اند. باید بدانیم همه چیز ما از مردم است و این رویه اگر اصلاح نشود مشکلات اساسی در کشور ایجاد خواهد شد.

نحوه مواجهه مجلس یازدهم را با دولت چطور ارزیابی می‌کنید؟

من فکر می‌کنم اتفاقات بسیار بزرگی پس از انتخابات اخیر، در کشور رقم خواهد خورد. نمایندگان جدیدی که وارد مجلس شده‌اند باید فرماندهی شوند و قطعا هم فرماندهی خواهند شد. درواقع برای کار بزرگی که در آینده پیش‌رو است باید فرماندهی وجود داشته باشد. من هر چقدر فکر می‌کنم مجلس آینده می‌تواند دولت را تحمل کند به نتیجه نمی‌رسم؛ چرا که از دیدگاه من تحمل آن‌ها برای کنار آمدن با دولت کافی نیست و فقط با دستور امکان این ماندگاری با سختی‌های وحشتناک وجود دارد. در غیر این صورت با فرمولی که انتخابات برگزار شد نمایندگان جدید حداکثر از مرداد ماه شروع به امر و نهی به دولت می‌کنند، مگر آنکه مصلحت بالاتری وجود داشته باشد. نمایندگان تازه‌وارد برای برخی مسائل عجله دارند و با این عجله هم کاری از پیش نمی‌برند مگر آنکه دولتی صددرصد همراه وجود داشته باشد و قوا هم کاملا با یکدیگر همراهی کنند. اگرچه من هنوز هم امید دارم مدیریت یکدست بتواند مشکلات را حل کند.

با توجه به زاویه‌ای که معتقد هستید مجلس جدید با دولت پیدا خواهد کرد، فکر می‌کنید مسائلی مثل رفراندوم که اخیرا مورد تاکید روحانی بوده‌اند امکان اجرایی شدن در کشور داشته باشند؟

هر موضوعی شبیه به رفراندوم پیرامون مثلا مساله نظارت استصوابی مطرح شود در اجرا به مشکل خواهد خورد. رفراندوم بخش غیرقابل‌انکاری از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، اما نظر من این است که باید از نقاط ساده‌تری شروع شود. شرایط موجود در کشور و دودستگی سیاسی ایجاب می‌کند رفراندوم از موضوعاتی آغاز شود که در آن‌ها اختلاف‌نظر سیاسی و استراتژی وجود نداشته باشد. اگر رفراندوم را از موضوعاتی که شکاف اساسی بین مسئولان در آن‌ها وجود دارد، شروع کنیم به نتیجه نخواهیم رسید. رفراندوم باید به مرور زمان تبدیل به فرهنگ شود. آقای روحانی سعی دارد با تاکید بر رفراندوم به وظیفه خود عمل کند و افکار عمومی را با این بخش مترقی قانون اساسی کشور آشنا کند. تلاش برای این امر از سوی رئیس‌جمهور که مقام دوم کشور به شمار می‌رود قابل تقدیر است؛ اما معتقدم این رفراندوم حتی اگر با تلاش نمایندگان در مجلس شورای اسلامی نیز به تصویب برسد، در نهایت به جایی نخواهد رسید.

ارسال نظرات