مارک ویلموتس بعد از فسخ قرارداد با فدراسیون فوتبال، تیم ملی را دچار چالشی جدی کرد، چراکه بعد از رفتن سرمربی بلژیکی، مهدی تاج و رفقا نتوانستند با گزینههای مدنظر خود به توافق برسند.
ابتدا برانکو ایوانکوویچ گزینه اصلی بازگشت به تیم ملی بود که پیشنهاد پایین و کوتاهمدت به او باعث شد تا سرمربی سابق پرسپولیس قید حضور دوباره در ایران را بزند. بعد از برانکو، پروژه «مربیان ایرانی» کلید خورد. مذاکرات به صورت همزمان با علی دایی و امیر قلعهنویی ادامه داشت که هرکدام بنا به دلایلی که بارها ذکر شده، منتفی شد؛ اولی طبق گفته خود شهریار، به دلیل «ردصلاحیتشدن توسط حراست وزارت ورزش» و دومی بهخاطر مخالفت باشگاه سپاهان. پس در عرض یک روز یکباره نام دراگان اسکوچیچ بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران معرفی شد تا بعد از سه ماه تیم ملی ایران مربی خود را بشناسد.
اسکوچیچ حالا پنجمین سرمربی کروات است که سکان هدایت تیم ملی ایران را برعهده میگیرد و میتواند پنجمین مربی محبوب کروات در ایران لقب بگیرد، چراکه هموطنان او روی نیمکت ایران اصولا خاطرات بدی را برای تیم ملی ایران به یادگار نگذاشتند، حتی میروسلاو بلاژویچ که نتوانست ایران را به جام جهانی ۲۰۰۲ برساند. بررسی کارنامه مربیان کروات تیم ملی نشان میدهد که اسکوچیچ یا در کنار آنها با نتایج قابلقبول قرار میگیرد یا تبدیل به اولین مربی کرواتی میشود که در تیم ملی به یک خارجی ناکام تبدیل شده است.
استانکو پوکلهپوویچ؛ تیم ملی، پُلی برای آتشبازی در پرسپولیس
سرمربی سابق و محبوب پرسپولیسیها اولین مربی خارجی بعد از انقلاب برای تیم ملی ایران بود. او بعد از ناکامی تیم ملی ایران در رسیدن به جام جهانی ۱۹۹۴ جانشین علی پروین شد، اما نتایج نهچندان مناسب او در پنج مسابقه (که فقط یک پیروزی را دربر داشت) باعث شد تا استانکو خیلی سریع برکنار شود. باشگاه پرسپولیس، اما خیلی زود او را به خدمت گرفت تا دوران طلایی سرخپوشان در دهه ۷۰ با این مرد کروات آغاز شود. پرسپولیس دو سال پیاپی (سال ۷۴ و ۷۵) با استانکو قهرمان لیگ آزادگان شد و دو بار پیاپی توانست به جمع چهار تیم برتر جام باشگاههای آسیا برسد. او در پایان فصل دوم از ایران رفت و سالها بعد و در لیگ برتر فصل اول (سال ۸۱) به ایران بازگشت و هدایت سپاهان را برعهده گرفت، اما کسب رتبه نهم، آن چیزی نبود که مدیران زردپوشان از او انتظار داشتند و به همین خاطر از هدایت سپاهان نیز برکنار شد. تیم داماش گیلان آخرین تیمی بود که استانکو هدایت آن را در ایران برعهده گرفت و به دلیل کهولت سن و مشکلاتی مانند بیماری قند در سال ۲۰۱۸ درگذشت. تیم ملی ایران، درواقع تنها تیم ملیای بود که استانکو هدایت آن را برعهده داشت و خیلی زود برکنار شد.
تومیسلاو ایویچ؛ قدرنشناسی تاریخی در حق پیرمرد کروات
اغراق نیست اگر عجیبترین برکناری تاریخ فوتبال دنیا را به برکناری ایویچ توسط فدراسیون فوتبال ایران نسبت دهیم. ایویچ (سرمربی سابق پورتو، پاریسنژرمن و اتلتیکو مادرید) که در سال ۱۹۸۷ بهترین سرمربی سال فیفا لقب گرفته بود، ۱۰ سال بعد؛ یعنی در سال ۱۹۹۷ به ایران آمد تا بعد از موفقیت ویهرای برزیلی با شکستدادن استرالیا، او بتواند تیم ملی را در جام جهانی به نتایج قابلقبول برساند. ایویچ که یک تئوریسین کارکشته بود، ۵۰ بازیکن را به تیم ملی ایران دعوت و اردوی بروجرد را آغاز کرد. بازیکنان آن زمان تیم ملی هنوز هم از اردوی بروجرد بهعنوان بهترین اردوی دوران ورزشی خود یاد میکنند. در فروردین ۱۳۷۷ تیم ملی ایران سه مسابقه تدارکاتی با سه باشگاه فرانسوی مانند گنگان، نانت و مونپلیه برگزار کرد که سیروس دینمحمدی ستاره آن سه مسابقه بود. اما در آستانه جام جهانی ۹۸ فرانسه، تیم ملی ایران که در دوران بدنسازی سنگینی قرار داشت، دیداری تدارکاتی با آث رم برگزار کرد که با حساب ۷ بر یک شکست خورد و فردای همان مسابقه ایویچ از سمت خود برکنار شد و جلال طالبی جای او را گرفت. طالبی پیشتر بهعنوان مشاور امور فنی به تیم ملی اضافه شده بود. برکناری یک مربی کارکشته و مشهور، آن هم چند هفته پیش از مسابقات جام جهانی به دلیل کسب یک نتیجه ضعیف در مسابقهای تدارکاتی قطعا قابلیت ثبت در کتاب رکوردها؛ یعنی گینس را دارد. خداداد عزیزی بارها در مصاحبههایش عنوان کرده بود که اگر بدنسازی ایویچ نبود، تیم ملی ایران در جام جهانی گلباران میشد.
میروسلاو بلاژویچ: چالش پیراهن «۱۱» با خداداد
شاید تنها بدشانسی بلاژویچ این بود که بازیکنان تیم ملی ایران در آن سالها تفکر حرفهای از فوتبال نداشتند. بلاژویچ که جام جهانی ۹۸ توانسته بود تیم ملی کشورش، کرواسی، را به مقام سوم جهان برساند، به ایران آمد تا شگفتی دیگری را رقم بزند، اما حاشیه از همان ابتدا به سراغ پیرمرد کروات آمد. تنش با خداداد عزیزی که لقب «مرد سال آسیا» را یدک میکشید شوک عجیبی را برای فوتبال ایران رقم زد. در آن سالها عنوان شده بود که خداداد سر پیراهن شماره ۱۱ با بلاژ درگیر شده که بعدها بلاژویچ این موضوع را در برنامه ۹۰ رد نکرد: «خداداد افکار عجیبی داشت. من به او گفتم اگر شماره پیراهن اینقدر برای تو مهم است اصلا ایرادی ندارد پیراهن شماره ۱۱ را بگیر و به خانه برو!». سرمربی سابق تیم ملی ایران بعدها در گفتگو با روزنامه گل راز اختلاف با خداداد را به نحو دیگری بیان کرد: «یک غرور بیجایی داشت، یک غرور بیجا و بدون پشتوانه. او یک تیپ منفی است که کل جو را علیه من مسموم میکرد. من هم گفتم تو کی هستی که بخواهی از من بزرگتر باشی، برو بیرون دیگر نبینمت. او خداداد عزیزی بود، اما اگر خود پله هم بود، میانداختمش بیرون. او به تنهایی میتواند نظم ارکستر فیلارمونیک اتریش را بههم بریزد». بعد از این اتفاق بود که بلاژویچ، پرویز برومند را در اردوی اتریش به دلیل انتقاد از بوی غذا، از اردوی تیم ملی اخراج کرد: «در اردو من قصاب مسلمان آورده بودم تا همهچیز متناسب با شریعت باشد، اما پرویز برومند گفت: من غذا نمیخورم، چون بوی غذای ایرانی را احساس نمیکنم. من هم گفتم وسایلت را ببند و به ایران برگرد». درهرحال خداداد خط خورد و ایران با بلاژویچ، مرحله انتخابی جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن را به خوبی آغاز کرد و حتی از قویترین تیم گروه؛ یعنی عربستان در دو دیدار رفتوبرگشت گروهی چهار امتیاز گرفت (پیروزی درخشان ۲ بر صفر در ورزشگاه آزادی با دبل علی دایی و تساوی ۲ بر ۲ در خاک عربستان با درخشش دینمحمدی و باز هم علی دایی) این امید را به مردم ایران داده بود که دومین صعود پیاپی به جام جهانی شدنی است. اما شکست ناباورانه مقابل بحرین در منامه، ایران را به پلیآف مسابقات فرستاد. تیم ملی ایران ابتدا از سد امارات گذشت و بعد در دو دیدار رفتوبرگشت مقابل ایرلند جنوبی با حساب ۲ بر یک شکست خورد. گفتنی است پیروزی یک بر صفر ایران مقابل یاران روی کین در ورزشگاه آزادی تنها شکست ایرلندیها در راه رسیدن به جام جهانی ۲۰۰۲ بود. اشکهای یحیی گلمحمدی در ورزشگاه آزادی آخرین سکانس از حضور بلاژویچی بود که با کارنامه «سومی جام جهانی با کرواسی» به ایران آمده بود.
برانکو؛ مغز متفکر بلاژ و تردید صفاییفراهانی
بلاژویچ که نتوانسته بود تیم ملی ایران را به جام جهانی ۲۰۰۲ برساند، از ایران رفت، اما پیش از رفتن، دستیارش برانکو را به صفاییفراهانی برای هدایت تیم ملی پیشنهاد داد. بلاژ در گفتگو با روزنامه گل تأکید میکند که صفاییفراهانی در ابتدا نسبت به موفقیت برانکو با تیم ملی تردید داشته، اما او بوده که به صراحت اعلام کرده برانکو مغز متفکر من است. برانکو در ابتدا سرمربی امید ایران در بازیهای آسیایی بوسان شد و توانست مدال طلا را برای فوتبال ایران به ارمغان بیاورد و بعد، بهعنوان سرمربی بزرگسالان معرفی شد. برانکو با تیم ملی ایران توانست تیم ملی ایران را بعد از مسابقات ۱۹۹۶ بار دیگر به جمع چهار تیم برتر آسیا برساند که با ناداوری، مقابل میزبان مسابقات (جام ملتهای ۲۰۰۴)؛ یعنی چین، در ضربات پنالتی شکست خورد و از رسیدن به فینال بازماند. در دیدار ردهبندی، اما ایران توانست انتقام شیرینی را از بحرین بگیرد و با پیروزی ۴ بر ۲ مقابل این تیم روی سکوی سوم جام ملتها ایستاد. سپس برانکو توانست کاری را که بلاژ نتوانسته بود انجام دهد، به سرانجام برساند و تیم ملی ایران را یک هفته پیش از پایان مرحله انتخابی راهی جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان کند. در جام جهانی، اما ایران با کسب ۲ شکست مقابل مکزیک و پرتغال و یک تساوی مقابل آنگولا با کسب یک امتیاز و حضور در رتبه چهارم از گردونه رقابتها کنار رفت. برانکو نیز بعد از اتمام قراردادش به ایران بازنگشت؛ تا سال ۲۰۱۳ و حضور موفقیتآمیز به مدت چهار سال در پرسپولیس.
اسکوچیچ؛ ادامهدهنده راه «کرواتها»؟
اما پنجمین سرمربی کروات تاریخ فوتبال ایران، کسی است که حرفوحدیث درباره نحوه انتخاب او وجود دارد. علی دایی در گفتگو با ایسنا به صراحت انتخاب او را غیرفوتبالی میداند که یک آقازاده در معرفی او نقشی پررنگ داشته است. داریوش مصطفوی نیز در گفتگو با «شرق» میگوید اسکوچیچ انتخاب دهم او هم نبوده و به مربیان ایرانی توهین شده است. رضا محصص، عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال، اما عقیده دارد که اسکوچیچ با تجاربی که در فوتبال اروپایی داشته، اتفاقا گزینه مناسبی برای تیم ملی ایران است. اسکوچیچ با تیم ملوان به فوتبال ایران معرفی شد و نتایج به نسبت قابلقبولی گرفت. در فولاد، اما آنطور که باید اسکوچیچ موفق نبود و در تیم خونهبهخونه بابل در لیگ یک نیز نتایج مقبولی توسط او کسب نشد. اما حضور نفت آبادان بهعنوان یک تیم مدعی با هدایت اسکوچیچ، امری بود که از نکات مثبت مربیگری او محسوب میشود، اما آیا موفقیت کوتاهمدت با نفت آبادان یا نتایج به نسبت خوب در لیگ باشگاهی اسلوونی یا کویت میتواند دلیل محکمی برای حضور روی نیمکت تیم ملی ایران باشد؟ باید کمی صبر کرد و دید اسکوچیچ با نتایجش دوران استانکو را یادآور میشود یا برانکو و بلاژویچ را؟ همچنین بعید نیست با مخالفتهای علنیای که توسط بازیکنان تیم ملی نسبت به این انتخاب رخ داده، مشابه نارضایتی خداداد با بلاژویچ بار دیگر شکل بگیرد. اما آیا اسکوچیچ کاریزمای بلاژ را در برخورد با ستارههای ملی دارد؟