صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۹۴۶۳
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۰ - ۲۶ بهمن ۱۳۹۸
هادی صادق*؛ آیا احزاب، تشکل‌ها و انجمن‌های سیاسی ایران مطلوب اجتماعی هستند؟ واقعیات، محدودیت‌ها، مشکلات و حوزه‌های عمل آن‌هادر راستای کسب مطلوبیت اجتماعی کدامند؟ چه ساختاری می‌تواند به عنوان یک قالب موثر در بازآفرینی مطلوبیت اجتماعی احزاب موثر واقع شود؟

واقعیت این است که در حال حاضر بیشتر احزاب مطرح، تشکل‌ها وجریان‌های سیاسی مطلوب اجتماعی نیستند و نه تنها همبستگی معناداری بین آن‌ها و مردم مشاهده نمی‌شود بلکه اغلب اعتقادی به آن‌ها ندارند. این موضوع در انجمن‌ها و تشکل‌های اجتماعی، امدادی و کمک‌رسانی به دلیل اعتماد متقابل و ایثار اعضا حدود متفاوتی برای نقش آفرینی دارد که پیمایش بیشتر ابعاد بروز و ظهور آن قابل تامل است.
 
واقع دیگر نوعی پس‌ماندگی از توسعه در فلسفه وجودی احزاب و تشکل‌ها پس از گذشتن یک دهه از تاسیس می‌باشد که نگرانی‌های اجتماع پرسشگر امروزی در توضیح وضع موجود، مطالبات و چشم انداز آتی را رفع نمی‌کنند و گویی حزب تشکیل شده وقف گذشته است نه آینده و ذهن انسان را به جمله یکی از متفکرین غربی که می‌گوید: "گرایش‌های سیاسی مطالبات خود سیاستمدار را هم رفع نمی‌کند چه برسد به مردم" نیز معطوف می‌سازد.
 
اما در ذیل به برخی دلایل، محدودیت‌ها و مشکلات عدم مقبولیت اجتماعی احزاب، تشکل‌ها و انجمن‌های سیاسی می‌پردازیم:

۱- بی‌قراری بیشتر احزاب و جریان‌ها در فصل انتخابات و به کما رفتن آن‌ها چندی پس از فرآیند.

۲- چالش مواضع الاکلنگی، تناقض‌گویی، سرگردانی و پاسخ‌های مبهم به نیاز‌های جامعه در زمینه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی.

۳- نارسایی در فراهم آوردن اسباب تشریح ودفاع از مواضع و عملکرد احزاب.

۴- تعصبات و کنترل شیوه‌های منش و ابراز وجود اعضاکه اغلب بر باور موسسین حزب استوار است.

۵- محدودیت‌ها و الزام پذیرش چارچوب‌های فکری، عقیدتی، راهبردی و رویکردی مرام‌نامه‌ها و تناقض آن با آزادگی روحی و اصل کرامت انسانی اعضا.

۶- ابلاغ بحران‌ها توسط اغلب احزاب و سستی برای ارائه روش درمان.

۷- ضعف ارتباط نظام‌مند و فاصله گرفتن از اهداف در ساختار‌های پدید آمده و مراوداتی عمدتاً بر پایه تمایلات و منافع فردی موسسین و اعضای احزاب و تشکل‌ها.

۸- عدم اعتماد به شهروندان

حوزه‌های عمل عبارتند از
۱- نهادینه سازی غیرت مسئولیت بین اعضا در جهت برآورد نمودن نیاز‌های زیستی، امنیتی، اجتماعی و احترام به شهروندان.

۲- تکثر، اصلاحات ساختاری و شناسایی دایم مطلوب‌های اجتماعی سازگار با وضع فعلی. [ممکن است واکنش‌های ناخوشایند نیز در پی داشته باشدکه می‌باید درد رشدرا به جان دل پذیرا شویم]
 
۳- توجه بیشتر به نیرو‌های درونی وتولید نظریه‌های نوگرا مبتنی بر موقعیت‌های غالب فرهنگی، سیاسی و اجتماعی با نگرش به تفاوت دیدگاه‌ها و ساختار‌ها در کشور.

۴- پاسخ با اعتبار به نیاز جامعه در زمان و با کیفیت مناسب و متجانس با وضع فعلی.

۵- اعتماد به نهادهای مدنی و انجمن‌های صنفی، استفاده از عناصر مختلف و همچنین گسترش دیدگاه تفکر نامحدود.

۶- تشکیل "وزارت آینده" به پیشنهاد احزاب و به شیوه منحصر الکترونیکی، تعریف الگوریتم، برقراری ارتباط نظام‌مند و همچنین درخواست نقش‌آفرینی ازشهروندان، نخبگان، دانشجویان، اصناف، گروه‌های حساس و غیره برای الگوسازی چشم‌انداز مشترک و پیمایش دائم مطلوب‌های اجتماعی و ظهور یک ساختار مشارکتی استوار، شفاف، معتمد، نوآور و جامع در جهت بهبود وضعیت رنجور و حاجتمند کشور.

*کارشناس ارشد روابط بین الملل
ارسال نظرات