صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

بزرگترین ضربه‌ای که امروز می‌توان به حکومت ترامپ زد و بزرگترین درسی که به هر حکومتی به جای او بیاید، داد، پاسخی قاطع، سخت اما به دور از رویکردهای جنگ طلبانه و کاملا در چارچوب های دیپلماتیک قانونی است. حکومت استیضاح شده ترامپ زیر فشار داخلی و بین المللی شدیدی است و از این رو بیرون راندن این قدرت ِ نظامی خطرناک از خاور میانه (که فرماندهی نیمه دیوانه در راسش قرار گرفته) بزرگترین و مهم ترین پاسخ استراتژیکی است که می توان به او داد و برای این کار باید یک اتحاد منطقه‌ای و جهانی علیه قانون شکنی ها و جنگ طلبی های حکومت آمریکا ایجاد کرد. در غیر این صورت در پشت گرایش‌های تندروانه و جنگ طلب چیزی جز «در باغ سبزی» نیست که پشت آن ویرانه‌های کامل خاورمیانه‌ای قرار دارد که قدرت‌های بزرگ بتوانند صحرای بزرگ خود را در آن بر پا کرده و نفت و گازش را به تاراج ببرند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۹ - ۱۷ دی ۱۳۹۸
فرارو؛ ناصر فکوهی. استاد دانشگاه تهران: از صبح جمعه ۱۲ دی ماه ۱۳۹۸ جهان در شور و آشوبی است که حاصل جنایت تازه و بی‌سابقه، اما قابل پیش‌بینی آمریکا به دست فرمانده دیوانه و گانگستر این کشور بوده: سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران و ابو‌مهدی مهندس، از رهبران حشد الشعبی عراق در این رویداد به شهادت رسیدند و از آن روز شاهد گستره بزرگی از واکنش‌های جهانی و البته داخلی هستیم. آن‌چه بدون شک و بدون کم‌ترین ابهامی باید اعلام کرد محکومیت این اقدام جنایت‌بار و غیر قانونی است که با هر گونه معیار بین‌المللی به معنای اعلام یک جنگ به کشور‌های ایران و عراق به شمار می‌آید.
 
در این میان موج گسترده تظاهراتی که از جمله در ایران، لبنان وعراق، منطقه را در برگرفته، هم گویای عمق احترامی است که برای این فرماندهان در خاور میانه وجود دارد و حاصل از جمله مبارزه شجاعانه آن‌ها با داعش بوده و هم گویای نفرت و انزجاری است که نسبت به سیاست‌های جنگ‌طلبانه دولت آمریکا در همه جای جهان ریشه دوانده است: کشوری که به دلیل منافع صرفا بخش کوچکی از سرمایه‌داران خود، نه تنها منطقه خاورمیانه را تا آخرین مرز‌های نابودی پیش برده، بلکه جهان را نیز در وضعیت بسیار خطرناکی قرار داده است.
 
امروز در سراسر جهان دموکراسی، صلح‌طلبی، عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی به خطر افتاده و برعکس میدان به دست بی‌رحم‌ترین دشمنان بشریت، پوپولیست‌های راست، فاشیست و نژادپرست و ضد دموکراسی، ضد روشنفکری و ضد مهاجران افتاده است. وقتی کشوری در راس خود «فرمانده»‌ی دارد که اعلام می‌کند آماده است در برابر واکنش ایران به این جنایت، پنجاه و دو هدف میراث فرهنگی ما را نابود کند (یعنی دست به جنایت جنگی می‌زند) و هنوز «ایرانیانی» هستند که تصور می‌کنند ممکن است با چنین کشوری بدون قیدو شرط وارد تعامل شد، وقتی هنوز «ایرانیانی» از رفتار‌های «پرزیدنت ترامپ» اظهار خوشحالی می‌کنند و تصور می‌کنند که خبر‌های خوبی برای جهان، آمریکا یا ایران در راه است، باید بسیار تاسف خورد.
 
فراموش نکنیم که این در حالی است که نه تنها ترامپ در کنگره آمریکا استیضاح شده، نه تنها در انتظار محاکمه در سنا است، بلکه اکثر کنشگران روشنفکران و هنرمندان آمریکا نیز این رفتار او را محکوم و راهی برای برافروختن جنگی تازه در خاور میانه دانستند و به فراموشی سپردن جنایات و خیانت‌هایش به خود ِ. آمریکا دانسته‌اند.

من بنا بر مسئولیتی که به مثابه یکی از کنشگران فرهنگی کشور در خود احساس می‌کردم، از چند هفته پیش از انتخابات سال ۲۰۱۶ یادداشت‌هایی را در مورد خطر انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا نوشتم؛ از جمله: «یک جنگ‌طلب ِ فاسد یا یک میلیاردر ِکلاهبردار» (فرارو) (۱۵ آبان ۱۳۹۵) چند روز پس از انتخاب ترامپ نیز در یادداشتی دیگر با عنوان: «فاجعه‌ای برای آمریکا، مصیبتی برای جهان: کابوسی به نام ترامپ» (۲۲ آبان)  بر آن تاکید کردم که ترامپ یک جریان فاسد، دزد و جنگ طلب است که حاصل بی توجهی نخبگان آمریکا به بخش عقب مانده فرهنگی این جامعه و سیاست‌های نولیبرالی و جنگ‌طلبانه از جمله در حزب دموکرات و به وسیله شخص هیلاری کلینتون (نامزد روبروی ترامپ و وزیر خارجه پیشین آمریکا در دوره اوباما) بوده است.
 
در طول سه سال گذشته نیز بار‌ها و بار‌ها به موضوع بازگشتم و نسبت به رشد پوپولیسم راست و عقب‌نشینی دموکراسی ناشی از سیاست‌های ترامپ هشدار دادم. اتفاقی که دیدیم در برزیل، در اروپای شرقی، در هند و بسیاری دیگر از نقاط جهان افتاد. اما در این میان، در چند یادداشت خود به ویژه در یکی از یادداشت‌هایمکه با عنوان «دام مثلث ترامپ، بولتون، نتانیاهو برای جهان و مسئولیت ما» (عصر ایران) (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷)  منتشرکردم، نشان دادم که گروهی که امروز در کاخ سفید جمع شده‌اند به نظر خود آمریکایی‌ها یعنی دموکرات‌های میانه‌رو و پیشرو و البته جناح‌های ضد سیاست مرکزی و صلح‌طلب، حتی به نظر برخی از جمهوریخواهان این کشور، یک گروه خطرناک، فاسد و جنایتکارهستند و امروز همه تلاش در آمریکا به وسیله رسانه‌ها، سیاستمداران و هنرمندان و شخصیت‌ها آن است که این حکومت را استیضاح کنند و یا شکست سختی در انتخابات ۲۰۲۰ نصیبش نمایند.
 
از آن زمان تا امروز متاسفانه تمام این نوشته‌ها و تعداد بسیار زیاد دیگر یادداشت‌هایی که درمورد ترامپ نوشته و نسبت به خطر او برای صلح و امنیت جهان هشدار داده بودم با واقعیت انطباق پیدا کرده‌اند. امروز نیز هدفم در آن است که نشان دهم که مبارزه‌ای سخت، کارا و مقابله با این گونه اعمال وحشیانه و اوباشی‌گری بین المللی ترامپ و حکومت آمریکا حق مشروع دولت‌های ایران و عراق است.

اما نباید فراموش کنیم که توطئه‌ای برای کشیدن ایران به جنگ و تخریب آن در سر آن‌ها وجود دارد و این به نظر من بخش اصلی سناریو و شاید بخش آخر برای تخریب کامل خاور میانه این امری کاملا روشن است. از این رو به گمانم اینکه ایران باید در برابر این امر واکنشی در خور نشان دهد، بدون و شک و تردید نه تنها مشروعیت دارد بلکه ضروری است. اما اینکه این واکنش لزوما به صورت نقطه‌ای، در زمان و مکان مشخص و نزدیک و قابل پیش‌بینی و متمرکز و به ویژه «نمایشی» باشد ضروری نیست و به خصوص باید از «خونین» بودن ولو خونین بودن «نظامی» پرهیز کرد. سربازانی که اغلب از سر ناچاری در آمریکا به سربازی روی می‌آورند را نباید نماینده ترامپ دانست آن‌ها بیشتر قربانیان سیستم آمریکا هستند ولو آنکه نمایندگی اش می‌کنند؛ بنابراین از دست رفتن جان انسان‌ها و حتی تخریب مادی لزوما بهترین واکنش نیست. ولی دقیقا واکنشی است که آمریکا می‌خواهد تا با عملیات تلافی جویانه کار را هر چه بیشتر و سریعتر به جنگ بکشاند و جان انسان‌ها و فرهنگ‌ها را به باد دهد. خونریزی کار امثال اوباشی، چون ترامپ است و نه کار کسانی که دست‌کم آرزویشان این است به جامعه‌ای سرشار از صلح و امید برسند.
 
اما اشتباه نکنیم سخن ما تلافی نکردن نیست، اما تلافی کرد موثر، قاطع، استراتژیک و برنامه ریزی شده و خونسردانه است. سرنوشت ترامپ امروز در دست ما است و عملیات شدید و خونین بهترین بهانه برای آنکه جنگی افروخته شود و او در این میان بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد و از پاسخ دادن به همه جنایاتش سر باز زند؛ بنابراین به باور ما اگر این واکنش بیرون راندن قانونی و قطعی آمریکا برای مدتی دراز از منطقه خاور‌میانه و ایجاد یک اتحاد منطقه‌ای بر علیه جناح‌های جنگ‌طلب و فاسد اسرائیل یعنی اشخاصی، چون نتانیاهو و حزب لیکود باشد، این بزرگترین خدمتی است که می‌توانیم به خود و به جهان انجام دهیم.
 
تظاهرات ضد جنگ در شهرهای آمریکا در محکومیت ترور سردار سلیمانی
 
اما ببینیم آیا این امر از راه جنگ یا از راه یک عملیات «بزرگ» و «پرطمطراق» ممکن است؟ ابدا. این دقیقا چیزی است که آمریکا می‌خواهد و حتی به این قیمت که ممکن است خود دست به یک عملیات دروغین زده و با بهانه کردن آن جنگ را آغاز کند. واکنش دیپلماتیک، قانونی، صلح‌آمیز در برابر کسانی که امروز رسما از جنایت جنگی ِ تخریب میراث فرهنگی دفاع می‌کنند، بهترین واکنش است.
 
این واکنش‌ها همچنین ممکن است به صورت تعداد بی‌شماری عملیات نظامی یا شبه نظامی در مقیاس‌های کوتاه یا نامحسوس و غیر خونین و به دور از نفرت و وحشیگری‌های امثال ترامپ باشد که قدرت نظامی و مدنی کشور را برای دفاع از خود نشان دهد، بی آنکه بهانه‌ای به یک رئیس جمهور منفور و استیضاح شده و در شرف ورشکستگی کامل بدهد که با بهانه کردن «ریخته شدن خون آمریکائیان» خاور میانه را به یک جهنم برای ساکنانش تبدیل کند.
 
البته شک نکنیم آمریکا در جنگی که به راه خواهد افتاد، خواهد باخت، همانگونه که در جنگ ویتنام باخت، اما بهای این جنگ را مردم خاور میانه خواهند داد و اقشار فرودست جامعه آمریکا که فرزندان خود را به ارتش می‌فرستند. ولی حتی این معادله یکی نیست: در جنگ ویتنام در برابر بیش از سه تا چهارمیلیون کشتگان ویتنام، پنجاه هزار آمریکایی کشته شد؛ و تازه آن جنگ، هنوز جنگی کلاسیک و روی زمین بود. مقابله با آمریکا باید بدون شک انجام گیرد، اما اگر امروز افکار عمومی تمام کشور‌های عربی و حتی غربی حتی آمریکا و به ویژه عراق و لبنان به سوی ایران متمایل است، و نفرت کاملا حکومت ترامپ را هدف گرفته، با شروع جنگ معادلات به هم خواهد خورد: ترامپ و نتانیاهو خواهند توانست به مثابه «فرماندهان جنگ» خود را از شر پرونده‌های قضایی که ممکن است در یکی دو سال آینده آن‌ها را حتی به زندان بیاندازد رها شوند و حتی ممکن است برای خود هاله‌ای از «قهرمان ملی» هم دستکم در نزد فاشیست‌ها و نژاد پرستان کشورهایشان بسازند.
 
احتمال پیروزی هر دو نیز در انتخابات پیش رویشان افزایش می‌یابد. اما اگر به جای عملیات نقطه‌ای، نمایشی و غافلگیرکننده، آمریکا با گروه بزرگی از عملیات دیپلماتیک نظامی- دفاعی در سراسر جهان به صورت پیوسته و فرسایشی به منظور افزایش و حفظ فشار بر این کشور به دلیل تجاوزاتش روبرو شود، ولو اینکه این عملیات نظامی نباشند، اگر کشور‌های منطقه بتوانند از این فرصت استفاده کنند و به اتحاد با یکدیگر رسیده و آمریکا را از این منطقه اخراج کنند، بی شک پیروزی بزرگتر و پایدار تری به دست خواهند آورد و ما بار دیگر امکان می‌یابیم که به رشد و توسعه خود و تلاش و مبارزه برای رسیدن به جامعه‌ای بهتر و آزادتر و دموکراتیک‌تر ادامه دهیم. در تمام طول تاریخ جنگ‌ها تنها به سود فرادستان، سرمایه داران و کسانی بوده که خون مردم را ریخته اند تا جیب‌های خود را پر کنندو قدرت خود را تثبیت نمایند. خونسردی، دیپلماسی، مبارزه قدم به قدم و منطقی، قانون‌مداری کامل به صورتی که هیچ کسی نتواند کمترین ایرادی به ما بگیرد.
 
بزرگترین ضربه‌ای است که امروز می‌توان به حکومت ترامپ زد و بزرگترین درسی که به هر حکومتی به جای او بیاید، داد. امروز شاهد آن هستیم که حتی سردمداران نظام دیکتاتوری پیشین نیز فرصت را مناسب دیده اند و به آتش «ملی‌گرایی» می‌دمند، اما اشتباه نکنیم این گونه «دلسوزی»‌ها نه برای کسانی است که جان خود را فدای استقلال ایران کرده و می‌کنند بلکه برای نشان دادن «در باغ سبزی» است که پشت آن ویرانه‌های کامل خاورمیانه‌ای قرار دارد که قدرت‌های بزرگ بتوانند صحرای بزرگ خود را در آن بر پا کرده و نفت و گازش را به تاراج ببرند.
 
سخن خود را با نقل قول از اندیشمند برجسته و سیاست‌شناس بزرگ ایرانی – آمریکایی یرواند آبراهامیان به پایان می‌برم که چند روز پیش درباره این واقعه گفت: ایرانی‌ها تا امروز از آمریکا تصور یک حکومت کودتاگر را داشتند که شصت سال پیش نهال آزادی و دموکراسی و عقلانیت را با سقوط دولت زنده یاد دکتر مصدق بر باد داد، ولی امروز آن را دولتی می‌شناسند که رسما دست به تروریسم دولتی (نظیر دولت اسرائیل) می‌زند؛ و اضافه کرد: اگر ترامپ یکبار دیگر انتخاب شود شانس جنگ با ایران «صد وده در صد» است و ما باید اضافه کنیم: اینکه ترامپ یکبار دیگر انتخاب شود، اینکه بتواند ایران را به جنگ بکشد و در درگیری‌هایی که هرکدامشان با تلافی طرف مقابل همراه خواهد بود، کشور ما را به تخریب بکشد، و یا این‌که برعکس پایان عمر خود را احتمالا در یک زندان آمریکایی همراه با جنایتکارانی در رده خودش بگذراند، تا حد زیادی در دستان ما است، اینکه در روز‌ها و ماه‌های آینده تحت تاثیر جّو‌سازی و سخنان تحریک آمیز آمریکا و دوستان و دشمنان همسو با او قرار بگیریم و یا خونسردی، متانت، عقلانیت و برنامه‌های دراز مدت خود را حفظ کنیم، در دستان خودمان است.
 
ایران پیشینه‌ای چند هزار ساله پشت سر خود دارد که اغلب با فرزانگی و سیاستمداری همراه بوده است، آمریکا پیشینه‌ای دویست ساله که اغلب با خونریزی و کشتار و نسل کشی و بی‌رحمی همراه بوده؛ هم از این رو باید بتوانیم تفاوت اساسی رفتار و کردار و گفتار این دو پهنه و مردم را به جهانیان نشان دهیم، تا خون‌های ریخته شده هرگز به هدر نروند.
ارسال نظرات