ترور سردار قاسم سلیمانی به دستور ترامپ و نوع پوشش رسانهای این خبر در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، موضوعی واجد اهمیت است.
به گزارش شرق، نگاهی به جزئیات و نحوه پوشش و سوگیری اخبار این ترور و بهخصوص چگونگی انتشار خبرهای تبعات و حواشی پس از آن، حاوی نکاتی مهم و آموزنده درباره سبک کار این رسانهها و همچنین موضع آنها در قبال اخبار ایران است.
ترور یا کشتن؟
یکی از موضوعات اصلی در این رابطه، نحوه انتشار خبر اصلی اقدامی است که منجر به شهادت سردار سلیمانی شد. فارغ از بررسی جزئیات ماجرا، در رسانههای آمریکایی، انگلیسی و... اعم از سیانان، بیبیسی جهانی، تایم، نیویورکتایمز، واشنگتنپست، لسآنجلستایمز، حتی فاکس نیوز، بلومبرگ، فرانس ۲۴ و... بارها از کلمه Assassination به معنای ترور استفاده کردهاند.
اگرچه در بخشی از گزارشها و تحلیلهای این رسانهها از عبارتهایی مثل killing و Death به معنای کشتن و مرگ استفاده شده، اما همزمان در بخش زیادی از تحلیلها و مطالبشان نیز عبارت ترور سردار سلیمانی را میتوان دید. حتی در پارهای از مطالبی که در دفاع از کار ترامپ منتشر شده، از واژه ترور برای بهشهادترساندن سردار ایرانی استفاده شده است. مثلا در یکی از گزارشهای مجله تایم، مطلبی نوشته شد که چنین تیتری داشت: «چرا ترامپ سلیمانی را ترور کرد».
بااینحال با نگاهی به رسانههای فارسیزبان خارج از کشور مانند بیبیسی فارسی، ایران اینترنشنال، رادیوفردا، منوتو، صدای آمریکا و... میتوان دید که بهندرت در اخبار و گزارشهای این رسانهها بهویژه در تیتر و لید –خط ابتدایی- مطالب که بهقول معروف بیشتر از ۸۰ درصد مخاطبان فقط همان تیتر و لید را نگاه میکنند، از عبارتهایی مانند کشتن یا مرگ برای ترور سردار سلیمانی استفاده کردهاند.
این نکته زمانی شایان توجهتر است که مثلا برای رسانهای مانند بیبیسی که طبیعتا همه بخشهای آن باید تابع دستورالعملهایی یکسان باشند، به نظر رویکرد بخش فارسی با بخش جهانی و انگلیسی آن متفاوت است.
در اخبار و گزارشهای زیادی از بیبیسی جهانی از عبارت ترور استفاده شده، مثلا در یکی از آخرین گزارشها درباره تشییع پیکر سردار سلیمانی در اهواز و مشهد که روز گذشته منتشر شد، بیبیسی جهانی چنین تیتری در صفحه اول خود منتشر کرد: «Thousands mourn assassinated Iranian general»؛ به معنای «هزاران عزادار در مراسم سردار ایرانی ترورشده».
خبر تشییع جنازه سردار سلیمانی، اما در بخش فارسی بیبیسی مانند دیگر اخبار این رسانه دراینباره با این سرکلیشه کلی منتشر شده است: «کشتهشدن قاسم سلیمانی» و در ادامه درباره مراسم تیتر زدهاند.
یکی از تنها خبرهایی که در بیبیسی فارسی دراینباره منتشر شده و عبارت ترور دیده میشود، درباره واکنش عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق است؛ خبری که با این جملات شروع میشود: «نخستوزیر عراق آنچه را که «ترور» قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نامیده، محکوم کرد».
بیبیسی فارسی در خبر خود کلمه ترور را در گیومه گذاشته است و این به معنای آن است که آنها حتی در نقل خبر مستقیم از نخستوزیر عراق نیز آن را به شیوهای مینویسند که معنای ترور ندهد، بلکه تأکید شود این نظر عبدالمهدی است.
مستند فرمانده سایهها
مشابه این موضوع البته پیش از این نیز محل توجه کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته است و حتی کارشناسان زیادی از استانداردهای دوگانه این رسانهها و تفاوت بخش فارسی و انگلیسی آنها سخن گفتهاند.
یکی از این موارد به همان مستند معروف بیبیسی جهانی درباره «قاسم سلیمانی» برمیگردد که در گفتگو با چهرههای مهمی به توصیف سلیمانی میپردازد؛ «فرمانده سایهها: مغز متفکر نظامی ایران»؛ اما هیچگاه از بیبیسی فارسی یا دیگر تلویزیونهای فارسیزبان پخش نشد و این در حالی است که بخش فارسی این رسانهها، معمولا مستند و گزارشهای مربوط به ایران را که بخش جهانی میسازد، پخش میکنند.
در این مثال مشخص، البته روزنامهنگاران زیادی به بحث و گفتگو پرداختند که فصل مشترک نظر آنها، دلیل پخشنشدن چنین مواردی را تعریف و تمجید دیگران از سلیمانی میدانند. در بخشهای از این مستند، «دیوید پترائوس»، فرمانده سابق نیروهای آمریکایی در عراق، سلیمانی را فردی وطندوست میداند که برای اهداف و امنیت کشورش تلاش میکند.
حمله به اهداف یا مراکز فرهنگی
موضوع دیگری از همین دست که از شب یکشنبه گذشته بحثش به میان آمد، درباره توییتهای تهدیدآمیز ترامپ در واکنش به انتقام ایران بود. توییتها و تهدیدهایی به صورت واضح تهدیدآمیز علیه مراکز فرهنگی ایران که رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، از ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی و منوتو تا رادیو فردا و صدای آمریکا همه به صورتی واضح و عیان خبر آن را به شکلی تحریفآمیز ترجمه و منتشر کردند.
ترامپ در سه توییت پشت سر هم اینطور نوشت: «تهدیدهای مقامهای ایرانی در قبال کشتهشدن کسی است که بهتازگی یک آمریکایی را کشته و شماری دیگر را زخمی کرده بود. اگر نخواهیم به تمام آدمهایی که در طول زندگیاش کشته بود، اشاره کنیم؛ ازجمله بهتازگی صدها تظاهرکننده ایرانی.
او در حال حمله به سفارت ما بود و در حال آمادهکردن مقدمات برای ضربهزدن در نقاط دیگر. برای سالها ایران چیزی جز مشکل نبوده است». رئیسجمهوری آمریکا ادامه داده «بگذارید این بهعنوان یک هشدار عمل کند. اگر ایران به آمریکاییها یا منافع آمریکا حملهای بکند،
ما ۵۲ سایت ایران را (نمادی از ۵۲ آمریکایی که ایران سالها پیش گروگان گرفته بود)، هدف قرار میدهیم که برخی از آنها در سطح بسیار بالا و مهم برای ایران و فرهنگ ایرانیان هستند و آن اهداف و خود ایران، ضربهای خیلی سریع و خیلی سخت خواهد خورد. ایالات متحده خواهان تهدید بیشتری نیست!».
این توییتهای ترامپ بهویژه آن بخش که نوشته است ۵۲ مرکز یا سایت مهم که برخی از آنها به لحاظ فرهنگی برای ایران و ایرانیان بسیار مهم هستند، بهسرعت واکنشبرانگیز شد و بسیاری از تحلیلگران و رسانههای جهانی به آنها واکنش نشان دادند؛ چراکه به صورتی مشخص تهدید ترامپ معطوف به مراکز ارزشمند تاریخی-فرهنگی ایران بوده و خود او هم به اهمیت بسیار زیاد آنها برای فرهنگ ایرانیان اشاره کرده بود.
یکی از کسانی که به این تهدید واکنش نشان داد، «باربارا اسلاوین»، روزنامهنگار معروف آمریکایی و عضو ارشد اندیشکده «شورای آتلانتیک»، بود که در توییتی نوشت: «من دیگر ترامپ را در توییتر «فالو» نمیکنم. دیگر واقعا نمیتوانستم تحملش کنم؛ اما توییتهای او درباره نابودی میراث باستانی ایران کاملا غیر قابلقبول است». هدف سیاست آمریکا چیست؟ اصلا سیاستی دارد؟ یا فقط نشئتگرفته از غرور بیش از حد یک مرد کوچک است؟».
کریس مورفی، سناتور دموکرات آمریکایی، نیز با انتشار پیامی در حساب کاربری خود در توییتر به انتقاد از تهدیدات دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، علیه ایران پرداخت و نوشت: «هدف قراردادن غیرنظامیان و مراکز فرهنگی کاری است که تروریستها انجام میدهند. این جنایت جنگی است». همچنین «خواکین کاسترو»، دیگر نماینده دموکرات آمریکایی، نیز خطاب به دونالد ترامپ، گفت: «تو به نام ملت آمریکا، به ارتکاب جنایتهای ضدبشری تهدید میکنی».
اما خبر این توییتهای ترامپ در بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال و منوتو و... با سانسور منتشر شد. بیبیسی فارسی در تیتر خود صرفا چنین نوشت: «هشدار ترامپ: ۵۲ هدف را در داخل ایران در نظر گرفتیم». در پاراگراف اول گزارش هم هیچ اشارهای به مراکز فرهنگی اشارهشده ترامپ نشده است. ایران اینترنشنال هم دقیقا این خبر را به همین شکل و با اشارهنکردن به مراکز فرهنگی انتشار داد.
از همه این موارد عجیبتر شبکه تلویزیونی منوتو بود. در اینستاگرام و سایت منوتو اظهارات ترامپ با چرخش و تحریفی آشکار بدون اشاره به واژههای ایران و ایرانیان که بهصراحت در توییتهای ترامپ روی آن تأکید شده بود، با جمهوری اسلامی عوض شده و به نقل از ترامپ نوشتند: «ایالات متحده ۵۲ هدف جمهوری اسلامی را در تیررس دارد که برخی از آنها خیلی مهم و ردهبالا هستند».
ترامپ و ملت تروریست
این سیاست البته پیشازاین هم از سوی این رسانهها به کار گرفته شد که همان موقع هم با انتقادات فراوانی روبهرو شد. حدود یک سال پیش و در آبان ۹۷، ترامپ ایرانیان را «ملت تروریست» خطاب کرد؛ اما برخی از این رسانهها تلاش کردند که عبارت «ملت» را حذف کنند یا آن را به «دولت» ترجمه کنند.
ترامپ آن موقع گفته بود: «اگر شما نگاهی به ایران داشته باشید و اگر به آنچه آنها انجام میدهند، نگاه کنید، [متوجه میشوید که]آنها درحالحاضر یک «ملت تروریست» هستند».
این سخنان ترامپ البته پیشازاین و در مهر ۹۶ هم به همین صورت تکرار شده بود. او اواخر مهر ۹۶ ساعاتی پیش از اعلام رسمی راهبرد خود در قبال ایران، در یک سخنرانی در جمع سیاستمداران محافظهکار آمریکایی، ملت ایران را «تروریست» خواند. ترامپ در آن سخنرانی خطاب به افراد حاضر گفت: «امروز درباره ایران سخنرانی خواهم کرد؛ یک «ملت تروریست»؛ مانند چند ملت معدود (تروریست) دیگر. فکر میکنم شنیدنش برای شما جالب باشد!».
واکنش دولتآبادی و انتقاد رادیوفردا
یکی دیگر از موضوعاتی که رسانههای فارسیزبان متعلق به دولتهای خارجی به آن پرداختند و در نوع خود جالب توجه است، واکنش رادیوفردا به عنوان یکی از ابزارهای رسمی دولت آمریکا که بودجه آن را کنگره و وزارت امور خارجه دولت آمریکا میدهد، به نوشتهای از محمود دولتآبادی، نویسنده مشهور ایرانی است که در سوگ ترور سردار سلیمانی نوشت.
دولتآبادی در این نوشته کوتاه خود که در روزنامه ایران منتشر شد، اینطور نوشته بود: «به پا گر خَلَد خاری آسان برآید-
چه سازم به خاری که در دل نشیند!
از لحظهای که خبر فاجعه ترور سردار قاسم سلیمانی را شنیدم، مفهوم این عبارات بالا ذهنم را رها نمیکند: چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ و ازخود میپرسم آیا این است سرنوشت همه فرزندان شایسته این آب و خاک، با هر اندیشه و هر گرایشی؟ انهدام؟ باری... ایران بار دیگر یکی از فرزندان شایسته خود را با دریغ تمام، از دست داد.
شخصیتی که سدی سترگ در برابر خونآشامان داعش برآورد و مرزهای کشور ما را از نکبت حضور آنان ایمن داشت. من نیز در اندوه عمیق ازدستدادن آن انسانی که شخصا دورادور دوست میداشتمش، سوگوارم».
گزارش رادیوفردا با این تیتر منتشر شده: «دفاع دولتآبادی از نوشته خود در سوگ سلیمانی» برای این گزارش خبرنگار این رسانه با خود دولتآبادی مصاحبه کرده و در بخشی از گزارش آمده است: «یادداشت آقای دولتآبادی انتقادات شدیدی را علیه وی در پی داشته». ادامه این گزارش نیز حاوی مصاحبههایی در انتقاد از این موضع محمود دولتآبادی است.
این مطلب ازآنرو واجد اهمیت است که رسانهای که به صورت رسمی بودجه خود را از دولت ترامپ، مسئول مستقیم ترور سردار سلیمانی میگیرد، از نویسنده شهیر ایرانی انتقاد کرده که چرا در واکنش به ترور سردار هموطن خود به دست آمریکا سوگواری کرده است!
سانسور بیسابقه اینستاگرام و فیسبوک
استانداردهای دوگانه البته تنها به رسانههای فارسیزبان خلاصه نمیشود و حتی یکی از شبکههای اجتماعی معروف و پرکاربرد دنیا؛ یعنی اینستاگرام هم در روزهای گذشته چنین رویکردی را در پیش گرفته که با تعجب و انتقادات فراوانی هم روبهرو شده است.
اینستاگرام و فیسبوک در روزهای گذشته هر تصویری از «قاسم سلیمانی» را حذف میکنند و حتی فراتر از آن، نوشتههای با مضمون نگرانی و ناراحتی از شهادت این سردار ایرانی را هم پیدا و حذف میکنند؛ رویکردی که اعتراضات فراوانی را هم به همراه داشته است.
در یکی از این موارد، دکتر عبدالکریم سروش، نویسنده و روشنفکر ایرانی ساکن آمریکا، در واکنش به شهادت سردار سلیمانی با تغییری اندک در شعر حافظ نوشته بود: قاسم از دولت عشق تو سلیمانی شد. اینستاگرام، اما این قطعه شعر را حذف کرد که با تعجب فراوانی هم همراه شد؛ اینکه مدیران و سانسورچیان این شبکه اجتماعی چگونه مفهوم این شعر را تحلیل کرده و آن را در راستای حمایت از سلیمانی دانستند.
مدیران اینستاگرام در پاسخ به دلیل این سانسور بیسابقه گفتهاند که «ما مطابق مقررات وضعشده در ارتباط با تحریمهای آمریکا اقدام میکنیم و در قبال تحریمهای دولت آمریکا علیه ایران متعهد هستیم». این توضیح البته چندان مورد توجه قرار نگرفت و گروهی آن را توجیهی غیرقابلقبول دانستند.
دراینباره علی بهادریجهرمی، رئیس مرکز وکلا و کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه، این رفتار را در تضاد با آزادی بیان دانسته و گفته است: «ایجاد محدودیت در آزادی بیان از سوی مدعیان آزادی، وقتی دولت محل استقرار سرورهای توییتر و اینستاگرام دلیل قانونی و ضروری مانند لزوم حفظ امنیت ملی نسبت به محتواهای منتشرشده به زبان فارسی ندارند؛ بدونشک اقدامی برخلاف اعلامیه و میثاقین حقوق بشر و مغایر با احترام به استقلال کشورها از منظر حقوق بینالملل و حتی مغایر با موازین حقوق داخلی خود ایالات متحده است».