دو قاضی از سه قاضی که حکم به قصاص یک پسر به اتهام قتل عمد دوست دخترش داده بودند، دچار شک شدند که آیا این قتل، به صورت عمد بوده یا حکم صادره با قانون تطبیق ندارد؟ همین شک باعث شده است تا حکم قصاص که قرار بود بامداد امروز اجرا شود، به تعویق بیفتد.
به گزارش خبرآنلاین، هیچ کس نمیدانست آن شب بین غزاله و آرمان چه گذشت، دو نوجوانی که با همدیگر خلوت کرده بودند، ولی پس از آن شب، هیچ کس دیگر غزاله را ندید. آرمان در اعترافات اولیه که نزد کارآگاهان دایره ویژه قتل داشت، گفته بود چطور با میله بارفیکس به سر غزاله کوبیده، جسد او را در چمدان گذاشته و به سطل زباله انداخته است.
او پس از مدتی که مقابل سه قاضی عالی رتبه دادگاه کیفری یک قرار گرفت، تمام حرفهایش را پس گرفت و الان پس از ۶ سال هنوز نه جسدی پیدا شده و نه مشخص است آیا غزاله واقعا به قتل رسیده یا سرنوشت دیگری برای آن دختر نگون بخت رقم خورده است.
با وجود جزییاتی از اعترافات متهم به قتل نزد مقامات دادسرا و پلیس، و بازسازی صحنه جرم، قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به این نتیجه رسیدند آرمان عبدالمعالی مرتکب قتل عمد شده و باید طبق درخواست اولیای دم، قصاص شود.
حکم برای تایید به دیوان عالی کشور و پس از آن «اذن اجرا» از رئیس قوه قضاییه وقت دریافت کرد ولی، جوانی متهم که در نوجوانی مرتکب قتل شده بود و درخواستهای مکرر چهرههای سیاسی و اجتماعی از والدین غزاله، پیش از اجرای حکم، فضای سنگینی را برای اولیای دم به وجود آورده بود.
واقعا کسی به علم و یقین به وقوع قتل یا کیفیت آن اطلاعی ندارد. هیچکس نمیداند جسد کجاست، حتی میتوان گفت: در صورتی که قتل اتفاق افتاده و جسد در سیستم دفع زباله، دفن یا سوزانده شده، باز هم کسی خبر ندارد سرنوشت غزاله چه شد.
با این ابهامات بود و با وجودی که گفته شده پدر و مادر غزاله از چند روز پیش نه در خانه را باز کردند تا به نصیحت کسانی که میخواستند آنها از قصاص گذشت کنند گوش دادند و نه حاضر شدند تلفنی در این باره با کسی حرف بزنند، سرنوشت برای آرمان فرصتی داد تا باز هم زنده بماند.
ابهاماتی که اجرای حکم را متوقف کرد
امروز در اولین ساعات روز قرار بود آرمان به دار آویخته شود، ولی دو نفر از سه قاضی که رای بر محکومیت آرمان به قتل عمد داده بودند، اعلام کردند برای آنها در وقوع قتل، شک به وجود آمده است.
از آن جایی که آرمان مقابل قضاتی که او را محاکمه میکردند، هرگز اعتراف به وقوع قتل نکرد، شاهدی هم در لحظه قتل وجود نداشت و برخی نشانهها ازجمله فقدان آثار خون بر آلت قتاله (میله بارفیکس) و ریخته شدن خون زیر فرش –نه روی فرش- حکایت از آن دارد که صحنهای که اتفاق افتاده به صورت واضح مشخص نیست، و از همه مهمتر، هیچ جسدی پیدا نشده یا نشانهای از مرگ حتمی غزاله نیست، قضات صادر کننده رای، دست نگه داشتند.
یکی از قضات پرونده در مصاحبهای گفته از جمله مواردی که وکیل متهم ارائه کرده است «برگهای از دانشگاه بود که صرف نظر از صحت آن نشان میداد که مقتول مرخصی تحصیلی گرفته است.»
علاوه بر این گفته شده که دفترچه بیمه او هم تمدید شده بود. حالا شاید تمدید دفترچه بیمه را فرد دیگری بتواند انجام دهد، اما مرخصی تحصیلی را فقط خود فرد باید بگیرد. اینها تردید ایجاد کرد که نکند مقتول زنده باشد.
عبدالصمد خرمشاهی، یکی از وکلای آرمان درباره تلاشهایی که برای گرفتن رضایت اولیای دم کرده، اینطور در صفحه اینستاگرامش گزارش داده است: قصاص حق اولیایدم است و از طرفی پرونده اعتبار در مختومه پیدا کرده و نمیتوان گفت: در جایی پرونده ایراد دارد یا حیات و ممات مرحومه مشخص نباشد، در واقع حکم قطعی است، اما باید فرهنگ انعطاف، بخشش و روحیه عطوفت را ترویج داد.
حتی خداوند میفرماید در قصاص، حیات است، اما این هم در روایات و قرآن تاکید شده که اگر از قصاص بگذرید آن بخشش، سرمایه آخرت خواهد شد.
از نظر عرفی، اخلاقی، دینی و توصیه اندیشمندان و ریش سفیدان از قدیم این بوده که در عفو لذتی است که در انتقام نیست، بنابراین اگر اولیای دم در ساعات پایانی زندگی آرمان، از قصاصش بگذرند به چند خانواده زندگی برمی گردد.
ما نمیخواهیم خدای ناکرده اولیایدم را اجبار به انجام کاری کنیم یا تحت فشار قرار دهیم، اما همواره سفارش به صلح و سازش میشود و امیدوارم در ساعات پایانی و لحظات سخت و نگرانکننده و عذاب آوری که اکنون والدین آرمان تجربه میکنند، اولیای دم با رأفت و سعه صدر ماجرا را ختم به خیر کند چرا که تبعات بخشش و صلح تبعات بهتری در زندگی همه ما خواهد داشت.
محمد حسین شاملو، وکیل دیگر پرونده هم میگوید، چون وجود جسد اثبات نشده و اصل بر زنده بودن افراد است مگر آنکه خلافش ثابت شود، قضات پرونده پذیرفتند در موضوع بازنگری شود.
به همین خاطر است جوانی که هر روز و شب در کابوس قصاص و چوبه دار به سر میبرد، در ساعات ابتدایی امروز از چوبه دار گریخت تا فرصت دوبارهای برای جلب گذشت شاکیان خود داشته باشد. در این میان، برخی از کسانی که اخبار مربوط به قتل غزاله را دنبال میکنند، معتقدند باید به آن پدر و مادری که دختر جوان شان ۶ سال است مفقود شده و هیچ خبری از او ندارند، حق داد که پیگیر سرنوشت او –ولو قتل به دست یار نوجوانش- باشد، هر چند ممکن است با اعدام قاتل، راز رفتن غزاله، هرگز برملا نشود.