صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۲۷۸۲
مدتی از دوستی معصومه و حسین گذشت و علاقه آن‌ها روز به روز بیشتر شد تا این که حسین پس از شش ماه تصمیم به ازدواج با معصومه گرفت و ماجرای خواستگاری را برای دختر مورد علاقه‌اش مطرح کرد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ - ۰۷ دی ۱۳۹۸
سال ۹۶ بود که معصومه ۲۸ ساله همراه دوستانش در یک مهمانی شبانه شرکت کرد و در آن با پسر شیک پوش و جوانی به نام حسین آشنا شد.
 
به گزارش خراسان، مدتی از دوستی معصومه و حسین گذشت و علاقه آن‌ها روز به روز بیشتر شد تا این که حسین پس از شش ماه تصمیم به ازدواج با معصومه گرفت و ماجرای خواستگاری را برای دختر مورد علاقه‌اش مطرح کرد.

حسین همراه خانواده اش به خواستگاری معصومه رفت و با توجه به شرایط کاری و جایگاه اجتماعی که داشت خانواده دختر جوان نیز به حسین نگاه مثبتی داشتند و راضی به این ازدواج شدند.

آخرین روز‌های سال ۹۶ بود که مراسم جشن عروسی این زوج جوان برگزار شد. در این مراسم دوستان معصومه و حسین حضور داشتند و جشن باشکوهی برگزار شد و زوج جوان به خانه بخت رفتند. حسین و معصومه دوستان زیادی داشتند که همیشه با آن‌ها در ارتباط بودند تا حدی که حتی دوستان مجردشان هم به خانه شان رفت و آمد داشتند.

یک سال گذشت و هیچ اختلاف و مشکلی در زندگی شان نبود و روز به روز علاقه شان به هم بیشتر می‌شد و همه اطرافیان از آن‌ها به عنوان زوج موفق صحبت می‌کردند.
 
حمیدرضا یکی از دوستان صمیمی حسین بود که با معصومه رابطه خوبی داشت و همیشه در مهمانی‌های آخر هفته با دختر جوانی به نام مرضیه به خانه آن‌ها می‌رفت و رابطه دوستانه عمیقی بین دختر و پسر جوان بود.
 
رابطه حمیدرضا با همسر دوستش آن قدر نزدیک بود که حتی بعضی اوقات پسر جوان به معصومه زنگ می‌زد و با هم حرف می‌زدند تا این که پس از مدتی حمید رضا به تنهایی وارد خانه معصومه و حسین شد و از مرضیه خبری نبود که زوج جوان با دیدن حمیدرضا شوکه و پیگیر مرضیه شدند.

حمیدرضا خواست پیگیر ماجرا نباشند، ولی سکوت پسر جوان باعث ناراحتی معصومه و حسین شده بود تا این که حسین برای خرید سیگار از خانه خارج شد و زنش از حمیدرضا خواست تا سکوت را بشکند و حرف بزند. پسر جوان با نگاهی عاشقانه به معصومه گفت: مرضیه شروع به بهانه گیری کرده و مدتی بود که ما اختلاف پیدا کردیم و خواست تا برای رسیدن به آرامش دوباره مدتی از هم خبر نداشته باشیم و مرا تنها گذاشت و دیگر جواب تلفن هایم را هم نمی‌دهد.

معصومه شروع به صحبت کرد و خواست تا حمیدرضا آرام باشد تا این که حسین وارد خانه شد و معصومه خواست تا دیگر درباره مشکل حمیدرضا صحبتی نکنند. حسین مشکوک شده بود که معصومه در آشپزخانه از اختلاف حمیدرضا و دختر مورد علاقه اش حرف زد تا شک همسرش برطرف شود و مرد جوان در ادامه به سراغ حمیدرضا رفت و شروع به صحبت و شوخی‌های دوستانه کرد تا جو سنگین غم و اندوه شکسته شود و با هم شروع به بازی پلی استیشن کردند.

پیامک‌های مرموز
همه چیز خوب پیش می‌رفت تا این که چندی قبل پیامک‌های عجیبی به دست حسین رسید، طرز نوشتار پیام‌ها نشان از آن داشت که طرف مقابل اطلاعات کاملی از حسین دارد و احتمال می‌رفت که یک زن به او پیامک می‌دهد.

پیامک‌های عاشقانه مرموز به دست حسین می‌رسید و حسین وقتی پیگیر ماجرا شد که چه کسی این پیام‌ها را می‌دهد به هیچ سرنخی نرسید. یک روز حمید رضا در خانه حسین مهمان بود و گوشی موبایل حسین در دستان معصومه بود که ناگهان یک پیام عاشقانه به گوشی حسین رسید و معصومه با دیدن این پیام شوکه شد. در این صحنه معصومه گوشی را به حسین داد و با تلخندی گفت که معشوقه ات پیام داده است!

حسین شوکه شد و با صدای بلند همسرش را صدا زد و تاکید کرد این شماره یک مزاحم است. فردای آن روز حمیدرضا با معصومه صحبت کرد و زن جوان شروع به درددل کرد و حمیدرضا پس از شنیدن حرف‌های معصومه شروع به ابراز احساسات کرد و با چرب زبانی می‌گفت که خودش را ناراحت نکند و به زندگی اش ادامه دهد.

مدتی گذشت و حمیدرضا در تماس‌های تلفنی و صحبت هایش با معصومه ادعا کرد که حسین در دوران مجردی اش شیطنت‌های زیادی داشته و شاید یکی از همان دختران روز‌های مجردی اش بازگشته است و با صحبت هایش باعث شد روز به روز معصومه از مرد رویاهایش فاصله بگیرد. حمیدرضا از این خلأ عاطفی سوءاستفاده کرد و هر روز خودش را به معصومه نزدیک می‌کرد تا این که زن جوان که به رفتار‌های شوهرش شک کرده بود تصمیم به جدایی گرفت.

مزاحم کیست؟
حسین وقتی شنید معصومه تصمیم به جدایی دارد تلفن همراهش را پیش روی همسرش گذاشت و خواست تا جواب‌هایی را که به مزاحمش داده است مشاهده کند و معصومه دید که شوهرش به بیشتر پیام‌ها جواب نداده و برخورد سرد و قاطعانه‌ای داشته است. زن و مرد جوان شروع به صحبت کردند و حسین وقتی شنید در این مدت حمیدرضا داستان‌های عجیبی برای بدنام کردن او برای همسرش تعریف کرده است احتمال داد که این مزاحمت‌ها از سوی دوست صمیمی اش صورت گرفته است.

حسین به اداره پلیس رفت و از مزاحم تلفنی اش شکایت کرد و تیمی از ماموران پلیس برای تحقیقات شماره تلفن را مورد بررسی قرار دادند و به یک زن جوان رسیدند. زن جوان وقتی پلیس را پیش روی خود دید، ادعا کرد که چندی قبل یکی از دوستان قدیمی ام به نام حمیدرضا که می‌دانست یک سیم کارت در خانه ام دارم از من خواست آن را در اختیارش قرار دهم تا از اینترنتش استفاده کند و من هم که به او اعتماد داشتم سیم کارتی را که در خانه افتاده بود در اختیار حمیدرضا قرار دادم و دیگر نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده است.

همین سرنخ کافی بود تا ماموران پلیس به سراغ حمیدرضا بروند و مرد مزاحم را که همان دوست صمیمی حسین بود، دستگیر کنند. حمیدرضا ابتدا سعی کرد خود را بی گناه معرفی کند، اما وقتی در برابر مدارک پلیسی قرار گرفت و راز پیام‌های ارسالی اش برای حسین در تلفن همراهش فاش شد لب به سخن باز کرد.

اعترافات عاشقانه
حمیدرضا به ماموران گفت: وقتی در جشن عروسی حسین شرکت کردم در همان شب عاشق معصومه شدم و در این سال‌ها با نزدیک کردن خودم به حسین و همسرش سعی داشتم معصومه را به سمت خودم بکشانم، اما او یک زن وفادار بود و هیچ وقت دلباخته من نشد.

وی افزود: ماجرای قهر کردن با مرضیه هم یک نقشه بود تا از نظر عاطفی، دل معصومه را بلرزانم و به سمت خودم بکشانم، اما این نقشه ام به نتیجه نرسید و تصمیم گرفتم تا نقشه آخر را که ماجرای خیانت حسین بود اجرا کنم و با سیم کارتی که در اختیار داشتم شروع به مزاحمت و دادن پیام به حسین کردم و آن‌ها را تا یک قدمی طلاق کشاندم، اما موفق نشدم.

دوست خیانتکار ادامه داد: معصومه نگاهش به من مثل یک خواهر بود، اما من عاشق او بودم و دوست داشتم با هر فریب و نقشه‌ای که شده است او را برای خودم کنم که دستم رو شد و دستگیر شدم. بنابر این گزارش، حمیدرضا با سپردن وثیقه آزاد شد تا پس از صدور کیفرخواست در دادگاه کیفری ۲ تهران محاکمه شود.
برچسب ها: روابط نامشروع
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۶:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
نویسنده دست آنتوان چخوف رو از پشت بسته
احمدی
۱۵:۵۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
به نظرم خونه جای مردغریبه نیست وبالاترازآن یه غریبه چه حقی داره که باهمسریک نفرصحبت کنه، این مواردغیرت میخوادمتاسفانه برخی بنابرادعای روشنفکری،آنلاین بودن وسایرمواردندارند که باعث اینجورمشکلات میشه
ناشناس
۱۵:۴۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
این داستان عبرت اموز به ما یاد میده که هر بی سر و پایی رو به حریم امن خونه راه ندیم هر زبان باز و بی شرفی رو به اسم دوست و رفیق وارد زندگیمون نکنیم.اکثر ادمایی که خودشونو به ادم میچسبونن دنبال منافع شخصی و هوسرانی خودشونن.تو زندگیم یاد گرفتم دوست و رفیق تا پشت در خونه دوست و رفیقن و هر کی رو به خونم راه ندم
یاس
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
من فک میکنم اگر در روابط مرد و زن حد و مرز برای همدیگر بگذارند کار ب اینجا نمیرسه.
سينا
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
مردان متاهل بدانند كشاندن دوستانشان به منزل،‌
حرمتها را از بين مي برد
لااقل وقتي همسرتان نيست با دوستان مجردتان باشين
ناشناس
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
پرده دری وبی حیایی از روابط آزاد ناشی میشود
ناشناس
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
هرزگی در ایران بیداد میکنه ؟؟؟؟؟!!!!! پس در کعبه ی آمال شما که غرب هست اوضاع چطوره ؟ همین حجاب و حفظ حدود الهی و محرم و نامحرم هست که از ابتذال و فساد جلوگیری کرده .یعنی همان مساله مهمی که در غرب و کشورهای شرقی پیرو فرهنگ منحط غرب دیگه کاملا فراموش شده و آمار تولد کودکان نامشروع و زندگی بدون ازدواج و... این رو ثابت میکنه . بعضی فقط منتظرند خبری بشنوند تا فرهنگ اصیل کشور خودمون رو تحقیر کنند و به قول معروف مرغ همسایه براشون غازه . در این ماجرا هم این خانم ( معصومه ) خطایی نکرده و این به خاطر اعتقاد دینی و ایمانش بوده .همین عامل نجاتش از دام شیطان شده . همسرش هم کار درستی کرده که به جای شک و تهمت به همسرش و فکر انتقام با همسرش به پلیس مراجعه کرده و ماجرا به درستی تمام شده . دوست خیانتکار هم مجازات و بی آبرو شده
ناشناس
۱۴:۲۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
چه جامعه پاکی داریم خداوکیلی
شش ماه معصومه و حسین دوست بودند. حمیدرضا با زنی به نام مرضیه منزل حسین می رفت.
ناشناس
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
جالب بود و.....
ناشناس
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
مهمانی شبانه و مجردی و دوستی خیابانی رو آوردی اما حجاب و شبکه های اجتماعی جا افتاد . نمره انشاء شما 12
محمد
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
زندگی من دقیقابه این شکل ازهم پاشیدخواهش میکنم ازهمه مردم بی خودی راجع زندگی مردم حرف نزنن
ناشناس
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
خانواده ها نباید هر کسی را در حریم خصوصی خودشون راه بدن....
علی
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
خاک بر سر حسین که اینقدر بی غیرت بوده که خانه را ترک می کنه بره سیگار بخره درحالیکه مرد غریبه با زنش تنها توی خانه بودند بلای بدتر از این سرش نیامده و به زنش تجاوز نشده شانس آورده البته تجاوز فقط به اون شکل نیست بلکه نگاه عاشقانه و دست زدن و شاید آغوش و ... هم تجاوزه
ناشناس
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
متاسفانه فکر و ذکر 99% ملت ما شده دغدغه های خط کمربند به پایین!!!!!!فقر فرهنگی یعنی همین
س
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
به نظرم مجموعه داستان های "خراسان" را به صورت کتاب منتشر کنید.
ناشناس
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
انسان خطا کار است ولی با رعایت حریم ها از بلا مصون می ماند (توبه های لحظه ای بازدارنده با گفتن لعنت بر شیطان)رعایت حریم محرم و نامحرم و حدود الهی و شرعی واجب است یعنی ترمز است ماشین بدون ترمز یعنی مرکب مرگ
فرج پور
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
با سلام
نشر این گونه اخبار جز اشاعه فساد و منکرات نتیجه ی خاصی ندارد ، اینکه خبر فوق محبوبترین خبر امروز سایتتون هست نشان از اهمیت مسئله و خبر نیست نشاندهنده مریضی جامعه ایران است که علیرغم مشکلات حاد اقتصادی باز هم به دنبال اینگونه اخبار و مسائل است .
ناشناس
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
کلا چرا همیشه از این داستانها رو روزنامه خراسان چاپ میکنه؟
من روزنامه ی دیگه ای تو ایران ندیدم که اینقدر در مورد روابط زناشویی و طلاق و دوستی مطلب بنویسه!
مشخص هست تخیل نویسنده بسیار قوی هست
ناشناس
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
همه حرفها و توجیهاتش کشکه.....درمان این امور فقط یک راه بیشتر نداره... و آن هم رعایت حریم محرم و نامحرم و حدود الهی و شرعی است...ومحجوب و باحیا بودن..... پرده دری نتیجه اش همینه... ولو اینکه ما ظاهرش را با کلاس کنیم....
نا شناس
۱۳:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
نا مرد زیاد شده که حرمت نان و نمک را نگه نمی دارند.
ناشناس
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
احسنت دمت گرم گل گفتی
قاسم
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
این مورد و صدها موردی که رسانه ای نمی شود بهترین گواه و سند است برای این که بدانیم دو نیرو در انسان وجود دارد یک نیرو و تمایل شیطانی و هوسرانی و یک نیروی پاک و خدایی اگر هر کس راه و مسیر و فضا را برای هر کدام از نیروها و تمایلات باز کند و میدان دهد در نهایت رفتارها و کنش هایش هم او را به همان سمت می کشاند خدا و پاکی یا شیطان و ناپاکی
ناشناس
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
هرزه گي و بيشرفي كنار مشكلات اقتصادي بيداد ميكنه
نا شناس
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
بگو پدر سوخته بازی.....نمک نشناسی