عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:
اعتراضات مردم را اگرچه نمیتوان به مساله افزایش قیمت بنزین تقلیل داد ولی در هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم با این موضوع گره خورده است. ولی آیا مساله بنزین یا از آن مهمتر گازوییل و در کنار آنها گاز و برق حل شده است؟ اگر با این تصمیم حل شده بود و دیگر هیچگاه با آن مواجه نبودیم در این صورت به جز خونهای ریخته شده و اعصاب به هم ریخته که با هیچ چیز جایگزین نمیشود و برابری نمیکند شاید میشد گفت که به هر حال حداقل یک نفع که حل مساله بنزین است، داشته است ولی با قاطعیت باید گفت که این اعتراضات نه تنها موجب شد که مساله گازوییل و بنزین و کلا انرژی حل نشود بلکه تا مدتهای طولانی کسی جرأت نزدیک شدن به حل این مساله را نداشته باشد و از آنجا که ساختار اداری و سیاسی ایران به گونهای است که هر کس کاری نکند مورد سوال واقع نمیشود و براساس ضربالمثل سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند، دیگر هیچکس به این مشکل نزدیک نخواهد شد و دود این بیتصمیمی کمتر از آنچه که رخ داده، نیست. کافی است به بخش کوچکی از ماجرا که این روزها شاهد آن هستیم یعنی آلودگی هوای کلانشهرها اشاره کنیم که در حال رکورد زدن هستیم. با این ملاحظات احتمال میدهم که ارایه پیشنهاد زیر گوش شنوایی نخواهد داشت. ولی امیدوارم مجموعه مدیریت عالی کشور توجه کنند که شاید اکنون فرصت مناسبی است که این کار انجام شود.
ابتدا به طرح مساله بپردازم.
به علت سیاستهای نادرست اقتصادی و بیاعتمادی مردم به دولتها و فقدان احزاب و تکیه حکومت بر درآمدهای نفت، عرضه فرآوردههای نفتی در ایران همواره با مشکل مواجه بوده و قیمتگذاری آنها به یکی از معضلات جدی تبدیل شده است و هیچکدام از دولتها هم که آمدهاند، دغدغه این مساله را نداشته، مگر زمانی که با کسر بودجه مواجه شده اند. یکی از نابخردانهترین سیاستهای اقتصادی نیز عرضه انرژی به قیمت بسیار پایینتر از قیمت جهان است که موجب بالا رفتن شدت مصرف انرژی تا ۳ برابر میانگین جهانی شده است. در حقیقت یک خیانت آشکار در این مساله رخ داده که داریم با دستان خودمان سرمایه خود را بیهیچ منطقی میسوزانیم و حتی هوای خود را آلوده میکنیم. چرا چنین است؟ به این علت ساده که مردم به حکومت اعتماد کافی ندارند و موافق نیستند که قیمت سوخت افزایش پیدا کند. این تنها چیزی است که میتوانند از منابع نفتی نصیب خود کنند. مردم در این برداشت حق دارند و همواره با افزایش قیمت انرژی مخالفت کردهاند.
در حالی که همه کالاهای دیگر در حال گران شدن است هر چه تورم بیشتر شود و کالاها گرانتر شود با ثابت ماندن قیمت انرژی این عدم تعادل بیشتر میشود و این به ضرر کشور و اقتصاد و مردم است ولی مردم رضایت به افزایش نمیدهند. از یک منظر درست عمل میکنند چراکه گمان میکنند این افزایش سودی برای آنان ندارد. اجازه دهید قدری به اطلاعات و آمار مراجعه کنیم. در سال ۱۳۹۲ که این دولت آمد، مصرف روزانه بنزین حدود ۶۲ میلیون لیتر بود و تولید ایران هم حدود ۵۶ میلیون لیتر. مقدار کمبود آن وارد کشور میشد که خود یک مشکل مهم بود. اکنون تولید به حدود ۱۰۷ میلیون لیتر در روز ولی مصرف نیز به ۹۷ میلیون لیتر رسیده است یعنی حدود ۶۰ درصد افزایش نسبت به سال ۱۳۹۲ که این رقم خیلی وحشتناک است.
طبعا اگر روند به همین شکل ادامه یابد به زودی واردکننده خواهیم شد و مجبوریم کیفیت بنزین را مثل دوره احمدینژاد هر روز بدتر کنیم و هوای آلودهتری نیز استنشاق نماییم. ادامه این سیاست به طور مشخص احمقانه بود. به این علت که وقت زیادی از حکومت را درگیر مساله سوخت میکرد، اتلاف شدید منابع بود، کاهش شدید کیفیت سوخت بود، مانع بهبود کیفیت خودرو میشد، آلودگی شدید و بیماری ایجاد میکرد و از همه بدتر نابرابری را نهادینه کرده بود. ولی آیا تصمیم اخیر دولت مشکل را حل کرده است؟ قطعا خیر. چون نه مشکل قیمت را حل کرده، نه مشکل نابرابری و نه مشکل آلودگی و نه مشکل دو نرخی بودن و نه دغدغه حکومت را از خود منصرف کرده است. چند ماه دیگر دوباره با وضعیت کنونی مواجه میشویم ضمن اینکه خسارات شدیدی به فضای عمومی کشور وارد شده است. پس چه باید کرد؟ بسیاری از صاحبنظران اقتصادی و سیاسی در این باره نظر دادهاند. راهحل مشکل در افزایش قیمت نیست. در سهمیهبندی خودرویی نیست، در کوشش برای کسری بودجه دولت نیست بلکه انتقال کل این محصولات شامل بنزین، گازوییل، برق و گاز به خانوار ایرانی است.
این کار را میتوان گام به گام انجام داد. اگرچه در سال ۱۳۸۹ این کار ناقص انجام شد ولی همان کار هنوز برای احمدینژاد سرمایه سیاسی شده است هر چند غیرقانونی انجام داد. مردم هم از آن استقبال کردند. راهحل این است که در سبد انرژی مردم ابتدا بنزین واریز شود. احتیاجی هم نیست که کوپن بنزین یا پول آن داده شود بلکه قیمت روز آن را خریداران شناخته شده، میخرند و خودشان و نه دولت به حساب خانوار واریز میکنند. میتوان به ازای هر نفر حدود ۲۰ لیتر به خانوار داد. کاملا مقرون به صرفه است که همه حاملها به صورت رایگان توزیع شود. اگر به هر نفر ۲۰ لیتر بنزین و ۲۰ لیتر گازوییل و مقدار مناسب گاز و کیلووات برق داده شود به ازای قیمت روز آنها مردم پول میگیرند، اضافه بر آن سهمیه را هم دولت به قیمت روز میفروشد یا صادر میکند و قطعا همه به ویژه طبقات پایین از این امر بهرهمند خواهند شد. اقتصاد هم پس از مدتی خود را با آن تطبیق میدهد، دولت هم هر ۳ حامل انرژی بنزین، گازوییل و برق را به قیمت مناسب به کشورهای همسایه میفروشد. تورم هم بیشتر از ارقام فعلی نخواهد شد و اگر هم باشد یک بار است و به تناسب آن نیز پول دریافتی بیشتر خواهد شد. این پول را باید با حذف دو مبلغ ۴۵ و ۵۵ هزار تومان فعلی پرداخت و به همه مردم هم پرداخت. ماهیت آن کمک به خانوار نیست بلکه حق مردم از سهم تولیدات نفتی است. متاسفانه بارها و بارها این نگاه به آقایان دولتی گفته شده است. نمیدانم در پس ماجرا چیست که توجه نمیکنند؟
اجرای این طرح حداقلی از درآمد معیشتی را برای طبقات پایین فراهم میکند که ضمنا ثابت هم نخواهد بود و متناسب افزایش یا کاهش قیمت حاملهای انرژی کم یا زیاد میشود و این بزرگترین سود این طرح است که نگاه مردم را میتواند به افزایش قیمت حاملها مثبت کند، چون نفع آن مستقیما به جیب خودشان میرود. مصرف را به شدت کاهش خواهد داد و موجب صادرات میشود و کشور را از سرمایهگذاری جدید در این زمینه برای مصرف بینیاز میکند. ذهن و وقت سیاستگذاران را از این مساله بغرنج خلاص میکند. یکی از مهمترین دستاوردهایش تامین امنیت عمومی و چتر حمایتی روی همه مردم ایران به واسطه نفت است و این از جهت امنیت ملی بسیار مهم است.
تاثیر مستقیمی بر تقاضا برای خودروهای بیکیفیت خواهد گذاشت و آلودگی هوا را کاهش میدهد. دیگر کسی نخواهد گفت که ما اینقدر دستمزد میگیریم پس باید سوخت ما هم ارزان باشد، چون سوخت و انرژی مردم رایگان به آنان داده میشود. قیمتگذاری، سهمیهبندی و... به طور کلی کنار گذاشته خواهد شد. اکنون که این اعتراضات صورت گرفته و سوخت نیز سهمیهبندی شده دیگر نباید از اجرای این طرح نگران بود. گام به گام اجرا شود. در مرحله اول به گونهای شود که به هر عضو خانوار ۱۰۰ هزار تومان تعلق گیرد سپس آن را با گازوییل و برق و گاز توسعه داد که به حدود ۲۰۰ هزار تومان یا حتی بیشتر هم برسد. این کار حتما مشکلاتی خواهد داشت ولی کدام کار است که بدون مشکلات باشد. حداقل ارزش آن را دارد که به عرصه عمومی گذاشته شود تا بحث کنند. ادامه سیاست فعلی در زمینه انرژی به کل زیان است.
دادن پول به همه توقع ایجاد می کند که تا سالها دولت را مشغول می کند.