صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

رختشویخانه روایتی تازه از جریان فاش شدن اسناد پاناما در سال ۲۰۱۵ که در طی آن یکی از بزرگ‌ترین سیتم‌های پولشویی، فرار مالیاتی و حتی دور زدن تحریم‌های بین المللی فاش شدند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۲ - ۰۶ آذر ۱۳۹۸
 
فرارو-ملیکا زندیچی؛ فیلم The Laundromat با ترجمه فارسی رختشویخانه یک فیلم پرستاره درباره برملایی اسناد پاناماست. افشاگری اسنادی که از آن به عنوان بزرگ‌ترین افشای فساد مالی سیاستمداران جهان و بزرگ‌ترین نشت اطلاعاتی تاریخ یاد می‌شود.
 
وقتی می‌گوییم پرستاره یعنی قرار است مریل استریپ و گری اولدمن و آنتونیو باندراس را در فیلمی کنار هم ببینیم آن هم به کارگردانی استیون سودبرگ کارگردان فیلم‌های یاران‌اوشن. همین کافیست تا برای دیدنش هیجان کافی را داشته باشیم، اما باید بگویم آنقدری که باید محتمل نبود کهرختشویخانهبتواند مخاطبان را به سینما‌ها بکشاند و به همین دلیل به صورت جهانی در شبکه نتفلیکس منتشر شد.

رختشویخانه روایتی تازه از جریان فاش شدن اسناد پاناما در سال ۲۰۱۵ که در طی آن یکی از بزرگ‌ترین سیتم‌های پولشویی، فرار مالیاتی و حتی دور زدن تحریم‌های بین المللی فاش شدند. این ۱۱.۵ میلیون سند محرمانه از دفتر وکالت موساک فونسکا توسط فردی ناشناس به دست رسانه‌ها رسید و نشان داد که این دفتر وکالت به برخی از قدرتمندان و ثروتمندان جهان برای فرار از پرداخت مالیات آن هم در مقیاسی بزرگ یاری رسانده است تا با تأسیس شرکت‌های فرضی و جعلی، قوانین مالیاتی را دور بزنند.

از موضوع جذاب، بازیگران حرفه‌ای و کارگردانی که ساخت یکی از پر ریتم‌ترین فیلم‌ها را در کارنامه خود داردانتظار می‌رود که تمام مدت بر لبه صندلی نشسته باشیم، اما این اتفاق نمی‌افتد. چون از همان دقیقه‌های اول میفهمیم که این فیلم روایت خاص کارگردان است و رختشویخانه قرار نیست همچون فیلم‌های گانگستری و همراه با رشوه و تهدید و تعقیب باشد؛ بلکه روایتی طنز و سخره‌آمیز از این فساد بزرگ دارد.
 

باندارس و اولدمنبه ترتیب نقش‌های رامون فونسکا و یورگن موساکدو خالق دفتر وکالت موساک فونسکا را بازی می‌کنند. آناندر طول فیلم با لباس‌های شیک و گاهی هم اغراق آمیز به صورت مستقیم با مخاطب گفتگو کرده و مرحله به مرحله کار را برایشان به زبان ساده و با لبخندی تمسخرآمیز توضیح می‌دهند.
 
آنان قاعدتا در این بازی باید آدم‌های بد و شخصیت‌های سیاه داستان باشند اما روایت طنز و باور مدام آنان به اینکه "اگر ما بازنده بازی هستیم پس چه کسی برنده است؟ "شما را وادار می‌کند که مدام در طول بازی‌شان بخندید. البته شاید این هم مکانیزم دفاعی مغز باشد وگرنه چطور می‌توان به موضوعی به این تلخی خندید؟

آنان به سبکی شفاف و خونسرد و همراه با تمسخر موضوعی پیچیده را توضیح می‌دهند با آنکه موضوعاتی که اتفاق می‌افتد غالبا ناعادلانه و بیرحمانه هستند. شخصیت‌هایی که در داستان‌ها و موقعیت‌های مختلفمتوجه می‌شوند سرشان کلاه رفته و گول خورده‌اند، عملا هیچ چیز برایشان باقی نمانده است و در نهایت همه می‌رسند به آقایان موساک و فونسکا که در نهایت خونسردی در لنز دوربین نگاه می‌کنند و لبخند می‌زنند.

خط اصلی داستان با عزادار شدن مریل استریپ در نقش الن مارتین آغاز می‌شود. او با همسر خود به سفر تفریحی با قایق رفته و همسرش را بر اثر حادثه از دست می‌دهد. از آن طرف صاحب قایق و تور پول پرداخت بیمه را ندارند، زیرا شرکت بیمه‌ای که به آنان با قیمت کمتر از باقی بیمه‌ها بیمه فروخته وجود ندارد. الن با تحقیق درباره زنجیره‌ی این شرکت‌ها در تلاش گرفتن جواب است. در طی این تحقیقات الن وارد سفری پر پیچ و خم می‌شود که در نهایت او را به موساک فونسکا می‌رساند.
 

علاوه بر این داستان اصلی، با ۳ داستان دیگر هم رو به رو هستیم که هر کدام از این شخصیت‌ها را به نحوی به دفتر وکالت مرتبط می‌کند. درست است که این خرده داستان‌ها هر کدام تکه تکه پازلی برای رسیدن به مقصد اصلی فیلم یعنی چگونگی افشای بزرگ هستند، اما داستان تمام این شخصیت‌ها نیمه تمام رها شده و حتی نمی‌فهمیم که چه اتفاقی برای آنانی که درگیر این فساد بوده‌اند افتاده است.

شخصیت‌های هر کدام از این داستان‌ها بنا به فساد خاص خود به این شرکت مرتبط شده و به گونه‌ای توضیح می‌دهند که این شرکت در چه زمینه‌هایی قادر به دادن خدمات به مشتریانش بوده است.

در یک داستان سیاستمداری آفریقایی که نقش او را نونسو آنوزی بازی می‌کند هنگام باخبر شدندخترش از خیانت او اولین سوالی که می‌پرسد "چقدر؟ " است. به گفته او:"همه چیز با معامله قابل حل شدن است و فاجعه اصلی این است که تو توانایی دیدن این را نداری. "او سیاستمداری‌ست که توانسته با رشوه حتی اعضا خانواده خودش را هم واداربه همراهی کند؛ و یا وکیل کاراییبی با بازی جفری رایت که نقش مهمی را در این سیستم دارد فسادی مبتذل و پیش پا افتاده مثل دو همسری دارد و یا شارون استون در داستانی دیگر به عنوان دلال املاک ابایی از خیانت به مشتری‌هایش و گرفتن پول از منابع نامشخص ندارد.

در میان تمام این خرده داستان‌ها به سخی می‌توان گفت: کدام بخش از فیلم تخیلی و برگرفته از ذهن کارگردان و نویسنده و کدام بخش بر اساس واقعیت است. فیلم در پایان اشاره‌هایی به دیوید کامرون و یا استعفای نخست‌وزیر پاکستان نواز شریفکه دو نمونه از پرشمارترین چهره‌های قدرتمند جهانی هستند که در رسوایی اسناد پاناما گیر افتاده‌اند، به ما یادآوری می‌کند که جدای از این فضای طنز و غیر واقعی، چیزی که داریم می‌بینم واقعا اتفاق افتاده و افراد واقعی درگیر آن بوده‌اند.
 

مشخص است که سودبرگ قصد دارد که با این فیلم حرف بزرگی بزند و روشنگری داشته باشد؛ این را از تمام دیالوگ‌های موساک و فونسکادرباره "ارث رسیدن زمین به رستگاران" تا "انتخاب آدم برای گرگ یا گوسفند بودن" می‌بینم، اما طنز و هجو نهفته در تمام داستان باعث می‌شود فکر کنیم که به این شیوه عملا آسیبی به این ثروتمندان پرقدرت وارد می‌شود؟ یا فقط قرار است بفهمیم دارد اطراف ما چه اتفاقی می‌افتد و این بار آگاهی به راهمان ادامه دهیم؟ یا شاید سودبرگ از این طریق می‌خواهد نشان دهد که اصل وجودی این شخصیت‌ها که فرقی هم با مردم عادی ندارند چگونه است و با اطمینان به نفس نه تنها این راه را حق خود می‌دانند که اگر بتوانند دوباره هم آن را انتخاب خواهند کرد.

دیدن دو زوج موساک و فونسکا در کنار هم با آن لباس‌های براق و به سخرهگرفتن‌ها و به حماقت زدن‌هایشان اگر چه بسیار سرگرم کننده و جذاب است، اما با اطمینان می‌توان گفت که با وجود حضور مریل استریپ با داشتن ۳ جایزه اسکار گری اولدمن با داشتن یک جایزه اسکار و آنتونیو باندراس با داشتن جایزه جشنواره کن قرار نیست هیچ کدام برای این نقش‌ها جایزه‌ای دریافت کنند.
 

حتی روایت این داستان که هنوز نمی‌توان تصمیم گرفت کمدی است یا تراژدی یا شاید هم هر دو، آنقدر با ریتم کند پیش می‌رود که تهیه‌کنندگان هم مطمئن نبودند بتواند مردم را به سمت سینما‌ها بکشاند. شوک اصلی قصه هم که شاید می‌توانست حس و حال دیگری به فیلم بدهد آنقدر دیر اتفاق می‌افتد که تاثیر آنچنانی از خود به جا نمی‌گذارد. برای همین رختشویخانه اکتبر ۲۰۱۹ روی شبکه نتفلیکس به نمایش درآمد تا مخاطبان خاص خودش را داشته باشد.
ارسال نظرات