صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۸۱۵۲
قیم‌مآبی و خودرأیی دولتمردان:با گسترش روحیه قیم‌مآبی بین مدیران ارشد و دولتمردان، از یک سو جامعه از دستاورد خرد جمعی محروم می‌شود و توان خود را برای رویارویی با بحران‌ها و یافتن راه‌حل‌های مدبرانه از دست می‌دهد و از سوی دیگر، اعتماد عموم مردم از مدیریت جامعه سلب می‌شود. طبع آدمی برخورد قیم‌مآبانه را برنمی‌تابد. قرآن کریم در آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران پیامبر اکرم را به مشورت با مردم امر کرده و علت روی‌آوردن مردم به ایشان را نرم‌خویی و مدارا می‌داند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۶ - ۲۵ آبان ۱۳۹۸
ناصر ذاکری. پژوهشگر اقتصادی در شرق نوشت:  می‌گویند داریوش اول، پادشاه هخامنشی، در نیایش خود از خشک‌سالی، رواج دروغ در جامعه و تهاجم ارتش دشمن به‌عنوان سه بلای مخرب‌تر از سایر بلا‌ها یاد کرده است. هوشمندی قابل‌توجهی در انتخاب این سه بلا به‌کار رفته است. خشک‌سالی می‌توانست اقتصاد سرزمین بزرگ ایران را مختل کند و علاوه بر تخریب بنیان اقتصاد خانوارها، درآمد دولت را به میزان فاحشی کاهش دهد و اداره امور کشور را مختل کند.
 
رواج دروغ با تخریب بنیان اعتماد عمومی، آرامش روانی جامعه را بر هم می‌زد. تهاجم دشمن نیز با تحمیل جنگ و خرابی ناخواسته هزینه‌ای گزاف بر کشور تحمیل می‌کرد. بی‌تردید با گذشت زمان و تغییر اوضاع و احوال زمانه، قدرت تخریبی بلا‌ها و شدت تأثیرگذاری آن‌ها تغییر کرده است و اگر در شرایط فعلی بخواهیم از بین بلا‌ها و تنگنا‌های موجود سه مورد را با عنوان «مخرب‌ترین» انتخاب کنیم، باید مجددا به بررسی و درجه‌بندی آن‌ها بپردازیم. به باور نگارنده در شرایط فعلی سه بلای زیر خسارت‌بارترین بلا‌هایی هستند که باید برای رهایی از شر آن‌ها چاره‌ای اندیشید:

۱– بی‌اعتنایی به کارشناسی و نظر نخبگان
پیچیدگی‌های مقولات اجتماعی در جهان امروز ایجاب می‌کند دولت‌ها با به‌کارگیری عالی‌ترین سطح دانش و تجربه کارشناسی به طراحی مسیر حرکت خود و شیوه برخورد با معضلات بپردازند. ازاین‌رو بی‌اعتنایی به علم و اتکا به آنچه شمّ کارشناسی و مدیریتی مدیران ارشد یا حلقه محدود مشاوران همفکرشان نامیده می‌شود، موجب می‌شود کشور با شیوه‌ای پرهزینه و خسارت‌بار اداره شود.
 
تغییرات فاحش سیاستی در سالیان گذشته که هزینه‌های گزافی را بر کشور تحمیل کرده و ناکارآمدی و ناکامی‌های بسیار نصیبمان کرده است، مصداق بارز انتخاب این رویه نامعقول است. به‌کارگماری افراد در پست‌های بسیار تخصصی بدون توجه به سطح دانش و تسلطشان به علم روز و صرفا با عنایت به وابستگی‌های سیاسی و خانوادگی افراد و اخیرا پذیرش داوطلبان در رشته‌های خاص دانشگاهی با تعریف انواع سهمیه‌ها و بدون داشتن صلاحیت علمی، بارزترین مصداق‌های این بی‌اعتنایی به علم و دانش کارشناسی هستند.

به بیان دقیق‌تر متولیان امر برای محقق‌کردن هدف غیرکارشناسی «کمک به نورچشمی‌ها» شیوه‌ای غیرکارشناسی به‌کار گرفته‌اند: تخریب بنیان اعتماد به مدارک تحصیلی دانشگاهی. فکرش را بکنید کدام کارشناس نخبه‌ای می‌پذیرد که دو دانشجو با رتبه آزمون ۲ و ۸۷ هزارو ۹۴۸ در یک کلاس کنار هم بنشینند و علم پزشکی بیاموزند؟ اتفاقی که فقط در کشور ما امکان وقوع دارد. نتیجه مشخص این بی‌اعتنایی به دانش کارشناسی، تشدید جریان مهاجرت نخبگان خواهد بود.

۲ – قیم‌مآبی و خودرأیی دولتمردان:با گسترش روحیه قیم‌مآبی بین مدیران ارشد و دولتمردان، از یک سو جامعه از دستاورد خرد جمعی محروم می‌شود و توان خود را برای رویارویی با بحران‌ها و یافتن راه‌حل‌های مدبرانه از دست می‌دهد و از سوی دیگر، اعتماد عموم مردم از مدیریت جامعه سلب می‌شود. طبع آدمی برخورد قیم‌مآبانه را برنمی‌تابد. قرآن کریم در آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران پیامبر اکرم را به مشورت با مردم امر کرده و علت روی‌آوردن مردم به ایشان را نرم‌خویی و مدارا می‌داند.
 
نظام جمهوری اسلامی از همان ابتدای کار با مراجعه به آرای مردم شکل گرفت و تعدد مراجعه به مردم در سال‌های گذشته نشان از این باور دارد که مردم ولی‌نعمت و ارباب هستند و با نظر و خواست آنان است که جامعه اداره می‌شود و راه خود را بازمی‌یابد. با این حال در چند سال گذشته برخی سخنوران و سیاسیون به‌ویژه به دنبال طرح مقوله همه‌پرسی از جانب رئیس‌جمهوری به‌سرعت وارد میدان شدند و با توجیهاتی عجیب و غریب چنین درخواستی را تخطئه می‌کنند. تداوم چنین رویه‌ای این باور را در ذهن شهروندان حاکم می‌کند که گویی از دید برخی صاحبان قدرت رأی مردم و خواست آنان ارزشی ندارد.

۳ – بی‌اعتنایی به منافع ملی:با افزایش درجه درهم‌تنیدگی اقتصاد‌های ملی، رقابتی سرسختانه بین کشور‌ها برای کسب رتبه بالاتر در سلسله‌مراتب اقتصاد جهانی در گرفته است. در بسیاری از کشور‌ها اولویت اول موردتوجه سیاست‌گذاران و دولتمردان، توسعه کشور و حفظ منافع ملی است. اخیرا نخست‌وزیر مالزی اعلام کرد دولت این کشور ناگزیر شده با اعمال محدودیت برای ایرانیان، برای آن‌ها دشواری‌های جدیدی ایجاد کند. این به آن معنی است که دولت مالزی موظف به حفظ منافع ملی کشور است و این هدف در گرو آن است که به‌ناچار با قطب نامردان عالم همراه شود. زیرا اگر از این همراهی ناخواسته سر باز بزند، باید خسارتی بزرگ متحمل شود.
 
در چنین فضایی، سیاست‌زدگی که نتیجه آن بی‌اعتنایی یا حتی کم‌اعتنایی به منافع ملی است، خسارتی بزرگ را به کشور تحمیل می‌کند و فرصت رشد و توسعه آینده را از کشور می‌گیرد. به‌عنوان نمونه استفاده‌نکردن از موقعیت کریدوری ایران بر سر راه ارتباط هوایی شرق آسیا با غرب اروپا کشورمان را از درآمدی بسیار بزرگ و موقعیتی عالی محروم کرده و موقعیتی رشک‌برانگیز را نصیب ساحل جنوبی خلیج فارس کرده است، به‌گونه‌ای که اینک فرودگاه دوبی روزانه بیش از هزار پرواز را مدیریت می‌کند و ما فقط در حال تماشای این موفقیت بزرگ هستیم. به‌طوری‌که ملاحظه می‌شود، خسارت این سه بلا می‌تواند به‌مراتب بزرگ‌تر از خسارت ناشی از بروز خشک‌سالی، یا حمله نظامی دشمن باشد.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: