صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۸۰۱۹
پاسخ به ادعا‌های آن‌ها این است که زندگی کردن در حقیقت از زندگی کردن در یک دروغ بهتر است. این است که شرف از ننگ بهتر است و اینکه همراهی و کمک کردن به یک رئیس‌جمهور فاسد، همراهان و کمک‌کنندگان را به فساد آلوده می‌کند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۳ - ۲۵ آبان ۱۳۹۸
فرارو- پیتر ونر* در مجله آتلانتیک نوشت: اولین روز جلسات استماع عمومی درباره تحقیقات استیضاح پرزیدنت دونالد ترامپ، حاوی افشاگری مهمی بود. ویلیام تیلور جونیور، دیپلمات بلندپایه آمریکا در اوکراین، به شکلی مستقیم‌تر از آنچه قبلا می‌دانستیم، ترامپ را با تلاش‌ها برای اعمال فشار بر اوکراین جهت تحقیق درباره رقیب سیاسی‌اش مرتبط ساخت. اما همانطور که شهادت تیلور اثبات کرد، این امر فقط یک تخته سنگ عظیم دیگر در بهمن شواهد علیه رئیس جمهور بود. ما دیگر از این مرحله عبور کردیم که در آن یک فرد منصف بتواند انکار کند که رئیس‌جمهور از قدرت سوء استفاده کرده و و رفتار فاسدی داشته است. به شکلی که بنیانگذاران آمریکا صریحا نسبت به آن رفتار هشدار داده‌اند.

به گزارش فرارو، با توجه به شخصیت آشفته و اخلاف نیچه‌ای (تقدیس قدرت) ترامپ، دروغ‌های آشکار و زورگویی وحشیانه و همچنین سابقه تباهی شخصی و حرفه‌ای‌اش، هیچ کس نباید از رفتار رئیس‌جمهور غافلگیر شود. رئیس‌جمهور عمیقا یک انسان آسیب‌دیده و بنابراین رئیس‌جمهور عمیقا خطرناکی است.

اما آنچه روز چهارشنبه در کنگره اتفاق افتاد، صرفا یک تحقیقات استیضاح درباره یک رئیس‌جمهور فریبکار نبود، بلکه همدستی و فساد پیوسته و عمیق حزبی را نشان داد که آن را رهبری می‌کند. آنچه دوره ترامپ را یک دوره غیرمعمول می‌کند، قبیله‌گرایی سیاسی و هواداری حزبی نیست؛ چنین چیزی در بخش بزرگی از حیات انسان وجود داشت. بلکه، مقدار افشای زوایای پنهان حزب جمهوریخواه توسط ماهیت خطاکار ترامپ است. ماهیتی که حاکی از تمایل ترامپ به انجام دادن و گفتن چیز‌هایی است که هیچ رئیس‌جمهوری قبل از او نگفته و انجام نداده است. حزب جمهوریخواه و مجموعه رسانه‌های دست‌راستی در کارهایشان دیگر تقریبا پنهانکاری نمی‌کنند. آن‌ها فقط یک تعهد واحد و پر از وسواس را دنبال می‌کنند: دفاع از دونالد ترامپ به هر قیمتی. این هدف آنهاست و برای دستیابی به آن عملا از هر ابزاری استفاده خواهند کرد. این همان حزبی است که زمانی گفته بود طرفدار حقیقت عینی، شرف و کمال است و مخالف نسبیت‌گرایی اخلاقی است.

ما با یک بحران عمیق سیاسی مواجهیم. آنچه حزب جمهوریخواه می‌گوید و به آن اشاره می‌کند، صرفا این نیست که عقلانیت و حقیقت تابع حزب است، بلکه این است که به خاطر نجات ریاست جمهوری ترامپ باید عقلانیت و حقیقت را حذف کرد. در بهترین حالت و بر اساس برخی تعاملات تقریبا فشرده با حامیان ترامپ می‌توانم بگویم که هیچ اصل محدودکننده‌ای وجود ندارد که باعث شود ترامپ حمایت آن‌ها را از دست بدهد. تقریبا هرکاری ترامپ انجام دهد، آن‌ها از او حمایت خواهند کرد. اعضای کنگره به وضوح فکر می‌کنند بقای آن‌ها در قدرت، به ترامپ بستگی دارد و طرفداران ترامپ هم معتقدند که ترامپ مانع ویرانی ملی است. در هر دو حالت، این اعتقاد آن‌ها را وارد قلمرو ابهام کرده است.

برای کسانی مثل ما که هنوز محافظه‌کار هستیم و بخش بزرگی از زندگی‌مان را برای حزب جمهوریخواه وقف کرده‌ایم، دیدن این اتفاقات کاملا دردناک است. شاید بسیاری از ما چیز‌هایی که باید می‌دیدیم را ندیده‌ایم یا شاید الآن حزب جمهوریخواه با قبل فرق دارد. زمانی که توسط افراد ارجمندی (هرچند ناقص) مانند رونالد ریگان رهبری می‌شد. هر چه هست، ما اکنون در اینجا هستیم یعنی در یک جای نگران‌کننده و متزلزل.

شما می‌توانید، مثل من، منتقد حزب دمکرات باشید و معتقد باشید که این حزب به طور فزاینده در حال رادیکال شدن است، اما در عین حال می‌توانید این اعتقاد را هم داشته باشید که: حزب جمهوریخواه در دوره دونالد ترامپ، حزبی است که تا حدود زیادی بر دروغ متکی است و حالا توسط سیاستداران و حامیانی سرپا نگه داشته شده که به قول معارض اهل کشور چک و رئیس‌جمهور بعدی این کشور، واکلاو هاول، مایل هستند که «در درون دورغ زندگی کنند.» بسیاری از جمهوریخواهان کنگره، در جلسات خصوصی به این امر اذعان می‌کنند، اما جز چند استثنای بسیار نادر – مانند سناتور میت رامنی- از اذعان علنی به این امر خودداری می‌کنند.

وقتی که از آن‌ها پرسیده شد که چرا از روی اضطرار اخلاقی، علیه تخلفات اخلاقی رئیس‌جمهور، قساوت او، حملات روزانه‌اش به واقعیت، نابودی مستمر فرهنگ مدنی و سیاسی‌مان توسط او، صحبتی نمی‌کنید، صریحا جواب دادند که «برای چه هدفی؟» آن‌ها می‌گویند ترامپ از آن‌ها قدرتمندتر و محبوب‌تر است و هدف حملات او و طرفداران‌اش قرار خواهند گرفت و حتی شاید در انتخابات، منصب‌شان را از دست بدهند.

پاسخ به ادعا‌های آن‌ها این است که زندگی کردن در حقیقت از زندگی کردن در یک دروغ بهتر است. این است که شرف از ننگ بهتر است و اینکه همراهی و کمک کردن به یک رئیس‌جمهور فاسد، همراهان و کمک‌کنندگان را به فساد آلوده می‌کند.

واکلاو هاول در مقاله ۱۹۷۸ خود تحت عنوان «قدرت بی‌قدرت‌ها» نوشت: «در اصلی‌ترین و گسترده‌ترین معنایش، زندگی کردن در حقیقت شامل قلمروی وسیعی می‌شود که ترسیم حدود خارجی آن مبهم و دشوار است. قلمرویی پر از تعابیر فروتنانه درباره اراده انسانی است، اراده‌ای که بخش اعظم آن ناشناس باقی خواهد ماند و تاثیر سیاسی آن احتمالا هیچگاه احساس نخواهد شد یا اینکه بیش از یک جزء ساده از فضا یا حالت اجتماعی توصیف نخواهد شد.»

او سپس افزود: «اکثر این تعابیر، عصیان‌های ابتدایی علیه دستکاری باقی می‌ماند: شما به سادگی سر خود را بالا بگیرید و به عنوان یک فرد در عزت بیشتری زندگی کنید.»

حزب جمهوریخواه، حزب بزرگ یا خوبی نخواهد بود مگر اینکه آن‌هایی که آن را رهبری می‌کنند و آن‌هایی که بر سر آن سازش می‌کنند، سر خودشان را بالا بگیرند و در عزت بیشتر و در درون حقیقت زندگی کنند.
 

*پیتر ونر، نویسنده مجله آتلانتیک و پژوهشگر ارشد مرکز اخلاق و سیاست عمومی است.
ارسال نظرات