صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۶۹۹۳
در واقع در این ماجرا تنها دانشگاهی که همراهی نکرد، دانشگاه علم و صنعت بود که آقای احمدی‌نژاد در انجمن اسلامی آن دانشگاه بود زیرا آنها بر این باور بودند که باید از سفارت شوروی شروع کنیم. البته آقای عزت‌الله ضرغامی هم با این که جزء بچه‌های پلی‌تکنیک بود، مخالف این حرکت بود، می‌گفت این کار درست نیست و حاضر به شرکت در ماجرای اشغال سفارت نشد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۷ - ۱۴ آبان ۱۳۹۸

کسانی ۴۰ سال بعد از سالگرد تسخیر سفارت در ۱۳ آبان سخنرانی می‌کنند که آن روزها زیاد در حوالی خیابان طالقانی دیده نمی‌شدند.

روزنامه شرق نوشت: «حاملان و عاملان تسخیر سفارت آمریکا این روزها جایی در تریبون‌های رسمی و سخنرانی‌های سالگرد این روز ندارند و به جایش اصولگرایانی که زمانی به مخالفت با تسخیر سفارت شهره بوده‌اند، اینجا و آنجا سخنرانی می‌کنند. این روزها کسانی ۴۰ سال بعد از سالگرد تسخیر سفارت در ۱۳ آبان سخنرانی می‌کنند که آن روزها زیاد در حوالی خیابان طالقانی دیده نمی‌شدند. نمونه مشهور آن عزت‌الله ضرغامی است که دیروز در سیستان و بلوچستان گفته است: «دانشجویان خط امام به هیچ عنوان از عملکرد خود در ۱۳ آبان ۵۸ پشیمان نیستند.»

ضرغامی بیان کرده است: «در حال حاضر همه به این باور رسیده‌اند که بسیاری از سفارتخانه‌های آمریکا در دنیا تنها یک محل جاسوسی است اما شهامت و جرات مقابله با آن را ندارند اما ایران اسلامی در سال‌ها قبل به کمک دانشجویان لانه جاسوسی آمریکا در ایران را تسخیر کرد.»

این در حالی است که کمال تبریزی، کارگردان، درباره انتقادات وارد به اشغال سفارت به خبرآنلاین گفته است: در آن زمان فقط دو نفر یعنی محمود احمدی‌نژاد و عزت‌الله ضرغامی با اشغال سفارت مخالف بودند اما بقیه گروه‌ها اقدام دانشجویان خط‌ امام را تأیید می‌کردند. در واقع در این ماجرا تنها دانشگاهی که همراهی نکرد، دانشگاه علم و صنعت بود که آقای احمدی‌نژاد در انجمن اسلامی آن دانشگاه بود زیرا آنها بر این باور بودند که باید از سفارت شوروی شروع کنیم. البته آقای عزت‌الله ضرغامی هم با این که جزء بچه‌های پلی‌تکنیک بود، مخالف این حرکت بود، می‌گفت این کار درست نیست و حاضر به شرکت در ماجرای اشغال سفارت نشد.

اما ضرغامی که همواره خود را به عنوان یکی از حامیان تسخیر سفارت معرفی می‌کند، قبلا به فارس گفته بود: «ما ساعت ۱۲ ظهر بود که اقدام به تسخیر سفارت کردیم. دانشجویان کاملا دستپاچگی کارکنان سفارت را می‌دیدند و اصلا جای تردید نبود که اگر دیر می‌جنبیدیم، آنها تمام اسناد را از بین می‌بردند. چون با هجوم به داخل سفارت اولین اقدام آنها از بین‌ بردن و تخریب اسناد بود و همین که از این مسئله اطلاع پیدا کردیم، اقدامات خود را وسعت بخشیدیم و کارکنان را به گروگان گرفتیم. با گروگان‌گرفتن یکی از آمریکایی‌ها، بقیه را مجبور به توقف کار کردیم. تخریب و از بین‌ بردن اسناد برای آنها خیلی حیاتی بود و کاملا نشان داد که آنجا سفارتخانه نبود، جاسوسخانه بود و این همان نکته‌ای بود که همه ما به آن پی بردیم و اقدام کردیم.»

روایت ضرغامی در همین حد کلی است؛ بر خلاف دیگر دانشجویان شناخته‌شده در تسخیر سفارت که خاطرات خود را با جزئیات بارها و بارها مطرح کرده‌اند.

سفارت آمریکا را دانشجویان پیرو خط‌ امام که عمدتا طیف چپ مذهبی بودند، انجام دادند و طیف راست به سراغ انقلاب فرهنگی رفتند... عبدالحسین روح‌الامینی، از نزدیکان محسن رضایی و پدر محسن روح‌الامینی از کشته‌شدگان کهریزک ۸۸، در نشست خبری روز گذشته گفته است: در آن زمان هیچ مخالفتی با اقدام دانشجویان برای تسخیر سفارت آمریکا نبود، حتی کیهان آن زمان که متعلق به آقای یزدی بود هم حمایت کرد، شما تحقیق کنید یک مورد مخالفت هم پیدا نمی‌شود، همه سیاسیون در حمایت از این اقدام سبقت می‌گرفتند، مخالفت‌ها مربوط به سال‌های اخیر است. این ادعای روح‌الامینی از یک منظر درست است. طیف راست اگر چه بعد از حمایت امام به حمایت از تسخیر سفارت پرداخت اما در ابتدای کار موفق نبود. شاید برای جبران همین عقب‌ماندن از رقیب چپ خود بود که انقلاب فرهنگی را طراحی کرد.

احمدی‌نژاد هم یکی دیگر از مخالفان تسخیر بوده است. در ابتدای امر قرار بود احمدی‌نژاد و دوستانش در کنار اصغرزاده، میردامادی و... در برنامه‌ریزی تسخیر سفارت آمریکا حضور داشته باشند اما آنها می‌خواستند خلاف جریان دانشجویان حرکت کنند و به همین دلیل از حلقه برنامه‌ریزان این عملیات کنار گذاشته شدند. البته مخالفت احمدی‌نژاد و سیدنژاد از جنس دیپلماتیک نبود. به گفته اصغرزاده، استدلال احمدی‌نژاد آن بود که ما باید با شوروی مخالفت کنیم، چون آنها بی‌خدا و کمونیست هستند. آن‌ طور که معصومه ابتکار می‌گوید، اختلاف به‌قدری بالا می‌گیرد که احمدی‌نژاد دیگر دانشجویان را به افشاگری تهدید می‌کند. ابتکار در این‌ باره در دیدار با گروه مدیران رسانه‌ای و دانشجویان علوم سیاسی به مناسبت سالروز ۱۳ آبان در سال ۱۳۹۴ می‌گوید: «جریان احمدی‌نژاد و دوستانش که در آن طیف قرار داشتند، معتقد به تصرف سفارت شوروی بود. آنها مخالف حمله به سفارت آمریکا بودند و حتی در مقطعی تهدید کردند شما را لو می‌دهیم. حبیب‌الله بیطرف هم این ادعا را تأیید می‌کند و می‌گوید احمدی‌نژاد می‌خواست ماجرا را به اطلاع مهدی بازرگان برساند.»

نعیمی‌پور هم گفته است: «مقدمتا در جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت که تازه آغاز به کار کرده بود، بحث تسخیر سفارت آمریکا مطرح شد. در آن جمع، آقای احمدی‌نژاد، نماینده دانشگاه علم و صنعت و آقای سیدزاده، نماینده دانشگاه تربیت معلم، مخالفت کردند و گفتند: «باید اول سفارت شوروی را بگیریم. در ثانی اگر هم بخواهیم سفارت‌های روسیه یا آمریکا را بگیریم، باید برویم دولت را در جریان امر قرار دهیم و بعد این اقدام را کنیم.» تحلیل طرف مقابل هم این بود که «در این صورت دولت حتما ما را از این کار منع می‌کند. به امام هم بگوییم، حتما منع‌مان می‌کند چون مداخله حکومت محسوب می‌شود. حال آن که ما می‌خواهیم یک کار دانشجویی انجام دهیم و نه یک کار سیاسی از نوع مُد چپ مبارزه‌طلب و حتی مسلح.» بنابراین این بحث کمی بالا گرفت و به این جمع‌بندی رسید که بحث منتفی است و دیگر نباید آن را دنبال کرد.» عبدی هم گفته است:« در مورد مخالفان اشغال سفارت آمریکا همه متفق‌القولند که محمود احمدی‌نژاد یکی از مخالفان اشغال سفارت بود اما گاهی این نکته گفته نمی‌شود که احمدی‌نژاد و دوستانش از باب رعایت مصالح دیپلماتیک مخالف این اقدام نبودند، بلکه می‌گفتند اشغال سفارت شوروی بر اشغال سفارت آمریکا ارجحیت دارد. البته عبدی هم بر این روایت صحه گذاشت: ‌احمدی‌نژاد، نماینده دانشگاه علم و صنعت و نماینده یک دانشگاه دیگر با اشغال سفارت مخالفت کرده بودند.»

آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی در آن دوره نگاهی جالب به ماجرا دارد. مهدوی‌کنی باور داشته آن چه تحت عنوان سند به دست دانشجویان رسیده است، بخشی از کار همه سفارتخانه‌ها در هر کشوری است. مرحوم کنی در این‌ باره در خاطرات خود که در سایت تاریخ ایرانی آورده شده، نوشته است: «من این حرکت یعنی اشغال سفارت را نمی‌پسندیدم و این را نمی‌پذیرفتم که به سفارتخانه‌ها به‌خصوص سفارت آمریکا حمله بکنیم. من این را مضر می‌دیدم. برای این که اول، از نظر قوانین بین‌المللی ریختن به سفارت، ولو این که ما می‌گوییم لانه جاسوسی، در دنیا مورد پذیرش نیست. شاید همه سفارتخانه‌ها لانه جاسوسی باشد. اصلا روال معمول همه سفارت‌ها همین است که از این کارها می‌کنند: حالا عده‌ای بیشتر و عده‌ای کمتر و آنها که قدرتمندترند بیشتر.»

نقل شده که مهدوی‌کنی گفته است: «محل سفارت آمریکا غصبی است و نماز ندارد.»

علی مطهری هم معتقد است اگر پدرش زنده بود، با تسخیر سفارت مخالفت می‌کرد. اگرچه شهادت زودهنگام شهید مطهری چندان مجال حضور به او در گرایش‌ها و دسته‌بندی‌های سیاسی بعد را نداد اما او همان زمان با توجه به نقدهای تندش به علی شریعتی، بیشتر در طیف فکری راست سنتی طبقه‌بندی می‌شد. اصولگرایان بعدی هم تمایل بیشتری به مصادره افکار و نزدیکی فکری به او پیدا کردند. حتی علی مطهری هم ابتدا بیشتر یک چهره اصولگرا بود و در سال‌های اخیر کمی از آنها زاویه گرفته است.»

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۷:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
همین قطعنامه که توسط عده ای تندرو و اقلیت صادر شده را نظر سنجی در سایت های معتبر کنند و ببینند چند در صد مردم موافقش هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نيكو
۱۷:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
نان را به نرخ روز خوردن و موج سواري يعني كار اين اصول گرايان عزيز
کیشو
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
برآورد دوساله تقریبی کیسینجر از تغییر فاز سیاسی در ایران را که در همان 1979 ارائه شده قابل بازیافت است. ماجرای وام بانک چیس مانهاتان راکفلر ها هم از طریق اینترنت می توان دریافت کرد. دیوید راکفلر که برادرش نلسون معاون رییس جمهور امریکا در همان سال کذایی ریق رحمت را سرکشیده بود سردمدار سه گانه تشکیلات از ما بهتران دنیا بود. آنها از طریق دیگر دستیارشان برژینسکی مشاور امنیت ملی و دیگران کارتر را تحت فشار گذاشتند که متحد دیرینشان را به دلایل انساندوستانه به امریکا ببرند. در حالی که کاملا از فضای سیاسی ایران وعکس العمل احتمالی آگاه بودند.با تصرف سفارتخانه دولت معتدل ضعیف مستعفی، کاسبی گروه های چپ با شعارهای ضد امریکایی خنثی و زمینه جلوس گروه های قدرت طلب و تند رو سیاسی فراهم شد. این همه به نفع جناح از مابهتران دنیا بود که از سال 1973 تقسیم بندی مذهبی را برای خاورمیانه جهت تقلیل بحران های اقتصادی و حمایت ازلیبرالیزم نوینشان تدارک دیده بودند. 30 آبان هم با تصرف خانه کعبه توسط افراطیون که دقیقا 9 ماه و9 روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی انجام شد ایران وعربستان هم در فاز تقابل رفتند. شوروی ها که آخر 79 با ورود به افغانستان گور خود را کنده بودندو رد عواملشان در قضیه سفارت به چشم می خورد 444 روز بعد با ظهور ریگان به دامی افتادند که تا سقوطشان ادامه پیدا کرد. قرارداد اسفبار الجزایر هم دیگرنتیجه انقلاب دوم ما بود. متاسفانه همه گروه ها حتی معتدل ها هم از این کار ابراز خوشحالی می کردند انگار در بقیه سفارتخانه ها از جمله خود ما جاسوسی نمی شود ! جان پرکینز مزدور سابق در نوشته و ویدئوی همراه تلاش از مابهتران برای برکشیدن صدام تند رو در عراق را تشریح کرده است. اگر این جماعت قدرت طلب به جای این همه فاجعه آفرینی وبازی خوردن وهمسویی نا آگاهانه با همان ابرقدرت هایی که علیه شان شعار های بیهوده می دهند هم خود را برای آباد کردن کشور با استفاده از همه ایرانیان می گذاشتند بی تردید امروز کشوری نمونه داشتیم!
ناشناس
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
نان به نرخ روز خورها البته الآن دیگر کمتر کسی با اون اقدام در سال 58 موافق است حتی خود عاملان حرکت ولی خب چه می شه کرد ظواهر را باید حفظ کرد
محمد
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
نظر مرحوم مهدوی کنی را در این زمینه کاملا قبول دارم. اگر همان زمان سفارت شوروی و انگلیس رو هم میگرفتند قطعا اسنادی بدست میامد. مشکل اصلی آن زمان باد انقلابی گری بود که باعث غلبه احساس بر عقل و منطق شده بود.
ناشناس
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
این رو هم دیگه الان میشه بعنوان یه حقیقت مطلق گفت که "تا زمانی که این بساط سالانه تکرار میشه این مملکت وضعش بهمین حالتی هست که الان هست".
که البته معنیش این نیست که اگه روزی این بساط برچیده شد الزاما وضع ما و مملکت خوبه!