صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۶۳۰۱
ترامپ و نیرو‌های آمریکایی به دلیل کشتن خلیفه قاتلِ داعشی مستحق تبریک و تشکر هستند. با این حال، این گزاره که نیرو‌های البغدادی با مرگش از هم خواهند پاشید، ایده‌ای ساده لوحانه است.
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۲ - ۰۷ آبان ۱۳۹۸
فرارو- مایکل روبین* در مجله نشنال اینترست نوشت: روز یکشنبه، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا تایید کرد که نیرو‌های آمریکایی، ابوبکر البغدادی رهبر گروه داعش را در اولین ساعات صبح، در حمله به پناهگاهش در استان ادلب سوریه کشته اند. بنا بر گزارش ها، البغدادی در هنگام نزدیک شدن نیرو‌های آمریکایی، جلیقه انفجاری اش را منفجر کرده و خود و همسرانش را کشته است. ظاهرا فرزندان ابوبکر البغدادی زنده مانده اند.

به گزارش فرارو، مرگ ابوبکر البغدادی مطمئنا یک پیروزی است اگرچه این امر، عقب نشینی عجولانه ترامپ از شمال شرق سوریه و خیانت به شراکت و اتحاد آمریکا با نیرو‌های دموکراتیک سوریه را توجیه نمی‌کند. "مظلوم عبدی" فرمانده نیرو‌های دموکراتیک سوریه در ایمیلی که پس از تایید خبر کشته شدن رهبر داعش ارسال شده گفته است: عملیات بر علیه رهبر داعش، نتیجه ۵ ماه کار مشترک اطلاعاتی میان نیرو‌های دموکراتیک سوریه و نیرو‌های آمریکایی بوده است.

مرگ ابوبکر البغدادی به معنای پایانِ تهدید داعش نیست. در سال ۲۰۰۶، "متئو فیلیپس" (که در آن زمان خبرنگار نیوزویک بود و اکنون در CNN سردبیر خبری است) مقاله‌ای با عنوانِ "واژه جدید بوش: خلافت" نوشت که در آن وی از رئیس جمهور آمریکا به دلیلی استفاده از واژه خلافت شدیدا انتقاد کرد. وی می‌گوید: "زیبایی واژه خلافت در این است که همه به جز دانشجویان تاریخ اسلام، تصویر و معنای مبهمی از آن را در ذهن دارند". رئیس جمهور آمریکا نه تنها به دلیل کاربرد واژه‌ای که حداقل ارتباط با شرایط و دنیای کنونی دارد در اشتباه است بلکه همچنین وی به دلیل القای بارِ منفی به مفهومی که ریشه در عصر طلایی اسلام دارد نیز در اشتباه است.

در حقیقت، بوش در فهم این نکته که مفهوم خلافت، طنین و تاثیر عمیقی در جهان اسلام داشت، کاملا درست عمل کرد. خطابه جولای سال ۲۰۱۴ البغدادی در مسجد موصل عراق که وی در جریان آن خود را خلیفه خواند، واژه خلافت را احیا و زنده نکرد بلکه صرفا دست روی مفهومی گذاشت که بسیاری از مسلمانان به آن اشتیاق دارند. درست به همین دلیل است که وی ظرفِ چند ماه توانست مبارزانی را از بیش از ۱۰۰ کشور دنیا به گروه داعش جذب کند.

تمسکِ ابوبکر البغدادی به واژه خلافت تنها چیزی است که با مرگ وی، همچنان زنده خواهد ماند. تمسک به این مفهوم بود که موجب شد داعش در اوج قدرت خود بتواند بر یک سوم از خاک عراق و سوریه تسلط یابد و تفکرات و تصوراتِ مسلمانان افراط گرا در اقصی نقاط جهان را به تسخیر خود درآورد. بر همین اساس بود که البغدادی به طرفدارانش اجازه می‌داد تا یزیدی‌ها و غیرمسلمانان را به بردگی بگیرند و شیوه‌ها و اقداماتی را که مسلمانان قرن‌ها پیش آن‌ها را رها کرده اند را بار دیگر احیا کنند. اقدام ابوبکر البغدادی در احیا کردن و مشروعیت بخشیدن به چنین مفاهیمی، تا نسل‌ها به آن‌ها اجازه حیات خواهد داد.

اما آیا ماهیت مرگ ابوبکر البغدادی، اوضاع را تغییر خواهد داد؟ مشهور است که رهبر سابق گروه القاعده "اسامه بن لادن" به کنایه گفته است: هنگامی که مردم یک اسب قوی و یک اسب ضعیف را ببینند، فی ذات آن‌ها اسب قوی را دوست خواهند داشت و ترجیح می‌دهند. شاید درست به همین دلیل بود که ترامپ در سخنرانی خود به مناسبت مرگ ابوبکر البغدادی گفت: "وی مثل یک سگ مُرد، او شبیه یک بزدل مُرد".

مشکل اصلی این است که داعش ایدئولوژی خاصی را تبلیغ کرده و در چهارچوب آن، احتمال مرگ ابوبکر البغدادی را نیز در نظر گرفته است. در سال ۲۰۱۴، "جرمی وود" (روزنامه نگار) گفت: مفتی بحرینی "ترکی بن علی" (فردی که قبل از مرگش در زمره متکلمان عالی رتبه داعش بود)، سخنی را به نقل از (آنچه وی ادعا می‌کرد) پیامبر اسلام مورد اشاره قرار می‌داد که پیش بینی می‌کرد قبل از پایان جهان، مجموعا ۱۲ خلیفه حکومت خواهند کرد. بن علی فقط ۷ خلیفه را در طول تاریخ اسلام، مشروع می‌دانست. از نظر او، ابوبکر البغدادی، خلیفه هشتم از آن دوازده خلیفه است.

در عمل، این بدان معناست که هرکسی که جانشین البغدادی شود می‌تواند دست رویِ همان نیرو‌ها و احساسات و نارضایتی‌هایی بگذارد که البغدادی را به قدرت رساندند. اگر او موفق شود و قدرت را در دست گیرد، می‌تواند ادعا کند که به عنوان خلیفه نهم از مشروعیت برخوردار است. اگر شکست بخورد، آن‌هایی که به دنبال خلافت هستند می‌توانند مرگش را با گفتن این نکته که عقیده او گواهی بر نامشروع بودنش بوده، توضیح دهند و توجیه کنند. در هر صورت، مفهوم خلافت از منظر ابوبکر البغدادی همچنان می‌تواند ادامه یابد.

این صرفا یک نظریه آکادمیک نیست. من بخش اعظمی از هفته گذشته ام را به صحبت با مقام‌های سیاسی و اقتصادی در افغانستان و پاکستان گذراندم. افغانستان در حال حاضر تقریبا در سرخط خبر‌های ایالات متحده آمریکا نیست. زمانی هم که از آن در اخبار سخنی گفته می‌شود اغلب در چهارچوب حملات تروریستی طالبان و یا تلاش‌های زلمای خلیل زاد نماینده ویژه آمریکا در موضوع افغانستان جهت انعقاد یک توافق با طالبان از آن یاد می‌شود. البته که هر دویِ این موارد مقام‌های افغانی و پاکستانی را نگران می‌کنند با این حال، بزرگترین ترس آن‌ها از این نکته است که داعش در میان این دو کشور و یا حتی در داخل آن ها، اعلام حضور کرده است. برای مثال، در ۱۸ اکتبر سال جاری میلادی، یک بمب گذار انتحاری، شماری را در جریان برگزاری نماز جمعه در مسجدی در یکی از روستا‌های ولایت ننگرهار افغانستان به قتل رساند. مقام‌های افغان گفتند که به جای طالبان، آن‌ها بیشتر به داعش مشکوک هستند که این عملیات را انجام داده باشد. زیرا این مسجد و اهالی آن روستا، چند هفته قبل توسط داعش تهدید شده بودند.

به طور خلاصه، ترامپ و نیرو‌های آمریکایی به دلیل کشتن خلیفه قاتلِ داعشی مستحق تبریک و تشکر هستند. با این حال، این گزاره که نیرو‌های البغدادی با مرگش از هم خواهند پاشید، ایده‌ای ساده لوحانه است. ترامپ فصلی را در پایانِ یک آغاز بسته است. با این حال، فصول بعدی در بابِ مفهوم خلافت (از منظرِ البغدادی)، سال ها، دهه ها، و یا شاید قرن ها، زنده خواهند بود و به نمایش درمی آیند.
 

*مایکل روبین، پژوهشگر " انستیتو آمریکن اینترپرایز" است.
ارسال نظرات