صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۶۲۸۸
دقیقا مشابه پایان خلافت سرزمینی، مرگ بغدادی داعش یا تهدید آن را به طور کلی از بین نمی‌برد. استراتژی به اصطلاح "کینگ پین" مبنی بر تعقیب رهبران تروریست برای شکست دادن این نوع گروه ها، از نظر تاریخی نتایج متفاوتی داشته است. در بعضی موارد آن گروه به سادگی با یک جانشین مشخص به کار خود ادامه داده است
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۲ - ۰۷ آبان ۱۳۹۸
فرارو- فاطمه نورنژاد؛ برای نزدیک به دو دهه، رهبران آمریکا بر نیاز به رسیدگی به علل ریشه‌ای تروریسم تاکید کرده اند. اگرچه اغلب آن‌ها بر چیز دیگری تمرکز می‌کنند: «کشتن تروریست ها.»

به گزارش فرارو، کتی گیلسینان در آتلانتیک نوشت: دونالد ترامپ وقتی اعلام کرد ابوبکر بغدادی، رهبر داعش و تروریست تحت تعقیب مرده است، دقیقا همین کار  را آنهم با ذوق خاصی انجام داد. او گفت ابوبکر بغدادی در حالی که در حال فریاد کشیدن و گریه کردن بود در عملیات ویژه در آخر هفته به دام افتاد. رئیس جمهور که بخشی از برنامه "بمباران جهنم" را علیه داعش آغاز کرده بود، سریع‌تر از همتایان قبلی خود پیروزی را در پیروزی نظامی تعریف کرد. در ماه مارس بعد از سقوط آخرین منطقه تحت کنترل داعش، ترامپ اعلام کرد این گروه صد در صد شکست خورده است؛ در حالی که حملات و ترور‌هایی به نام این گروه ادامه داشت و رهبر داعش پیدا نشده بود.

امروز ترامپ گفت: همیشه به این مرد مشهور توجه می‌کرده است: «دستگیری یا کشتن بغدادی بالاترین اولویت امنیت ملی دولت من شده است.» در طول نزدیک به سه سال ریاست جمهوری ترامپ، او می‌گفت مقامات دولت او مرگ سایر عاملان و رهبران داعش را گزارش می‌دهند. او گفت هرگز نام برخی از آن‌ها را نشنیده بود.

با وجود اینکه مرگ‌های گسترده در میان مقامات رده بالا و رده میانی داعش عملکرد این سازمان را با مشکل مواجه کرده است (همان تاکتیکی که باراک اوباما هم برای زمین گیر کردن شبکه‌های تروریستی بر آن تاکید می‌کرد) هیچ پیروزی نمادینی مانند مرگ رهبر ارشد داعش وجود نداشت؛ و البته مرگ بغدادی نقطه تحولی در جنگ با تروریسم است همانطور که کشته شدن عثامه بن لادن در سال ۲۰۱۱ این چنین بود. اما مشخص نیست پس از این نقطه جنگ به سمتی خواهد رفت.
 
ابوبکر بغدادی
 

بیشتر بخوانید:

جنگ با تروریسم بعد از مرگ بغدادی

دقیقا مشابه پایان خلافت سرزمینی، مرگ بغدادی داعش یا تهدید آن را به طور کلی از بین نمی‌برد. استراتژی به اصطلاح "کینگ پین" مبنی بر تعقیب رهبران تروریست برای شکست دادن این نوع گروه ها، از نظر تاریخی نتایج متفاوتی داشته است. در بعضی موارد آن گروه به سادگی با یک جانشین مشخص به کار خود ادامه داده است؛ مانند القاعده تحت فرماندهی ایمن الظواهری بعد از مگر بن لادن.
 
در سایر موارد مرگ رهبر می‌تواند یک گروه تروریستی را به جناح‌های رقیب خشن تقسیم کند؛ مانند مواردی که در مورد برخی کارتل‌های مواد مخدر مکزیک دیده می‌شود. به نوشته آدری کورث کرونین وقتی استراتژی کینگ پین کار می‌کند که در مورد گروه‌هایی اعمال شود که «از نظر ساختاری سلسله مراتبی باشند، جوان باشند، مشخصه آن‌ها "کیش شخصیت" رهبر باشد و جانشین مناسبی برای رهبر وجود نداشته باشد.»

داعش جوان است، اما به ساختار سست خود معروف است؛ تا جاییکه بغدادی که از کیش شخصیت بهره می‌برد ممکن بود با از دست دادن سرزمین خلافت محو شود، چون بخش زیادی از جذبه پروپاگاندای گروه از تصرف یک سرزمین به دست می‌آید. وقتی بغدادی مرد، خلیفه‌ای بود که خلافتی نداشت.

علاوه بر این، نقش واقعی او نامشخص است. بن لادن که در عملیات مشابهی در سال ۲۰۱۱ در پاکستان کشته شد، القاعده را مخفیانه هدایت می‌کرد. مستنداتی که پس از مرگ او کشف شد این مساله را نشان می‌دهد. اما در مورد ابوبکر بغدادی پیش از اعلام رسمی کشته شدن او، بار‌ها شایعه کشته شدن یا مجروح شدنش پخش شد. سال‌ها در حال فرار به سر برد و با افراد کمی ارتباط داشت. او از فناوری ارتباطی مدرن اجتناب می‌کرد تا موقعیت او افشاء نشود.

او گاهی سخنرانی‌های ضبط شده‌ای منتشر می‌کرد تا غرب و متحدینش را تهدید کند. آخرین مورد در ماه آوریل بود. اما سخنگوی ائتلاف ضد داعش در سال ۲۰۱۷ گفت ارتباط بغدادی مدت هاست که قطع شده است. اوایل سال جاری یکی از سخنگویان ائتلاف در ایمیلی برای من نوشت: حضور یا غیبت بغدادی در داعش در وضعیت فعلی آن‌ها اهمیتی ندارد.»

پس چرا ایالات متحده آمریکا این همه منابع را صرف چنین اهدافی می‌کند که پایان مشخصی ندارند و جان‌های بسیاری را برای این هدف تلف می‌کند؟

استراتژی کینگ پین خشنودی لحظه‌ای به وجود می‌آورد و البته رسیدگی به علل ریشه‌ای چیزی است که اگر دهه‌ها زمان نبرد، حتما سال‌ها طول می‌کشد. بروس هافمن، پژوهشگر شورای روابط خارجی به من گفت: سرمایه گذاری بلند مدت در اصلاح سیاسی در منطقه "ساحل" نتایج تبلیغاتی ندارد. عبارات " ابوبکر بغدادی مرده است" دستاورد ملموس و فوری دارد؛ مانند سخن گفتن از عدالت.

مشکل دیگر این است که تنها یک علت ریشه‌ای برای تروریسم وجود ندارد و سیاستگذاران تنها بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر به برخی از آن‌ها اشاره کردند. تحقیقات نشان می‌دهد مواردی مثل فقر اصلا محرک‌های نیرومندی برای تروریسم نیستند. حتی وقتی یک علت ریشه‌ای احتمالی شناسایی شود (مثلا جنگ داخلی با تروریسم مرتبط است) "رسیدگی" به آن به چه معنی است؟

آشوب عراق و جنگ داخلی سوریه به ظهور داعش کمک کرد. برقراری صلح در چنین بافت‌هایی دشوارتر و زمانبر‌تر از خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات ویژه برای نابودی یک هدف رده بالاست.

حداقل در کلام، خنده دار این است که یک استراتژی ترامپ می‌تواند از پس یکی از ریشه‌های تروریسم بر بیاید: «حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه.» بن لادن در سال ۱۹۹۶ یکی از دلایل اعلام جنگ علیه آمریکا را حضور نیرو‌های آمریکایی در عربستان سعودی اعلام کرد. ترامپ مکررا گفته است که قصد دارد به کلی از منطقه خارج شود. در حال حاضر خواست رئیس جمهور به حضور کمتر نیرو‌های آمریکایی در خاورمیانه منجر نشده است. آمریکا از ماه می ۱۴ هزار نیروی اضافی به منطقه فرستاده است که برای اولین بار بعد از سال ۲۰۰۳ شامل عربستان هم می‌شود.»

با وجود ادامه مشکلات طولانی مدت ایالات متحده پیروزی‌های کوتاه مدت را جشن می‌گیرد. مبارزه با تروریسم در زمان انتخابات آمریکا اتفاق نمی‌افتد. هافمن می‌گوید: «هیچ کس انتظار نداشت که ما در سه سال پیروز جنگ سرد شویم. اما در ۱۸ سال گذشته هرسال انتظار داشتیم به سمت پیروزی در جنگ با تروریسم برویم.»
ارسال نظرات