صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

نشنال اینترست با پاسخ به ۱۰ پرسش مطرح کرد:
ترکیه یک کشور طرفدار غرب و حتی یک متحد برای کشور‌های غربی نیست. در این راستا، این موضوع که نیرو‌های ترکیه یا نیرو‌های نیابتی آن، در حال کشتار کرد‌ها هستند، موضوعی تصادفی نیست و نمی‌تواند اتفاقی باشد. ترکیه کشوری هم نیست که در هتل‌های مجلل، میزبان طرفداران و هیات‌هایی از کنگره آمریکا باشد. وقتی اردوغان به زبان عربی از ورود "ارتش محمدی" به سوریه ستایش کرد، از قصد خویش آگاه بود. ترکیه از منظر هر تعریفِ عینی، دولتی حامیِ تروریسم است و اردوغان هم، مخالف سرسخت آمریکا و غرب است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۸ - ۳۰ مهر ۱۳۹۸
فرارو- مایکل روبین* در مجله نشنال اینترست نوشت: همزمان با فرار زندانیان داعشی از زندان‌های شمال شرق سوریه و گریختنِ صد‌ها هزار نفر از کردها، مسیحی‌ها و یزیدی‌ها از بمباران‌های ترکیه، این پرسش مطرح می‌شود که تا چه حد، استدلال‌های ترامپ در حمایت از ترکیه و پشت کردن به کردها، درست هستند؟

به گزارش فرارو، ترکیه هفته گذشته پس از آنکه دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در گفتگویی تلفنی با رجب طیب اردوغان فرمان عقب نشینی نیرو‌های آمریکایی از خاک سوریه را اعلام کرد (به نوعی آمریکا چراغ سبز به ترکیه نشان داد)، به شمال شرق سوریه که توسط کرد‌ها اداره می‌شود حمله کرد. بسیاری از طرفداران ترامپ می‌گویند که او با انجام این کار (عقب نشینی از سوریه)، بار دیگر توازن را در روابط ترکیه-آمریکا برقرار است. بر این اساس، ایالات متحده نفعی برای ماندن در خاک سوریه ندارد و اتحاد واشنگتن با کرد‌ها غیرعاقلانه بوده است (مخصوصا با توجه به پیوند‌هایی که میان کرد‌های سوری و حزب کارگران کردستان (پ ک. ک) در ترکیه وجود دارد. خودِ آمریکا نیز گروه "پ ک. ک" را گروهی تروریستی می‌داند). همزمان با فرار زندانیان داعشی از زندان‌های شمال شرق سوریه و گریختنِ صد‌ها هزار نفر از کردها، مسیحی‌ها و یزیدی‌ها از بمباران‌های ترکیه، این پرسش مطرح می‌شود که تا چه حد، استدلال‌های ترامپ در حمایت از ترکیه و پشت کردن به کردها، درست هستند؟ این مقاله با پاسخ دادن به ۱۰ پرسش، اینگونه استدلال می‌کند که حمایت ترامپ از ترکیه کاری اشتباه است.

۱) آیا دیدگاه ترکیه در مورد کرد‌های سوری معتبر و درست است؟
"سونر کاگاپتای" تحلیلگرِ انیسیتو واشنگتن با آغازِ بمباران شهر‌ها و روستا‌های کرد و یزیدی در شمال شرق سوریه توسط ترکیه می‌گوید: یک دغدغه مشروع امنیتی برای ترکیه در این منطقه وجود دارد. "مایکل دوران" از انیسیتو هادسون و "مایکل رینولدز" از دانشگاه پرینستون در وال استریت ژورنال نوشته اند: ایالات متحده آمریکا حمایت از شاخه سوری پ. ک. ک. را برگزید که دهه‌ها با ترکیه می‌جنگد و دولت ترکیه آن را مسوول مرگ ده‌ها هزار شهروند ترکیه‌ای می‌داند. پ. ک. ک. تهدید بزرگی بر علیه ترکیه است که ترکیه‌ای‌ها از جناح‌های مختلف سیاسی این کشور، از آن بیزار هستند.

میانِ فهمِ دیدگاه ترکیه در مورد کرد‌های سوریه و پذیرش آن به عنوان امری مشروع، تفاوت وجود دارد. ترکیه و طرفداران آن در وزارت خارجه آمریکا و اندیشکده‌های آمریکایی، تاکنون نتوانسته اند به یک حمله تروریستی از شمال شرق سوریه به خاک ترکیه در سال‌های اخیر (که کرد‌ها حاکمیت خود در این منطقه را برقرار ساخته اند) اشاره کنند و از این طریق، حمله ترکیه به سوریه را مشروع جلوه دهند. با این حال، اردوغان با استفاده از تسلط خود بر رسانه‌های ترکیه و همچنین تمایلش به زندانی کردن و شکست دادن مخالفانش، به افکار عمومی در موضوعِ کرد‌های شمال سوریه شکل می‌دهد. این گزاره که ترک‌ها از جناح‌های مختلف سیاسی از پ. ک. ک. بیزار هستند، امری اغراق شده است و به آن‌هایی که دادخواست‌های صلح (با پ. ک. ک) امضا کرده اند و همچنین "حزب دموکراتیک خلق" در ترکیه که طرفداران زیادی در میان کرد‌های ترکیه داد، بی اعتنایی می‌کنند. اگرچه حملات ترویستی پ. ک. ک. کامِ بسیاری از ترک‌ها را تلخ کرده است، با این حال، سیاستمداران زیادی در ترکیه از لزوم مذاکره و دستیابی به یک توافق با این گروه سخن گفته اند. در عرصه عمل، رئیس جمهور سابق ترکیه "تورگوت اوزال" طرفدار این رویکرد بود که البته مرگ وی بر اثر سکته قلبی، اجازه نداد تا این دستور کار را دنبال کند. اردوغان نیز به سمت پ. ک. ک. دست خود را دراز کرد. البته او این کار را با این تفکر انجام داد تا رای کرد‌های ترکیه را به سمت خود جلب کند. با آغاز مذاکرات محرمانه با رهبرِ دربندِ پ. ک. ک. "عبدالله اوجالان" که سال‌ها پس از آن انجام می‌شد که ترکیه وی را فردی مجرم اعلام کرده بود، این ایده تقویت شد که این فقط اوجالان است که می‌تواند در برابر دولت ترکیه عرضه اندام کند و مدافع کرد‌ها باشد.

۲) آیا نیرو‌های دفاعی سوریه با پ. ک. ک. ارتباط دارند؟
عبدالله اوجالان سال‌ها قبل از فرار به کنیا و ربوده شدنش توسط کماندو‌های ترکیه، در سوریه در تبعید به سر می‌برد. اوجالان نویسنده‌ای پرکار و نماد ملی گرایی کردی است. وی محبوب‌ترین رهبر کرد در ترکیه و سوریه است. وی همچنین از سوی کرد‌های عراقی که بیشتر در ساختار‌های طایفه‌ای قرار دارند نیز ستایش می‌شود. کرد‌ها در مناطقی که به آن‌ها اشاره شد، سمپاتی و نزدیکی خود به اوجالان را پنهان نمی‌کنند. با این حال، داشتن حس سمپاتیک و ارتباط با اوجالان، لزوما به معنای داشتن پیوند‌های معنی دار با وی نیست. شمال شرق سوریه حکومت خود را دارد و منافعش کاملا با منافع گروه پ. ک. ک. متفاوت است. به عبارت دیگر، پ. ک. ک. در ایجاد ساختار‌ها و گروه‌های کردی الهام بخش بوده، اما اغراق آمیز خواهد بود اگر بگوییم پ. ک. ک. بر تمامی شاخه‌هایی که تحت تاثیر آن قرار دارند، کنترل دارد. مقام‌های کرد سوریه بدون اینکه ترکیه و یا آمریکا از آن‌ها بخواهند، اکثر عکس‌های اوجالان را در سال‌های اخیر از این منطقه حذف کرده اند. اینکه تمام شاخه‌های پ. ک. ک. را جزئی از پ. ک. ک. بدانیم و فرقی میان آن‌ها و پ. ک. ک. قائل نباشیم، در عمل با شواهد عینی و تاریخی در تضاد است.

۳) آیا پ. ک. ک. گروهی مارکسیستی است؟ آیا کرد‌های سوری مارکسیست هستند؟
پ. ک. ک. کار خود را به عنوان یک گروه مارکسیستی در اوج جنگ سرد آغاز کرد. با این حال، پیروان اوجالان می‌گویند وی اعتقادی که در جوانی به مارکسیسم داشت را کنار گذاشته است. اما همانگونه که وی خطوط کلی "راه حل دموکراتیک ملی" خود را تبیین می‌کند: اینطور به نظر می‌رسد که وی آموزه‌های ابتدایی خود را بازآرایی می‌کند و تردید‌هایی بسیاری در این باره برجا می‌گذارد که آیا او واقعا دیالکتیک مارکسیستی را رها کرده یا خیر. اوجالان اعلام می‌کند: "دموکراسی اروپایی یک پدیده طبقاتی است که محتوای درست و مردمیِ محدودی دارد. دموکراسی اروپایی تحت کنترل الیگارشیکِ بورژوا‌ها است". اوجالان سرکوب نظامی که کرد‌ها با آن مواجه هستند و همچنین راهکار همکاری فدرالیستی که در کردستان عراق اجرا شده و بر پایه مولفه‌های طبقه فرادستِ مدرنیته یِ سرمایه داری است را قویا محکوم می‌کند. آن‌ها که تمایل دارند مارکسیست بودن پ. ک. ک. را به عنوان مهمترین دلیل برای عدم اتحاد با آن‌ها ذکر کنند، دقیقا همان افرادی هستند که هرگز شمال شرق سوریه را ندیده اند و از تجربه مشاهدات و شواهد تاریخی دست اول در آن منطقه محروم بوده اند. در سرتاسر منطقه، این بازار‌ها (بخش مهمی از آموزه‌های سرمایه داری) بوده اند که رشد کرده اند نه آموزه‌های مارکسیستی. مدیران و رهبران کرد می‌گویند آن‌ها در بازار مداخله می‌کنند تا از هرگونه احتکاری جلوگیری کنند. آن‌ها همچنین کنترل دولتی بر نفت را حفظ کرده اند. با این همه، آن‌ها صرفا همان راهی را می‌روند که بسیاری از کشور‌های منطقه نیز آن را دنبال کرده اند. راهی که لزوما ارتباطی با آموزه‌های مارکسیستی ندارد.

۴) آیا واقعا ایالات متحده آمریکا کرد‌ها را بر ترکیه را ترجیح داد؟
ایالات متحده آمریکا در ابتدا فقط به دنبال همکاری با ترکیه بود. زمانی که برای نخستین بار من وارد کردستان سوریه شدم، مقام‌های آمریکایی حتی با احزاب کردی یا شبه نظامیان آن‌ها صحبت نمی‌کردند، زیرا فکر می‌کردند اینکار موجب دشمنیِ ترکیه با آمریکا خواهد شد. بزرگترین نقص استدلال دوران و رینولدز این است که آن‌ها دلیلِ گرایش و چرخش آمریکا به سمت کرد‌ها را نادیده گرفته اند: ترکیه شدیدا از داعش حمایت اطلاعاتی می‌کرد و نقش مهمی در حمایتِ مالی، لجستیکی و تسلیحاتی از این گروه تروریستی ایفا می‌کرد. اتحاد با کرد‌ها برای آمریکا (جهت شکست داعش) یک اشتباه راهبردی نبود بلکه در عمل، یک ضرورت استراتژیک محسوب می‌شد.

۵) آیا کرد‌های سوری طرفدار بشار اسد هستند؟
"تونی بادران" در "بنیاد دفاع از دموکراسی‌" از عملیات نظامی ترکیه در شمال شرق سوریه دفاع کرده است. وی می‌گوید: پ. ک. ک. شریک بسیار خوبی برای دولت باراک اوباما بود. آن‌ها نه تنها در پیگیریِ دستورکار ضدِ اسد علاقه‌ای نشان نمی‌دادند بلکه برای ترکیه در راه جنگ علیه بشار اسد مزاحمت‌هایی را نیز ایجاد می‌کردند (حتی این تلاش‌ها را خنثی هم می‌کردند). با این حال، اشتباه خواهد بود اگر اینگونه استدلال کنیم که کرد‌های سوری طرفدار بشار اسد هستند. از منظر تاریخی، کرد‌های سوری به شدت تحت کنترل دولت مرکزی سوریه بوده اند. اسد کرد‌های سوری را از حقوق شهروندیشان محروم کرد و در نتیجه، آن‌ها را از امکانات آموزشی محروم کرد، امکان ثبت ازدواج را از آن‌ها گرفت، و دستیابی آن‌ها به مشاغل دولتی و مالکیت زمین را غیرممکن ساخت. در سال ۲۰۰۴، کرد‌ها در شهر "قامشلی" بر علیه دولت بشار اسد قیام کردند که این امر منجر به کشته شدن شماری از آن‌ها شد.

با این همه، کرد‌های سوری این ایده را که باید میان کنترل مستقیم بشار اسد و اشغالگری ترکیه، یکی را انتخاب کنند، قویا رد می‌کنند. آن‌ها دستیابی به یک دولت را غیرواقعی ارزیابی می‌کنند و در عوض، به دنبال دستیابی به راهبردی فدرالیستی هستند که بر اساس آن بتوانند: به زبان خود صحبت کنند، ادیان مد نظر خود را داشته باشند، و از خود در عین اینکه به حاکمیت ترکیه و سوریه احترام می‌گذارند، حفاظت کنند. آن‌ها با توجه به شناختی که از اردوغان دارند اگر قرار باشد میان ترکیه و دولت سوریه یکی را انتخاب کنند، بر این باورند که دولت اسد کمتر از دولت ترکیه به ریاست رجب طیب اردوغان آن‌ها را سرکوب می‌کند.

۶) آیا کرد‌های سوری، طرفدار روسیه هستند؟
همزمان با حمله ترکیه به شمال شرق سوریه (مناطق تحت کنترل کردها)، برخی طرفداران اقدامات ترکیه می‌گویند: از منظری واقع گرایانه، اتخاذ سیاست حمایت از ترکیه بهتر از تکیه کردن به کردهاست، زیرا آن‌ها به روسیه خیلی نزدیک هستند. روسیه به طور حتم در جریان جنگ سرد از کرد‌ها حمایت کرد. گفتنِ اینکه جهت گیری حمایت از روسیه در ژن‌های کرد‌ها وجود دارد سخن درستی نیست. در مثالی مشابه، ایالات متحده باید با اتخاذ سیاست‌ها درست، کشوری مثل مصر را از جهت گیری دوران جنگ سرد خود که متمایل به شوروی بود، بازمی داشت. این بدان معناست که آمریکا باید فعالانه وارد میدان می‌شد و دستورکار خود را به پیش می‌برد. در حالیکه ارتش آمریکا همکاری‌های نزدیک و سازنده‌ای با یگان‌های مدافع خلق و نیرو‌های دفاعی سوریه داشت، وزارت امور خارجه آمریکا از این روند عقب ماند. مقام‌های منطقه‌ای (چه در داخل سوریه و چه خارج از آن)، و "جیمز جفری" نماینده ویژه آمریکا در موضوع سوریه، با کرد‌ها به شیوه‌ای تحقیر آمیز رفتار کرده اند. وزارت خارجه آمریکا بار‌ها و بار‌ها از دادن ویزا به مقام‌های ارشد کرد خودداری کرده است. در واقع، در میدان عمل این آمریکا بوده که کرد‌ها را مجبور کرده تا با روسیه همکاری کنند. پس از این اقدامات آمریکا در حق کردها، ارائه این استدلال که کردها، گروگان‌های روسیه هستند و باید آن‌ها را رها کرد، معادلِ قرن بیست و یکمیِ "ماجرای جادوگران سلیم" است که بر اساس آن: باید یک مظنون را به داخل دریاچه انداخت، اگر وی غرق شد این بدان معناست که بی گناه بوده است و اگر شنا کرد، این یعنی گناهکار است و باید کشته شود.

۷) آیا مصالحه و سازش با اردوغان، از شراکت راهبردی آمریکا و ترکیه محافظت می‌کند؟
از منظر تاریخی، ترکیه، شریک و متحد مهمی برای آمریکا بوده است. ترکیه یکی از دو عضوِ ناتو بود که با اتحاد جماهیر شوروی مرز مشترک داشت. نیرو‌های ترکیه به همتایان آمریکایی خود در جریان جنگ کره پیوستند. با این همه، این وقایع، مربوط به مدت‌ها قبل از ورود اردوغان به عرصه قدرت بوده اند. اردوغان به طور بنیادین ارتش ترکیه را بازسازی کرده و نسلی از کودکان مدرسه‌ای را از طریق القائات، به تئوری هایِ توطئه ضدآمریکایی مسلح ساخته است. سازش و مصالحه با اردوغان موجب بهبود روابط ترکیه و آمریکا نخواهد شد: تاریخ نشان داده زمانی که قدرت‌ها در برابر اردوغان بایستند (به طور مثال: حمله سربازان اسرائیلی به کشتی ماوی مرمره و قضیه کشیش اندرو برانسون)، وی در نهایت عقب نشینی می‌کند. برعکس، زمانی که قدرت‌ها با اردوغان سازش می‌کنند، وی بر میزان درخواست‌های خود می‌افزاید. ترامپ (بواسطه سازش با اردوغان) به یک بحران پایان نداده است بلکه وی راه را برای زیاده خواهی‌های اردوغان باز کرده است. اردوغان در شرایط فعلی از روسیه فاصله نخواهد گرفت.

۸) آیا ترکیه می‌توانست بدون دریافت چراغ سبز به سوریه حمله کند و نیرو‌های آمریکایی را به خطر بیندازد؟
با توجه به شمار اندک نظامیان آمریکایی در شمال شرق سوریه، آیا ترامپ گزینه دیگری نیز برای مواجهه با ترکیه داشت؟ به بیان ساده باید گفت، اقدام ترکیه تجاوزی آشکار به خاک سوریه بود: تاکنون هیچ گونه حرکت و اقدام تروریستی از مناطق شمال شرق سوریه که اکنون ترکیه در حال بمباران آن هاست، بر علیه ترکیه انجام نشده است. از این رو، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده که بگوییم اکنون ترکیه در واکنش به آن به خاک سوریه حمله کرده است. حمله ترکیه به سوریه، جنگی برای مقابله با تروریسم نیست بلکه جنگی با هدف نابودی منطقه‌ای است که اردوغان از آن و ساکنانش (کردها) به دلایل نژادی و مذهبی بیزار است (بسیاری از کردها، مثل خودِ اردوغان، مسلمانان سنی هستند، اما آن‌ها از دریچه پیروان اخوان المسلمین نظیر خودِ اردوغان به دین نمی‌نگرند). پیش از این نیز، ترکیه تهدید کرده بود که به خاک سوریه حمله می‌کند. با این حال، مقام‌های آمریکایی برای ترکیه روشن ساختند که تجاوز ترکیه از سوی واشنگتن تحمل نخواهد شد و اردوغان نیز این موضوع را جدی گرفت. تنها چیزی که اکنون تغییر کرده، رویکرد کاخ سفید است. اگر دونالد ترامپ به ترکیه چراغ سبز نشان نداده بود، اردوغان جرات حمله به خاک سوریه را نداشت.

۹) آیا نیرو‌های آمریکایی در سوریه بودند به این دلیل که اوباما می‌خواست در برابر ایران دست به صف بندی بزند؟
"لی اسمیت" از "انیسیتو هادسون" استدلال می‌کند: در ابتدا، باراک اوباما در واکنش به فشار‌های رسانه‌ای ناشی از اقدامات داعش که روزنامه نگاران و امدادگران آمریکایی را گردن می‌زدند، وارد سوریه شد. دلیلِ حمایت‌های بعدی ایالات متحده آمریکا از یگان‌های مدافع خلق (YPG)، این بود که این گروه در مقاومت علیه داعش در کوبانی، موفقیت آمیز عمل کرد. گفتنِ اینکه شراکت و اتحاد با YPG و نیرو‌های دموکراتیک سوریه SDF، اقدامی تعمدی از جانب دولت اوباما برای صف بندی در برابر طرفی دیگر نظیر ایران بوده است، خالی از هرگونه شواهدی است که آن را تایید کند. به زبان ساده، چیزی بیش از یک تئوری توطئه نیست.

۱۰) چرا دولت آمریکا، پ. ک. ک. را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد؟
"اندی مک کارتی" که یکی از یکی مهمترین مغر‌های متفکر در مسائل مرتبط با امنیت ملی و تروریسم در آمریکا است، در نشریه نشنال ریویو یادآوری می‌کند که وزارت خارجه آمریکا، پ. ک. ک. را به عنوان یک گروه تروریستی تعیین کرده است. این امر، یکی از اصلی‌ترین دلایل مخالفت ترکیه با تلاش‌های آمریکا در داخل سوریه بوده است (ترکیه به آنچه همکاری آمریکا با پ. ک. ک. و دیگر گروه‌های کرد اعلام می‌کند، مخالفت دارد). سخنِ مک کارتی صحیح است اگرچه فضای مانور و جای بازیِ دولت آمریکا، رابط نزدیکی با این موضوع دارد که تا چه حد واشنگتن، نیرو‌های دموکراتیک سوریه را با پ. ک. ک. یکسان معرفی کرده باشد. تعیین پ. ک. ک. به عنوان یک گروه تروریستی، پرسش‌های زیادی را در باب نظارتِ وزارت خارجه آمریکا بر لیست گروه‌های تروریستی و همچنین در نظر گرفتن فاکتور‌هایی که هیچ ارتباطی با تروریسم ندارند، برانگیخته است. پ. ک. ک. از سال ۱۹۸۴، کارزار تروریستی خود را آغاز کرده است. با این حال، حتی در اوج شراکت و همکاری‌های راهبردی ترکیه و آمریکا، واشنگتن از برچسب زدن عنوان تروریستی بر گروه پ. ک. ک. و قرار دادن آن در لیست گروه‌های تروریستی خودداری کرده است. این رویکرد در سال ۱۹۹۷ تغییر کرد. در آن زمان، دولت "بیل کلینتون" به دنبال فروش اسلحه به آنکارا بود. پ. ک. ک. حتی مدت‌ها پس از آغاز گفتگو‌های صلح با ترکیه، در لیست تروریستی آمریکا باقی مانده بود (این گروه به تعهدات خود در چهارچوب توافق صلح با ترکیه نیز عمل کرد). "شورای دموکراتیک سوریه" که بازوی غیرنظامی نیرو‌های دموکراتیک سوری است دریافت که که عنوان تروریستی مانعی مهم برای فعالیت‌های این گروه است. از این رو، خواستار معافیت از "اداره کنترل دارایی‌های خارجی ایالات متحده آمریکا" شد. آن‌ها می‌توانستند در این رابطه در واشنگتن لابی کرده و استدلال‌های خاص خود را داشته باشند، با این حال، وزارت خزانه داری آمریکا برای بیش از ۴ سال به درخواست آن‌ها توجهی نکرد و اجازه نداد آن‌ها بتوانند به مقصود خود برسند.

در مجموع، ترکیه یک کشور طرفدار غرب و حتی یک متحد برای کشور‌های غربی نیست. در این راستا، این موضوع که نیرو‌های ترکیه یا نیرو‌های نیابتی آن، در حال کشتار کرد‌ها هستند، موضوعی تصادفی نیست و نمی‌تواند اتفاقی باشد. ترکیه کشوری هم نیست که در هتل‌های مجلل، میزبان طرفداران و هیات‌هایی از کنگره آمریکا باشد. وقتی اردوغان به زبان عربی از ورود "ارتش محمدی" به سوریه ستایش کرد، از قصد خویش آگاه بود. ترکیه از منظر هر تعریفِ عینی، دولتی حامیِ تروریسم است و اردوغان هم، مخالف سرسخت آمریکا و غرب است.
 

*مایکل روبین محقق در انیسیتو آمریکن اینترپرایز است.
ارسال نظرات