صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۴۶۸۸
چند شب همسرم نیمه‌شب هذیان می‌گفت. او خیلی عصبی بود، گریه می‌کرد و می‌گفت: شهاب خجالت بکش. شهاب می‌کشمت. یک‌بار زیبا را بیدار کردم، اما هرچه پیگیر شدم چیزی نگفت. هربار شهاب به خانه ما می‌آمد، همسرم از منزل بیرون می‌رفت. بالاخره از همسرم پرسیدم شهاب به تو تعرض کرده؟ انکار کرد. گفتم من شهاب را می‌کشم. وقتی این حرف را زدم، زنم گفت: من بار‌ها به تو گفتم که شهاب آدم درستی نیست. با این کار‌ها پای من را وسط نکش. همین چیز‌ها هم باعث شد زنم از من جدا شود.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۷ - ۲۱ مهر ۱۳۹۸

هذیان‌گویی زنی در خواب راز تعرض دوست شوهرش را برملا کرد و باعث شد شوهر او دوستش را با ۱۴ ضربه چاقو به قتل برساند.

به گزارش شرق، مرداد سال گذشته اهالی روستایی در اطراف شهرری به مأموران خبر دادند جسد مرد جوانی در کوچه‌ای رها شده است. مأموران در تحقیقات خود متوجه شدند جسد متعلق به مرد جوانی به نام شهاب است که با خانواده‌اش در تهران زندگی می‌کرده. مأموران با مادر مقتول تماس گرفتند و او را از آنچه اتفاق افتاده بود باخبر کردند. مادر و پدر مقتول در پزشکی‌قانونی حاضر شدند و جسد را شناسایی کردند. با اینکه مدت‌زمان زیادی از قتل نگذشته بود، اما جسد توسط حیوانات خورده شده بود. با تأیید هویت جسد شهاب، تحقیقات مأموران برای پیداکردن عامل جنایت آغاز شد و آن‌ها از طریق پیامک‌های مقتول به یکی از دوستانش به نام عظیم به او مشکوک شدند و این مرد را بازداشت کردند.

عظیم در تحقیقات اعتراف کرد که با همکاری فردی به نام شکور اقدام به قتل شهاب کرده است. او انگیزه خود از این کار را تعرض مقتول به همسرش عنوان کرد.


بیشتر بخوانید: ماجرای یک قاتل خانوادگی؛ شوهرعمه‌ام گفت اگر غیرت داری عمه‌ات را بُکش!


پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. دو متهم پرونده روز گذشته در برابر قضات شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران حاضر شدند.

در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.

در ادامه، عظیم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل عمدی را قبول کرد و یک‌بار دیگر مدعی شد، چون فکر می‌کرد مقتول به همسرش تعرض کرده، مرتکب قتل شده است. عظیم گفت: من و شهاب دوستانی خیلی صمیمی بودیم. قسم برادری خورده بودیم. او گفته بود به‌جز ناموس هیچ چیز ما از هم جدا نیست. زمانی که او مجرد بود، با هم دوست شدیم. وقتی داشتم با زیبا که زنی مطلقه بود، ازدواج می‌کردم، شهاب شاهد عقد ما بود. او به خانه من رفت‌و‌آمد می‌کرد. تا اینکه یک‌بار من و دایی‌ام به ترکیه رفتیم. در آن مدت زیبا با من در تلگرام چت می‌کرد و با هم از این طریق ارتباط داشتیم. وقتی برگشتم، زیبا به من گفت: شهاب به او حرف‌های ناخوشایند و معناداری زده است. من گفتم شهاب برادر من است، کاری نمی‌کند. بعد یک‌بار دیگر به همسرم گفته بود که عاشق او شده. شهاب به همسرم گفته بود: در محضر که به‌عنوان شاهد عقد آمدم، همان لحظه عاشقت شدم. عظیم قدر تو را نمی‌داند، از او طلاق بگیر و با من ازدواج کن. همسرم قبول نکرده بود. زیبا خیلی با من صادق بود، هر اتفاقی می‌افتاد، به من می‌گفت: تا اینکه یک روز شهاب از من خواست زیبا را با او به خانه‌اش بفرستم تا کمی لباس بسته‌بندی کنند و به خانه من بیاورند تا من بفروشم. من دختر هفت‌ساله همسرم را هم همراهشان فرستادم. وقتی به موبایل همسرم زنگ زدم، گوشی دست دخترش بود. دختر به من گفت: زیبا و شهاب در اتاق هستند. از آنجایی که شهاب با خانواده‌اش زندگی می‌کرد، من تصور نمی‌کردم مشکلی ایجاد شود.

متهم ادامه داد: چند شب همسرم نیمه‌شب هذیان می‌گفت. او خیلی عصبی بود، گریه می‌کرد و می‌گفت: شهاب خجالت بکش. شهاب می‌کشمت. یک‌بار زیبا را بیدار کردم، اما هرچه پیگیر شدم چیزی نگفت. هربار شهاب به خانه ما می‌آمد، همسرم از منزل بیرون می‌رفت. بالاخره از همسرم پرسیدم شهاب به تو تعرض کرده؟ انکار کرد. گفتم من شهاب را می‌کشم. وقتی این حرف را زدم، زنم گفت: من بار‌ها به تو گفتم که شهاب آدم درستی نیست. با این کار‌ها پای من را وسط نکش. همین چیز‌ها هم باعث شد زنم از من جدا شود. روز حادثه با شهاب قرار گذاشتم. به او گفتم می‌خواهیم به دیدار دوستمان، سعید، برویم. به همراه شکور به دنبال شهاب رفتیم و درحالی‌که شیشه هم کشیده بودم، با چاقو ۱۴ ضربه به شهاب زدم و جسدش را رها کردم، کمی هم بنزین روی او ریختم که آتش بزنیم و بعد فرار کردیم.

در ادامه، متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. او همه اتهاماتش را انکار کرد و گفت: من از هیچ چیز خبر نداشتم، فقط، چون موتور داشتم، همراه عظیم رفتم و آنجا متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است.

قضات حرف متهمان را باور نکردند. قاضی مستشار گفت: شما ادعا کردید یک بطری ۵/۱ لیتری بنزین با خود بردید و روی متهم ریختید. اگر این اتفاق می‌افتاد تا مغز استخوان جسد از بین می‌رفت، اما این اتفاق نیفتاده است. این یعنی شما از موتور شکور بنزین کشیده‌اید و شکور هم در جریان قتل بوده است. دو متهم نتوانستند به این استدلال قاضی جوابی بدهند، اما عظیم باز تأکید کرد که شکور نقشی در قتل نداشته است.

قضات بعد از گفته‌های متهمان و پایان دفاعیات آن‌ها برای صدور رأی وارد شور شدند.

ارسال نظرات
سعید
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
چند سال پیش هم ی همچین چیزی پیش اومد طرف رفیق دوران سربازیشو تو بازار تجریش دیده بود و آورده بودش خانه طرف از شهرستان اومده بود تهران شب طرف آلبوم دوران سربازیشو نشون دوستش میده وچند شب طرف اونجا میخابیده روزها هم به اصطلاح میرفته دنبال کار ولی یارو عکسهای لختی زن رو از تو آلبوم اونها نصف شب که جای آلبوم ها را بلد شده بوده میدزده صبح ها با شوهر زنه با هم از خانه میرفتن بیرون ولی یواشکی بر گشته بوده خانه دوستش و به زن دوستش عکسو نشان میده و میگه اگر نزاری تعرض کنم عکستو تو محلتون پخش میکنم خلاصه زنه از ترس آبروش تسلیم شده بوده دست آخرهم شوهر زنه فهمید و با برادر زنش طرف و کشتن که بعدا شوهر زنه به خاطر دفاع از ناموسش اعدام شد.این است جامعه با قوانین ناقص مدنی .خلاصه اینکه زن میگیریییییید دور رفیقاتونو خط بکشید یا نیاورید خانه.مردهای این جامعه که در خفقان زندگی کردن و از قرآن و نماز و خدا اکثر اکثر اکثر زنان و مردان ایران بی خبر هستند.احتمال اینکه رفیق ترین رفیقتان به شما خیانت کند 99درصد است. مراقب خودتان و خانواده هایتان باشید.یاعلی
محمد
۱۷:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
داداش داداش چی میگی یواشتر.عصبانی نشو
ناشناس
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
باز کردن پای دیگران به خانه اصلا کار درستی نیست
مریم
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
زنی که می داند مردی به او نظر بد دارد چرا به خانه او می رود؟ خود زنها بعضی وقتها از ماجراجویی خوششان می آید ولی بعد که رسوایی اتفاق می افتد آن را گردن مردها می اندازند.
مجید
۱۶:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
خدا همه گذشتگان را رحمت کنه. پدر بزرگم می‌گفت مرد و پسری که زن یا دختر یا خواهر توی خونه دارند دوستی با هر مردی فقط تا در خونه داخل خونه نباید بیاورند.
ناشناس
۱۶:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
"درحالی‌که شیشه هم کشیده بودم"
مشخص شد
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
چه جامعه ای داریم !!!!
ناشناس
۱۴:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
آخه کی زنشو میفرسته خونه یکی دیگه !! نوشدارو بعد مرگ سهراب ! ولی به هر حال بازم دمش گرم . چون فکر کرده یک زن اونجاست مشکلی نداره؟ زنها به همدیگه حقه میزنندو به یک زن غریبه هیچ اعتمادی نیست. نه تنها نباید به هیچ وجه زنشو میفرستاد حتی با خودش هم نباید اینجور جایی میرفت . دوست کجا بود! دوست مُرد.هرکس باهاش سلام علیک کنیم میشه دوست؟ هیچ کسی یک دوست کامل و تمام عیار نمیشه و نباید در تمام جهات به او اعتماد کرد. و اگر کسی هم آدم خوبی نبود اصلا نباید باهاش رفیق بشی به هیچ کسی نباید اعتماد کنی هر کسی میخواد باشه.
saman
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
حس پولیسیم بهم میگه که زنه فیلم بازی کرده...الکی توی خواب هذیون گفته تا شوهر بی شعورش رو به جون اون بدبخت بندازه
ناشناس
۱۷:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
خخخخخخ
بابا پولیییس!!!
ناشناس
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
مقتول مهدور الدم بوده.
بی سواد
۱۳:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
استاد!
جرم مقتول محرز شده؟
امیر
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
چقدخوبه حریم رعایت بشه چقدر خوبه ما نمکدان نشکنیم چقد خوبه الوده به مواد نشیم تا نه خیانت کنیم نه جنایت
لی لی
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
بسیار تاکید می شود که از آوردن دوستان خود به منزل و یا مراسم خانوادگی که موجب دیدن همسرتان توسط دوست شما و حتی به راحتی صحبت کردن می شود خودداری کنید.یکی از نقاط حساس که باب خیانت را باز می کند همین موضوع است.
لذا هر وقت خواستید دوستتان به منزلتان بیاید همسرتان در منزل نباشد
شیرازی
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
یکی از اقوام ما زنش و مردی غریبه را در خانه دید و ان مرد را کشت.متاسفانه اعدامش کردند.متاسفانه قوانین در کشور ما کاملا به نفع زنان است.قانون مهریه سفت و سخت اجرا می شود در حالیکه قانون در مورد زنان خائن مسکوت مانده.زنان خیانت و سر کشی می کنند اعتراض کنی باید تا اخر عمر مهریه دهید.
ناشناس
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
باز حالا عظیم یک مرام و صداقتی داره که قتل رو گردن شکور ننداخته و کلا همه چیزو خودش گردن گرفته
ناشناس
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
بازم دمش گم
فرشته
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
متاسف شدم اما داستان جالبی بود از این جهت که آقایون دوستان مجردشون رو انقد تو خونه زندگیشون نیارن... تحویل بگیرید