این دیدار به جز این که جدیت کتایون را به کاوه ثابت می کند به او نیز می فهماند که چیزی بیشتر از اختلافاتی که کتایون از گذشته شان گفته در میان است. پدر کاوه هم در خلوتش با کاوه به او گوشزد می کند که ورشکستی او ناشی از اشتباهات خودش نبوده و قطعا کسی برایش پاپوش دوخته است.
اما همتا با ورود ناگهانی ژیلا (لیندا کیانی) به خانه ی مادر بزرگش به کلی زندگی اش در مسیر تازه ای می افتد. ژیلا از دست دو مرد فرار می کند تا کیف و مدارک فردی به نام اخگر را حفظ کند. با سر رسیدن اخگر (محمد رضا فروتن) و افرادش تعقیب کنندگان پا به فرار می گذارند. اخگر از همتا تشکر می کند و به او یک برگ چک و شماره ی تلفنش را می دهد که همتا هر وقت به کمک نیاز داشت روی او حساب کند.
همتا در ابتدا موضوع را جدی نمی گیرد اما حضور دوباره ی تعقیب کنندگان در خانه ی مادر بزرگ و در پی آن سکته ی مامان پروین و درگذشتش دوباره همتا را تنها و آواره و بی کس می کند. همتا که نه می تواند به خانه ی مادرش برود و نه با وجود کینه ی عمو هایش می تواند به خانه ی مامان پروین برود، چاره ای برایش نمی ماند جز تماس با اخگر.
محمدرضا فروتن که اولین بازیگری بود که به پروژه ی مانکن پیوست در این قسمت با نقش اخگر وارد داستان می شود. اخگر در ظاهر فردی قدرتمند و ثروتمند است که برای کسانی که لطفی به او می کنند سنگ تمام می گذارد و محبتشان را بی جواب نمی گذارد.
حضور اخگر و نزدیک شدن همتا به او، دوگانه ای میان اخگر و همتا همچنین کتایون و کاوه به وجود خواهد آورد که پیش برنده ی داستان مانکن خواهد بود.
با وجود طولانی بودن قسمت ها و گذشتن سه قسمت از این سریال، مانکن هنوز در پیش درآمد قصه است و هنوز وارد داستان اصلی نشده است. هرچند این کندی، که به نظر از متوسط سریال های ایرانی دیگر هم کند تر است، هنوز برای مخاطبان آزار دهنده نشده است و کسانی که سریال را دیده اند و در فضا های مجازی کامنت می گذارند از سریال و بازیگرانش راضی هستند و مشتاق برای دیدن ادامه ی آن.