صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۸۰۱۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۹ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۸
محمد ماکویی؛ مردی نزد دوست صمیمی خود درد دل کرده و "من از همه مردم دنیا بدبخت ترم" را بر زبان آورد. دوست، "مگر چه شده است؟ " گفته و در پاسخ، "زنم همه مال و منال مرا بالا کشیده و رفته است" را دشت نمود.
 
با شنیدن این پاسخ، دوست "باز اوضاع و احوال تو از من خیلی بهتر است" گفته و در دنباله، "چون زنم همه مال و منال مرا بالا کشیده و نرفته است" را اضافه نمود.
 
این روز‌ها بحث اینکه آیا مسئولین و متصدیان امور حق دارند فرزندان خود را برای ادامه تحصیل راهی آن ور آب‌ها کنند حسابی داغ شده است.
 
درباره اینکه این کار خوب یا بد است تنها باید پاسخ‌هایی در مایه "تا بچه، چطور بچه‌ای باشد" و "تا مسئول، چطور مسئولی باشد" داد، زیرا نه تنها برخی از فرزندان مسئولین و دولتمردان، ژن خوب واقعی داشته و یا با سعی و تلاش و ممارست‌های فراوان توانسته‌اند بورسیه ادامه تحصیل در یک کشور خارجی را دشت نمایند، بلکه شماری از مسئولین و متصدیان امور نیز بیش از آن‌که توانسته باشند با استفاده از جایگاه سیاسی و رانت هزینه تحصیل آقازاده خود را جفت و جور نمایند، ارث پدری یا شم بالای اقتصادی و یا انجام کاری نو و بدیع که کسی قبل از آن‌ها به فکر انجامش نبوده است را دستمایه و سرمایه راهی نمودن فرزند دلبند به دیار و سرزمینی دیگر گرفته‌اند.
 
به عبارت دیگر ممانعت از ادامه تحصیل فرزندان و متصدیان امور در کشوری دیگر جز از این ور بام افتادن معنا نداده و دقیقا به همان اندازه پیشکش کردن شغل و منصبی مهم به آقازادگان غیر اینکاره و فاقد تخصص و تجربه کافی مسخره و خنده‌دار به نظر می‌رسد.
 
از این گذشته، آقازاده‌ای که جلو ادامه تحصیل او در خارج از کشور گرفته می‌شود قطعا تحصیل نکرده بار نیامده و سهمی از ظرفیت پذیرش دانشکده‌های کشور را، بی‌آنکه لیاقتش را داشته باشد، مال خود خواهد کرد.
 
از سوی دیگر، وقتی مسئول و متصدی امری انتخابی جز ارسال فرزند به دیار غربت و یا جور کردن شرایط ادامه تحصیل او ور دل خود ندارد چه بهتر که وی را راهی آن‌ سوی آب‌ها نماید، زیرا در این صورت با کاسته شدن از ضریب نفوذ دولتمردی که در دانشکده‌های آن‌ور آبی چندان شناخته شده نیست امید آن می‌رود که به آقازاده، بیشتر احساس معمولی بودن دست داده و نامبرده کمی بیشتر از آقازادگان مشغول تحصیل در دانشکده‌های داخل کشور، دانشکده را جایی برای ادامه تحصیل ببیند.
 
شوربختانه، وقتی بدون در نظر گرفتن هیچ چیز دیگری از آزاد یا ممنوع بودن ادامه تحصیل فرزندان مسئولین و متصدیان امور حرف می‌زنیم دقیقا همانند آن است که چاره‌ای جز بابک زنجانی شدن (که ماند) و خاوری گردیدن (که رفت) نداشته و مجبوریم شرایط زندگی و اقتصادی خود را جوری که تبدیل به یکی از این دو بزرگوار شویم ساماندهی نماییم!‌
 
می‌گویند از کسی پرسیدند که قلیه را با قاف یا غین می‌نویسند. نامبرده جواب داد:" هیچکدام! قلیه را با گوشت می‌خورند"
 
حکایت این روز‌های ما هم همین گونه است، یعنی در عوض این‌که با رانت مبارزه کرده و به هیچ مسئول و دولتمردی اجازه ندهیم که با بهره‌گیری از رانت فرزند خود را در جایی که جایش نیست بنشاند، گویا پذیرفته‌ایم که رانت حق معمولی و طبیعی دولتمردان و متصدیان امور است و ما مردم عادی تنها حق این را داریم که ما بین این‌که رانت فقط باید در داخل مرز‌های کشور جواب داده و خرج شود یا توانایی درنوردیدن مرز‌های جغرافیایی کشور عزیزمان را هم دارد نظر بدهیم!
ارسال نظرات