روز ۲۳ خرداد امسال خانواده نگرانی سراسیمه پا در دادسرای امور جنایی تهران گذاشتند و از ربوده شدن دختر جوانشان از سوی یکی از کارمندان شرکت خبر دادند.
به گزارش خراسان، خانواده نگران پیش روی بازپرس پرونده ادعا کردند دخترشان که تحصیلات دکترا دارد و مدیر عامل یک شرکت و عضو هیئت مدیره یک شرکت دانش بنیان است، به یک دفتر پیشخوان دولت رفته بود، اما دیگر اطلاعی از او نداریم تا این که به گوشی موبایل همکارش که بارها برای او مزاحمت ایجاد کرده بود زنگ زدیم و پس از چندبار تماس، مرد جوان گوشی موبایل را برداشت و صدای جیغ و فریادهای دخترمان را شنیدیم و همان لحظه مرد جوان گوشی موبایلش را قطع کرد.
پلیس وارد عمل شد
همین ادعاها کافی بود تا تحقیقات برای دستگیری مرد جوان و نجات خانم مدیر شرکت در دستور کار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.
تجسسهای پلیسی ادامه داشت تا این که دختر جوان که سیما نام دارد، از غرب تهران با خانوادهاش تماس گرفت و از نجات خود از دست پسر نخبه خبر داد.
خواستگار سمج
سیما بعد از رهایی، برای تحقیقات تخصصی به پلیس آگاهی تهران رفت و در بازجوییها به ماموران گفت: من و مصطفی که رباینده من است، همکار هستیم. او مهندس مکاترونیک است و از پنج سال قبل به خاطر این که پنج اختراع داشت و نخبه است در شرکت من مشغول کار شد.
وی افزود: در این سالها بارها همراه مصطفی به کشورهای خارجی سفر کردیم و حتی یک بار وقتی برای کار به شیراز رفتیم او اصرار کرد که به خانهشان برویم و شب را در کنار خانوادهاش سپری کردیم و مثل یک همکار بودیم تا این که از چندی قبل به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد.
سیما ادامه داد: وقتی مصطفی ماجرای خواستگاری را پیش کشید به او گفتم که من قصد ازدواج با او را ندارم و خواستم دیگر درباره این موضوع حرفی نزند و برای ازدواج به دنبال دختر دیگری برود تا روند همکار بودن مان ادامه داشته باشد، اما مزاحمتهای او ادامه داشت.
دختر جوان گفت: وقتی دیدم مصطفی دست از مزاحمتهایش برنمیدارد، تصمیم گرفتم ماجرا را با خانوادهام مطرح کنم که در این مرحله آنها با پسر جوان تماس گرفتند و خواستند تا مصطفی دیگر با من تماس نگیرد و حتی او را تهدید کردند که اگر به این رفتارهایش ادامه دهد، شاید او را از شرکت اخراج کنند، اما تغییری در رفتار پسر جوان ایجاد نشد.
سیما افزود: چندی قبل با یک پسر جوان نامزد کردم و فکر میکردم مصطفی با توجه به این اتفاقات دیگر به زندگی با من فکر نمیکند تا این که روز ربوده شدنم وقتی از دفتر پیشخوان بیرون آمدم مصطفی را به طور اتفاقی در خیابان دیدم که مرا سوار بر خودرویش کرد تا به شرکت برساند. در مسیر ناگهان روی من چاقو کشید و خواست تا همراهش به شیراز بروم که با هم در ماشین درگیر شدیم و حتی در این درگیری شیشه خودرویش ترک برداشت.
وی ادامه داد: گوشی موبایلم داخل کیفم بود و نمیتوانستم جواب بدهم تا این که گوشی موبایل مصطفی به صدا درآمد و متوجه شدم خانوادهام پشت خط هستند که با جیغ و فریاد از آنها کمک خواستم. بعد از آن در مسیر اتوبان قم در راه شیراز با جیغ و فریادهایم به غرب تهران بازگشت و مرا از خودرو پیاده کرد.
سیما گفت: مصطفی از من عذرخواهی و ادعا کرد قصد دزدیدن مرا نداشته بلکه قصد داشته است به شیراز برویم تا مادرش با من صحبت کند تا شاید جواب مثبت به خواستگاری پسرشان بدهم که وقتی متوجه شکایت خانواده ام شد مرا در مسیر از خودرویش پیاده کرد.
دستگیری جوان مخترع
تحقیقات برای دستگیری خواستگار سمج ادامه داشت تا این که روز پنج شنبه مصطفی به شرکت مراجعه کرد و در این مرحله دختر جوان در تماس با پلیس از بازگشت او به شرکت خبر داد و ماموران با حضور در محل موفق به دستگیری این جوان نخبه شدند.
کارآگاهان در این مرحله پی بردند که مصطفی در این مدت که فراری بوده یک بار با دختر جوان تماس گرفته و ابتدا از او عذرخواهی کرده است، اما در ادامه دختر جوان را تهدید کرده و بعد وقتی متوجه شده که دختر مورد علاقهاش صدای او را ضبط کرده با توجه به این که نخبه است گوشی موبایل دختر جوان را هک و صدای ضبط شدهاش را پاک کرده است.
مصطفی که راهی جز اعتراف پیش روی خود نداشت، به ماموران گفت: من قصد دزدیدن یا ربودن سیما را نداشتم و تنها قصد داشتم دختر مورد علاقه ام را به شیراز ببرم تا شاید با حرفهای خانواده ام به خواستگاری من جواب مثبت بدهد، اما وقتی مادرش با گوشی موبایلم تماس گرفت و فهمیدم از من شکایت کرده اند او را در کنار خیابان رها کردم.
بنا بر این گزارش، بازپرس پرونده با توجه به شکایت دختر جوان از مصطفی، دستور بازداشت این نخبه را صادر کرد و متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.