حتی اگر اصلاحطلبها او را روزی رها کنند، بخشی از اصولگرایان او را هیچوقت رها نخواهند کرد.
به گزارش شرق، روزنامه کیهان هر بار به بهانه ماجرای قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهر از سوی امام، فرمانده هشتساله جنگ را مورد ملاطفت قرار میدهد. خودش {محسن رضایی} یک بار گفته بود: «در دوران اصلاحطلبان میگویند چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر ادامه یافت؟ و در دوران اصولگرایان گفته میشود چرا به امام جام زهر دادند؟
آنها نمیدانند با اینگونه اظهارات، موفقترین نبرد ایران در ۳۰۰ سال اخیر را زیر سؤال میبرند؟». یک بار دیگر هم گفته بود: «این روزها عدهای لیبرال میگویند چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر ادامه پیدا کرد، یا عدهای انقلابی دوآتشه میگویند چرا اجازه دادید امام جام زهر بنوشد؛ به اینها باید بگوییم شما کجا بودید که در جبهه حضور پیدا نکردید؟».
روزنامه کیهان ۲۷ تیر در گزارشی به مرور قطعنامه ۵۹۸ پرداخته و محسن رضایی را متهم کرده بود در کنار دیگران جام زهر را به امام تحمیل کردند. در جایی از گزارش نوشته شده بود: «.. امام خمینی (ره) برخلاف میل باطنی و فقط بر اساس گزارشهایی که از سوی مرحوم هاشمیرفسنجانی، محسن رضایی، میرحسین موسوی و... و نهادهای مختلف درگیر اداره جنگ ارائه میشد، قطعنامه را پذیرفتند..»
محسن رضایی به این گزارش واکنش نشان داد و در جوابیهای که کیهان دیروز منتشر کرد، متن حکم مقام معظم رهبری را هنگام انتصابش به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کرد.
در بخشی از این حکم آمده است: «بحمدالله در این مدت با مجاهدتهای خود در عرصه دفاع مقدس بارها موفق شدید که قلب امام راحل و دل امت مسلمان را شاد کنید». بعد هم بخشهایی از سخنان تجلیلآمیز امام را در همان شهریور ۶۷ خطاب به فرماندهان سپاه و سخنان دیگر ایشان را در ارتباط با جنگ آورده است.
کشاکش قبلی، سال ٩٢ و همزمان با انتشار کتاب «راز قطعنامه» بود. روزنامه کیهان در مجموعه «نیمه پنهان» خود بخشی را به ماجرای پایان جنگ و قطعنامه ٥٩٨ اختصاص داده بود که بعدها همه آن را در کتابی منتشر کرد. کتاب دنبال این بود که بگوید چه کسی یا کسانی جام زهر را به امام دادهاند.
کامران غضنفری، نویسنده کتاب، در مصاحبهای گفته بود: «آقای رضایی، مشکل شما نداشتن توپ، تانک، هواپیما، هلیکوپتر، بودجه و... نبود، مشکل شما ازدستدادن اعتقاد و ایمان بود. مشکل شما ازدستدادن روحیهتان بود».
محسن رضایی همان زمان جواب کیهان را در روزنامه جوان داد؛ «اینجانب که افتخار ۱۶ سال فرماندهی سپاه در زمان امام راحل و رهبر معظم انقلاب را داشتهام، پس از کنارهگیری از فرماندهی سپاه، بارها و بارها شاهد توهینها، دروغها و تحریفهای دفاع مقدس بودهام، ولی به دلیل آنکه موضوع جنگ، شخصی و سیاسی نشود، سکوت را بر دفاع از خود و دفاع مقدس ترجیح دادهام؛ لکن اخیرا که در رابطه با تحریفات دفاع مقدس در یک کتاب، نامهای به محضر رهبر معظم انقلاب نوشتم، ایشان فرمودند: خود شما که در جنگ فرمانده بودید چرا جواب نمیدهید؟
من این کتاب را خواندم و در حاشیه آن نوشتم: این خلاف است». رضایی بعد از توضیحات مفصلی که درباره علت ادامه جنگ بعد از آزادی خرمشهر و دلایل پذیرش قطعنامه میدهد، مینویسد: «بعضا سؤال میشود دلیل اینکه امام را وادار کردند که قطعنامه را بپذیرند، چیست؟
در جواب باید بگویم اولا اگر این فرضیه را قبول کنیم، جوابش «و مکروا و مکرالله» است، ولی چنین نظریهای منطقی نیست؛ چون حضرت امام در شرایط شکستهای پیدرپی و در پذیرش قطعنامه فرمودند: مصلحت اسلام و نظام حکم میکند قطعنامه را بپذیریم.
همین امام پس از پیروزیهای پیدرپی لشکریان اسلام فرمودند: ادامه پیشرویها را قطع کنید. مدتی بعد هم فرمودند: ما در این جنگ یک لحظه هم از عملکرد خود پشیمان نیستیم. چه اتفاقی افتاده است؟ واقعیت این است که تغییر شرایط از شکست به پیروزی صورتمسئله و ماهیت پذیرش قطعنامه را تغییر داد».
سال ٨٥ نیز کشاکشی لفظی بین هاشمی و رضایی درباره پایان جنگ درگرفت. هاشمی در خطبههای نماز جمعه از اختلاف بین ارتش و سپاه گفت و علت کندی در روند جنگ بعد از سال ٦١ را به فرماندهان نظامی نسبت داد. رضایی واکنش نشان داد. او از چیرگی فرماندهی سیاسی بر فرماندهی نظامی در جنگ انتقاد کرد و معتقد بود اگر هم کندیای وجود داشته، به این علت بوده که سکان جنگ در دست سیاسیون بوده، نه نظامیون.
در نهایت، هاشمی نامهای از امام را برای نخستینبار منتشر کرد که در آن به درخواستهای عجیب محسن رضایی برای پیروزی در جنگ اشاره شده بود؛ رضایی بعدها گفت: این نامه خطاب به هاشمی بوده، نه امام. بااینحال، مجموعه این کنش و واکنشها کیهان را وارد ماجرا کرد. او رضایی و هاشمی را متهم به تشنجآفرینی کرد. شریعتمداری در سرمقالهای نوشت: «هر دو بزرگوار، یعنی آقایان هاشمیرفسنجانی و محسن رضایی، در این جدال فرافکنی کرده و هریک از آنها بهعنوان مسئول نظامی و مسئول سیاسی جنگ، کوشیدهاند علت پذیرش قطعنامه از جانب امام راحل (ره) را به اظهارنظر طرف مقابل نسبت دهند و صدالبته هر دو فرافکنی کرده و فقط بخشی از واقعیت را که به نفع خویش! تشخیص میدادند، بیان کردهاند! و ازاینروی هر دو نفر -با عرض پوزش- متهم به ابهامپراکنی و تشنجآفرینی در افکار عمومی، آنهم در شرایط حساس کنونی هستند».
بااینحال، گویا کشاکش میان رضایی و روزنامه کیهان از نوعی خاص است؛ تاجاییکه زمانی طاقت فرمانده را طاق کرده بود. محسن رضایی زمانی با شبکه المیادین مصاحبه کرده بود، ولی کیهان به آن مصاحبه هم واکنش تندی نشان داد.
رضایی در پاسخ نوشت: «جنابعالی و بعضی از دوستانتان قریب به ١٥ سال، بهویژه در سالهای اخیر، اینجانب را با دهها توهین و افترا همراهی کردهاید... مخصوصا مجموعه بیحرمتیهای اخیر و زنجیرهای شما درباره مصاحبه بنده با شبکه المیادین لبنان که از حد تحمل عبور کرده است».
اگر جواب مثبته كه فاجعه است.
اگر نه كه بنظر ميرسه در زمان ازاد سازي خرمشهر اتش بس ميتونست جلوي شهيد شدن شايد صدها هزار جوانان عزيز ما رو بگيره كه امام خميني (ره) حاضر نبود جوانان بيشتري شهيد بشن و لذا مخالفت امام با پايان جنگ متناقض است با گزارش كيهان .
اصرار بر ادامه جنگ با توجه به وضعيتي كه ما شاهدش بوديم و متعاقبآ از دست دادن فاو و تير ماه 1367 يكسال بعد از پذيرش قطعنامه 598 از جانب عراق ( عراق 29 تير 1366 انرا پذيرفت) ايران انرا پذيرفت.
عواقب تاخير پذيرش قطعنامه 598 بعد از يكسال حمله مجدد عراق را بدنبال داشت كه مقصر اصلي نه يكنفر بلكه تفكر و لجاجت جمعي چپ و راست بود.