صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۴۷۶۸
در این بین بعضی از آقایان از جمله رئیس بنیاد مستضعفان، آقای رفیق‌دوست، گفت که چرا کسی از خارج بیاید و این جاده را بسازد؛ ما این کار را خودمان می‌توانیم انجام دهیم. خلاصه کار به جایی رسید که این آقا ممنوع‌الخروج شد. آمده بود که مقدمات کار را فراهم کند. ما تمام تلاش خود را به کار بردیم تا ممنوع‌الخروجی آقای گلزار را حل کنیم و آقای هاشمی در این زمینه خیلی کمک کرد.
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۶ - ۱۴ تير ۱۳۹۸

کمال خرازی در روایتی از پروژه آزادراه تهران – شمال. نوشته است: رفیق‌دوست گفت که چرا کسی از خارج بیاید؛ ما خودمان می‌توانیم انجام دهیم.

بخشی از روایت کمال خرازی بدین شرح است: [در دوره ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی] یکی مواردی که ما تلاش می‌کردیم از ایرانی‌هایی که در آمریکا بودند کمک بگیریم، سرمایه‌گذاری در برنامه‌های عمرانی بود و یکی از موارد آن جاده تهران – شمال بود. یکی از ایرانیان فردی بود به نام مهندس رحمان گلزار که شخصی کارآفرین و در کارهای ساختمانی و عمرانی بسیار توانمند بود. مجموعه اکباتان را نیز او ساخته بود و بعد از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرده بود. البته آدمی سالم و تا حدی هم مذهبی بود. از قدیم هم او را می‌شناختم. ایشان را دعوت کردیم که بیاید ایران و جاده شمال را بسازد. ایشان آمد گفت که من خود چهارصد میلیون دلار از بانک‌های خارجی تامین می‌کنم و این جاده را ظرف هفت سال می‌سازم، فقط از اطراف جاده به من زمین بدهید. آقای هاشمی هم این طرح را خیلی پسندید زیرا دولت پولی نمی‌داد و ایشان هم فردی کارآمد بود. آقای هاشمی این طرح را در دولت مطرح کرد و تصویب شد. ایشان هم بلند شد آمد ایران. در این بین بعضی از آقایان از جمله رئیس بنیاد مستضعفان، آقای رفیق‌دوست، گفت که چرا کسی از خارج بیاید و این جاده را بسازد؛ ما این کار را خودمان می‌توانیم انجام دهیم. خلاصه کار به جایی رسید که این آقا ممنوع‌الخروج شد. آمده بود که مقدمات کار را فراهم کند. ما تمام تلاش خود را به کار بردیم تا ممنوع‌الخروجی آقای گلزار را حل کنیم و آقای هاشمی در این زمینه خیلی کمک کرد.

ببینید الان چند سال گذشته است [تاریخ مصاحبه حدودا سال ۸۸ بوده است] و جاده شمال شاید پنج درصدش بیش‌تر اجرا نشده است. من اخیرا از این پروژه بازدید داشتم عملا کار جدی‌ای نشده است. چند سال می‌شود؟ یعنی شاید پانزده شانزده سال از آن پیشنهاد گذشته است.

منبع: انتخاب به نقل از خاطرات و مخاطرات دکتر کمال خرازی، تدوین حوریه سعیدی، تهران: سازمان اسناد کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، ۱۳۹۶، ص ۱۴۴.

ارسال نظرات