صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

شاید این روز‌ها افراد جامعه گمان می‌کنند معضل زن دوم و تجدید فراش مرد‌ها با شرایط فعلی حل شده و فعلا دعوا بر سر چیز‌هایی مثل حق طلاق و ... است، اما واکنش مردم در شبکه‌های اجتماعی درباره این ازدواج‌ها نشان داد این دلهره هنوز در زیر پوست جامعه جریان دارد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۰ - ۱۳ تير ۱۳۹۸
 
روزنامه خراسان نوشت: این روز‌ها موضع ازدواج دوم مرد‌ها سخت بر سر زبان‌ها افتاده است، آن هم به واسطه ماجرا‌های زنان دوم دو شخصیت معروف، یکی همسر دوم شهردار اسبق تهران «محمدعلی نجفی» و دیگری همسر دوم بازیگر معروف سینما و تلویزیون «مهدی هاشمی».

هاشمی اعلام کرد با همسر اولش دیگر زندگی نمی‌کند و به دلیل نداشتن تفاهم جدا از هم و بدون رابطه عاطفی بودند، این همان مسئله‌ای است که در بین صحبت‌های محمدعلی نجفی نیز مشهود بود که با همسر اول تنها در شناسنامه زن و شوهر بودند.

شاید این روز‌ها افراد جامعه گمان می‌کنند معضل زن دوم و تجدید فراش مرد‌ها با شرایط فعلی حل شده و فعلا دعوا بر سر چیز‌هایی مثل حق طلاق و ... است، اما واکنش مردم در شبکه‌های اجتماعی درباره این ازدواج‌ها نشان داد این دلهره هنوز در زیر پوست جامعه جریان دارد.

با توجه به این‌که جامعه به تعمیم نظرات شخصی درباره پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی در شبکه‌های اجتماعی عادت کرده است، تجربه و مشاهدات شخصی گاه ملاک قضاوت‌ها و عکس‌العمل افراد درباره این اتفاق‌هاست. در دوره پدربزرگ و مادربزرگ‌های ما این مسئله چند همسری به وضوح بین خانواده‌های ایرانی پررنگ بود و به عبارتی زن‌ها با توجه به شرایط اجتماعی و مالی محکوم به سوختن و ساختن بودند و هوو را گاهی در خانه و کنار خود می‌پذیرفتند. اما حال به واسطه حمایت همان جامعه، زنان محکوم به ماندن نیستند، اما تصمیم می‌گیرند در این زندگی با حضور شخص دوم بمانند یا نمانند.

اما سوالی که مطرح می‌شود این است که عکس‌العمل جامعه فعلی درباره زنانی که به واسطه نداشتن شغل، نیاز مالی و برخوردار نبودن از حمایت عاطفی ترجیح می‌دهند در این سبک زندگی بمانند و حضور هوو را تحمل کنند، چیست؟ آیا این زنان از طرف جامعه حمایت می‌شوند یا بیشتر تحت قضاوت‌ها و نظرات بی‌پرده قرار می‌گیرند؟

نمی‌توانیم پیچیدگی روابط انسانی را نادیده بگیریم و با سلاح ترس از گیر افتادن در این ورطه به واقع هولناک، از این اتفاق‌ها داستان‌های تراژیک بسازیم. مخلص کلام این که از کنار این پدیده‌ها و تجربیات اشخاص با احتیاط عبور کنیم و به واسطه جریحه‌دار شدن احساساتمان به راحتی نظریه صادر نکنیم. لطفا به این دلیل از آدم‌ها قربانی نسازیم.

مثلا خانم «گلاب آدینه» با آن سابقه هنری چشمگیر و شخصیت فوق‌العاده، نیازی به دلسوزی من و شما ندارد و قطعا به دور از حاشیه‌ها می‌تواند مسائل شخصی‌اش را مدیریت کند. سوار بر موج شبکه‌های اجتماعی نشویم تا در دل این اتفاق‌های خانوادگی و خصوصی به دنبال همذات‌پنداری با قربانی این قصه‌ها بگردیم و بعد بیرون از گود، قصه دل پرغصه‌شان را تعریف کنیم.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
خب این خانم میتونست صفحه اینستاگرام با عکسهای قدیمی خودش و شوهرش درست نکنه و پز نده اگر واقعا به دلسوزی مردم نیاز نداشت.
ناشناس
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
چشم
فردنیا
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
یکی ازرسالتهای

هنر یعنی بهم ریختن سنت های نا بجا ست

سئوال ایجاست

این هنر مند
خانم گلاب آدینه

چرا تن به پنهانکاری داده اند ؟

مگر جدایی یک رابطه کار خلاف است ؟ که نیست .

مگر ثبت قانونی یک رابطه خلاف است ؟ که نیست .

ولی پنهانکاری یک هنر مند
در رابطه رسالت هنری اش خلاف است

البته تمام مفاهیم ذکر شده در مورد مهدی هاشمی هم صادق است . حتی بیشتر .