صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۳۳۱۴
مهدی مطهرنیا در گفتگو با فرارو بررسی کرد:
تهران نباید وارد تحریک پذیری آمریکا شود و نگذارد فضای آرام منطقه ناآرام شود. ایران دارای قدرت منطقه‌ای شناخته شده است که آن را در بعد نظامی با شکار پهپاد آمریکایی به نمایش گذاشت. هرچند بزرگ نمایی شکار درست نیست. باید مراقبت کرد بزرگنماییِ قدرت تبدیل به باور کاذب در جهت افزایش تحریک پذیری نشود؛ چراکه آمریکایی‌ها همواره در این مسائل با برنامه ریزی دقیق تلاش می‌کنند طرف مقابل را در وضعیت انجام شده قرار دهند و با عقب نشینی‌های تاکتیکی بتوانند استراتژی خود را در بزنگاه پیاده کنند. این امر باید مورد نظر مسئولان باشد که در نهایت تصمیم گیرنده نهایی آن‌ها خواهند بود.
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۵ - ۰۱ تير ۱۳۹۸
 
فرارو- روز پنجشنبه ایران یک پهپاد آمریکایی را سرنگون کرد. واکنش‌ها در آمریکا تا حدی بود که حتی خبر حمله قریب‌الوقع نظامی هم در رسانه‌ها منتشر شد، اما ادعای انصراف ترامپ از حمله نظامی در لحظات آخر نشان داد دولت آمریکا سیاست تدریجی و پیچیده‌ای را در قبال ایران اتخاذ کرده است.

به گزارش فرارو، سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط ایران در حالی صورت گرفت که در هفته‌های گذشته آمریکا ایران را به دست داشتن در اقدامات خرابکارانه در ۶ نفت‌کش متهم کرده بود. پس از حمله ایران به پهپاد جاسوسی آمریکا ترامپ مدعی شد در نظر داشته به سه هدف در ایران حمله کند، اما پس از آن که به او گفتند چنین حمله‌ای به مرگ ۱۵۰ نفر منجر خواهد شد، تصمیم گرفت این حمله را لغو کند.

در شرایطی که تنش‌های نظامی بین دو طرف به وضعیت پیچیده‌ای رسیده است در گفتگو با مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بین الملل و استاد دانشگاه به بررسی سیاست‌ها و اهداف آمریکا از اقدامات اخیر پرداخته ایم. متن گفتگوی فرارو با این کارشناس مسائل بین الملل را در ادامه می‌خوانید:
 
بیشتر بخوانید
 
 
بعد از اینکه ایران پهپاد آمریکا را هدف قرار داد، اخباری مبنی بر عملیات قریب الوقوع آمریکا به برخی مراکز در ایران منتشر شد، اما آنطور که ترامپ می‌گوید در لحظات آخر منصرف شده است. به نظر شما دلیل اصلی آمریکا از عدم واکنش نظامی چیست و ترامپ چه هدفی را دنبال می‌کند؟
آمریکا با رهبری ترامپ در کاخ سفید در موقعیت خودبرتربینانه قرار دارد و به قول خود در ارتباط با ایران، کره شمالی و ونزوئلا عجله‌ای از خود نشان نمی‌دهد. آمریکا بر اساس پارادایم آشوب، دکترین بازیگر دیوانه و سیاست کلان ابهام و پیچیدگی  استراتژی جوجیتسو (تحریک کردن، جاخالی دادن و پرتاب کردن) را در پیش گرفته است.
 
آمریکا تمام توان خود را خرج می‌کند تا بتواند زمینه‌ساز ایجاد فضای مناسب برای تحریک تهران شود؛ به این معنا که ایران به سوی ایجاد فضای تنش با آمریکا وارد شود و در این فضای پرتنش آمریکا رویکردِ گفتاری مناسب در جهت اقناع افکار عمومی برای به نمایش گذاشتن قدرت ایران به عنوان «یک تهدید برای نظم منطقه‌ای و بین المللی» را به خوبی ترسیم کند. آمریکا جنگ رسانه‌ای خود را به جنگ اقتصادی گسترده و پیچیده علیه ایران تبدیل کرد و اکنون تلفیق جنگ رسانه‌ای و پیچیده اقتصادی را به جنگ روانی معنادار در جهت برساخت یک رویداد گفتاری مناسب برای یک کنش جدی علیه ایران آماده می‌سازد.
 

اقدامات ایران از دید آمریکایی‌ها و شخص ترامپ (و تیمی که او را از نظر اجرایی همراهی و از نظر ذهنی در بنیاد‌هایی مثل «هریتیج» تغذیه می‌کنند) زمینه ساز اقناع افکار عمومی به ویژه درون آمریکا و در محیط میانی به ویژه اروپای متحد و سپس نظام بین الملل است که بپذیرد یک حمله مشروع یا یک جنگ مقدس علیه ایران شکل گیرد. اگر این فرآیند به خوبی طی شود، آمریکا دچار پیامد‌های منفی ناشی از حمله به افغانستان و عراق نخواهد شد.
 
درس‌های این دو جنگ در جهت مدیریت افکار عمومی در دوران بوش دوم و اوباما و پشتوانه‌ای که از عملیات «طوفان صحرا» روی میز کارشناسان امنیتی و نظامی آمریکا قرار گرفت، اکنون به آن‌ها آموخته است که اگر بخواهند حمله جدیدی در خاورمیانه (آنهم علیه ایران یعنی یک قدرت برتر منطقه‌ای با سابقه تمدنی بسیار بالاتر از افغانستان و عراق) برانگیزند در جهت اقناع افکار عمومی باید بتوانند صحنه پرور فضای مناسب در جهت آغاز یک جنگ مقدس علیه ایران با اجماع میان آمریکا و همپیمانانش از یک سو و عدم مخالفت افکار عمومی در جهان شود.

این اقناع افکار عمومی و اجماع سازی تا کجا ادامه پیدا می‌کند؟ اگر حوادثی مانند شکار پهپاد آمریکایی از طرف ایران یا حوادث مبهمی مثل انفجار نفت کش‌ها در منطقه ادامه پیدا کند، واکنش آمریکا همچنان صبر خواهد بود؟
دیدگاه من این است که آمریکایی‌ها در حال سنجش افکار عمومی هستند. اگر آن‌ها درون کشورشان رضایت ۷۰ درصد به بالا در مورد برخورد نظامی داشته باشند هیچ درنگی در حمله نظامی به ایران نخواهند کرد. آمریکا یک حکومت متکی به درآمد نفتی یا معادن و ذخایر نیست که در چارچوب آن یک دولت اقتدارگرا در آن حاکم باشد و بدون خواست مردمی که مالیات می‌دهند بتواند بنابر فرمان یک شخص یک جنگ را شروع کند. افکار عمومی آمریکا بیش از نهاد‌هایی مثل کنگره می‌تواند رهبران را از اوج قدرت به فرش ذلت بکشاند.
 
ترامپ الان در حال آماده کردن افکار عمومی، آنهم نه تنها در داخل آمریکا بلکه حتی در درون ایران است. وقتی او در ماجرای آماده سازی برای حمله به تهران می‌گوید به دلیل کشته شدن احتمالی ۱۵۰ ایرانی دستور عدم حمله را صادر کرده است، قصد دارد نشان دهد برای او حتی امنیت جانی مخالفان نظامی اش هم اهمیت دارد. این اظهارات از جهت نشان دادن فضای تطبیقی میان او و آنهاییست که خود آن‌ها را تروریست می‌خواند! پس ترامپ آرام آرام می‌خواهد افکار عمومی را در چارچوب این رویکرد گفتاری با خود همراه کند و با این نوع موضع گیری، زمینه‌های ایجاد فشار بین المللی بر تهران را بیشتر کند.

ترامپ از حمله به سه مکان در ایران سخن گفته بود. برخی ناظران هم به جای استفاده از واژه جنگ از «حمله تاکتیکی» سخن می‌گویند. به اعتقاد شما راهبرد آمریکا در مورد اقدام نظامی علیه ایران چیست؟
آمریکا در وضعیت کلاسیک در استفاده از نیروی نظامی دو گام داشت: نخست «تهدید به حمله» و سپس «حمله». اکنون این گام‌ها سه مرحله شده است: «تهدید به حمله»، «نمایش حمله» و سپس «حمله». آمریکا بر این اساس می‌خواهد مشروعیت بیشتری برای حملات نظامی خود بر اساس تجربیات جنگ‌های دو دهه اخیر به دست آورد. اکنون آمریکا از تهدید وارد «نمایش حمله» نظامی شده است و سعی می‌کند اشتیاق به جنگ در تهران را تحریک کند و فشار‌های همه جانبه ایران را به این نتیجه برساند که یا باید ایستاده بمیرد یا نشسته و تسلیم.

به نظر شما در شرایط کنونی بهترین اقدام از طرف ایران چه می‌تواند باشد؟
تهران نباید وارد تحریک پذیری آمریکا شود و نگذارد فضای آرام منطقه ناآرام شود. ایران دارای قدرت منطقه‌ای شناخته شده است که آن را در بعد نظامی با شکار پهپاد آمریکایی به نمایش گذاشت. هرچند بزرگ نمایی شکار درست نیست. در افغانستان هم چند فروند آر-کیو-۴ با مشکلاتی رو به رو شدند و در سال ۲۰۱۲ قرار بود این پهپاد‌ها از رده خارج شوند. پس باید در پشت سناریو‌ها مراقبت کرد بزرگنماییِ قدرت تبدیل به باور کاذب در جهت افزایش تحریک پذیری نشود؛ چراکه آمریکایی‌ها همواره در این مسائل با برنامه ریزی دقیق تلاش می‌کنند طرف مقابل را در وضعیت انجام شده قرار دهند و با عقب نشینی‌های تاکتیکی بتوانند استراتژی خود را در بزنگاه پیاده کنند. این امر باید مورد نظر مسئولان باشد که در نهایت تصمیم گیرنده نهایی آن‌ها و در بالاترین سطح رهبر انقلاب است.

آمریکا راه فشار حداکثری را برای مقابله تدریجی با ایران در پیش گرفته است و ایران هم اعلام کرده اجازه نمی‌دهد آمریکا ایران را به اصطلاح «قورباغه آب پز» کند. آیا اقدامات ایران را می‌توان برای تغییر بازی و امتیاز گرفتن احتمالی از اروپایی‌ها یا روسیه که مخالف جنگ هستند تفسیر کرد؟ آیا چنین اقداماتی در جهات تغییر معادلات منطقه موثر است؟
به نظر من معادله بازی در ایجاد هراس در دل اروپاییان در جهت تضمین عدم حرکت نظامی در خلیج فارس به نتیجه نخواهد رسید. آمریکا به نفت خروجی از تنگه هرمز نیاز ندارد، کسانی که به آن احتیاج دارند کشور‌های پیشرفته صنعتیِ رقیب آمریکا هستند که یا مثل اروپا متحد آمریکا هستند یا مثل چین و روسیه متحد نیستند، ولی برای همکاری در جهت تامین امنیت در کنار آمریکا می‌نشینند و رقابت شدیدی با این کشور دارند.

از این رو اگر تحریکات ایران در تنگه هرمز موجب اختلال صدور نفت شود، برای آمریکایی که حدود ۱۳ میلیون بشکه نفت در روز تولید می‌کند و می‌تواند از بازار‌های حاشیه‌ای، نفت تهیه کند اهمیتی ندارد. این اختلال بیشترین ضربه را به اروپای متحد، چین و کشور‌های صنعتی مثل اعضای گروه ۲۰ می‌زند. در این حال، آمریکا اگر بتواند انرژی صنعت خود را با نفت داخلی و انرژی‌های جایگزین تامین کند، با تاخیر پیشرفت صنعتی و تولید در کشور‌های رقیب می‌تواند از فرصت به دست آمده برای ایجاد فاصله بیشتر با رقبا استفاده کند. تحریک ایران به اقدام نظامی در منطقه در غایت الوثقیِ حرکت به نفع آمریکا تمام می‌شود.

از سوی دیگر با ایجاد اختلال در تنگه هرمز، این آمریکاست که وارد عمل شده و تلاش می‌کند با تامین امنیت عبور و مرور نفت کش‌ها (مانند جنگ نفت کش‌ها در دوره جنگ ایران و عراق) حجم بیشتر نظامی را در تنگه هرمز و تنگه عدن مستقر کند. این نیز یکی از اهداف آمریکا برای چیرگی بر «نوهارتلند» است که در نظریه «هارتلند بزرگ» در دهه ۸۰ بیان کرده اند.

در واقع آمریکا در این فرصت با یک تیر دو نشان خواهد زد و سپس می‌تواند اهداف خود در قبال اوَلیت استراتژیک (ایران) و سپس اولویت استراتژیک (چین) را دنبال کند. این برنامه ریزی توسط اتاق‌های فکر فراجناحی آمریکا طراحی شده است و فرقی بین دولت اوباما و ترامپ نیست.

شما در مورد پیامد‌های اقدام ایران به بحث نفت اشاره کردید. از منظر امنیتی هم می‌توان به این موضوع نگاه کرد. ممکن است ایران با اقدامات خود قصد داشته باشد وانمود کند «بازیگر عقلانی» نیست و هر لحظه ممکن است منافع آمریکا در منطقه را با خطر جدی مواجه کند و به این صورت امتیازاتی از طرف دیگر بگیرد.
کنش‌مندان در منطقه سه دسته اند: کنشگر، کنشورز و کنشور. کنشور (ایران) بازیگر است و بازیگر قدرت کنش ورزی و کنشگری ندارد. آنچه که در جهان نشان دهنده «کنشگری» است قدرت بالا از منظر پیشران‌های موثر در جهت اثرگذاری بر رویداد‌ها و روندهاست. اگر یک کشور بتواند بر ۴ گزینه رویداد، روند، تصویر و اقدام تاثیر بگذارد «کنشگر» است یعنی رهبری حرکت‌ها را به عهده می‌گیرد. (آمریکا این ویژگی‌ها را دارد). اگر کشوری فقط بر رویداد و روند تاثیر بگذارد «کنشورز» است یعنی مدیریت می‌کند و اگر مانند ایران تنها بتواند رویدادی ایجاد کند «کنشور» یا بازیگر است و اگر بازیگری از حد متعادل بازیگری و ایجاد رویداد خارج شود به سیستم درونی خودش ضربه می‌زند.

شناسایی حد ایجاد رویداد باید از طرف ایران به خوبی تشخیص داده شود. اگر اقدامات ایران از مرز کنشوری خارج شود همانی است که آمریکا می‌خواهد. نکته‌ای که ترامپ در مورد پهپاد گفت در این زمینه بسیار قابل توجه است. او گفت: در این پهپاد نیروی انسانی وجود نداشت. اگر وجود داشت کشتن ۱۵۰ نفر معقول بود. او به طور تلویحی ایران را تحریک می‌کند که اگر می‌خواهید اراده آمریکا را بسنجید یکی از آمریکایی‌ها در منطقه را بکشید و در یک اقدام نظامی آشکار را اعلام کنید. این اقدام مد نظر آمریکاست و ممکن است این مرز را کشور‌های منطقه بشکنند و آن را به ایران نسبت دهند. این نکته‌ای است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
ارسال نظرات
ahmad
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
حرفهای ایشون رو بطور کامل نه رد و نه قبول دارم، چون تو محاسباتشون وجود اسراییل و عربستان و امارات تو منظقه ای که قدرت ما نفوذ داره در نظر گرفته نشده
ناشناس
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
بازی تمومه
ناشناس
۰۷:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
عملا حسن روحانی کجاست؟ ظاهرا بعد از انهدام پهپاد بد جوری ترسیده سکوت کرده!!!!
مهدی
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
امیدوارم مقامات با دقت بیشتری مقالات امثال مطهرنیا رو بارها مطالعه کنند و با واقعیت نظم جهانی کنار بیایند............
من جاهل
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
مثل همیشه جناب مطهر نیا خوب و دقیق و متین بیان فرمودند
مجیغ
۱۵:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
با وجود‌ ور اومدن اوضاع ایران و امریکا نکات طریف و قابل بررسی در تحلیل های مطهرنیا دیده می شه . اما بیشتر اوقات هم درست در می آید