فرارو- دختر شیطان فیلمی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی قربان محمد پور است. این فیلم دومین محصول مشترک ایران و بالیوود به کارگردانی محمدپور است.
پس از فروش قابل قبول فیلم سلام بمبئی، خبر تصمیم سازندگان این فیلم برای ساخت قسمت دوم این فیلم آمد. اما در نهایت قسمت دوم سلام بمبئی تبدیل به فیلمی با بازیگرانی جدید و با نام دختر شیطان شد.
در این فیلم که بیشتر آن در هندوستان فیلمبرداری شده است حمید فرخ نژاد، ایشا گوپتا، جکی شروف، گلشن گروور، سمیران میشکروتی و محمد رضا شریفی نیا به ایفای نقش میپردازند.
فیلم دختر شیطان دربارهی دختر شیطان (ایشا گوپتا) با نام لبینی است که تصمیم دارد راهش را از پدرش جدا کند و برای این کار باید مقابل یک انسان درستکار سجده کند. او برای پیدا کردن چنین فردی سراغ فرهاد (حمید فرخ نژاد) میرود که آنقدر در گناه غرق شده است که میتواند لبینی را ببیند! در نهایت اتفاقاتی برای فرهاد میافتد که از مسیر گذشته اش باز میگردد و لبینی در مقابل او سجده میکند...
فیلم سینمایی ساختن کار سادهای نیست میتوان در شهرک سینمایی غزالی، در هالیوود یا در هالیوود یا در هر کجای دنیا فیلم برداری کرد، اما میتوان از بازیگر برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر استفاده کرد، میتوان اکران عید فطر گرفت و باز هم فیلم نساخت.
دختر شیطان یک فیلم سینمایی نیست. یک سوء استفادهی شکست خورده است. یک بی هنری و بی خردی محض، یک فیلم نامهی کودکانه، مشتی بزن و بکوب و رقص دسته جمعی هندی با لباسهای رنگ و وارنگ و مقادیر زیادی حاشیه پوچ.
واقعیت این است که حضور ایشا گوپتا با عقبهی مدلینگ و عکسهای غیر قابل پخش آنقدر که برای کارگردان این فیلم، مدیر ادارهی سینمایی فرهنگ و ارشاد قم و روزنامهی کیهان اهمیت دارد، برای مخاطبان سینما اهمیت ندارد و فروش بد دو هفتهی نخست فیلم هم همین را نشان میدهد.
این فروش بد هیچ ربطی به تبلیغات منفی سایبری و رباتهای اینستاگرامی و جریانهای مخالف و معاند آقای کارگردان و تهیه کننده و مافیای اکران، ندارد و تبلیغات منفی در خود دختر شیطان است.
دختر شیطان و سازنده اش میخواهند با حاشیه و تبلیغات بفروشند، اما حواشیای که انتخاب کرده اند، پر واضح است که بفروش نیستند. خیلی از فیلمهای دیگر هم با حواشی و تبلیغات میفروشند تقریبا همه.
اما فرق آنها در این است که حداقل از حواشی به روز استفاده میکنند نه راهکارهای دمده و مستعملی که دیگر برای هیچ کس ارزش و جذابیتی ندارد.
مخاطبان سینمای ایران نه مدل ندیده اند، نه فیلم هندی ندیده. آنها اگر قرار باشد که در میان فیلمهای مبتذل هم یکی را برای دیدن انتخاب کنند قطعا ابتذال بهتر را برمی گزینند. کما اینکه این کار را هم کرده اند.
ما همه با هم هستیم با تمام ابتذالش و با تمام فیلم نبودنش و با تمام پرت و پلا بودنش باز هم صد پله از دختر شیطان جلوتر است.
مقداری بی سلیقه گی خرج شده در این فیلم حیرت آور است. میزان دست کم گرفتن شعور بیننده در این فیلم بی رقیب است. بیننده با دیدن میزان بد بودن جلوههای ویژه کامپیوتری این فیلم به چشمان خودش اعتماد نخواهد کرد چرا که مدتها است چنین کار ضعیفی را ندیده است.
در فیلمهای کوتاه دانشجویی هم چنین جلوههای ویژهای استفاده نمیشود و البته این موضوع خیلی ارتباطی به طراح اسپشیال افکتهای فیلم ندارد. آن چه مشخص است بی سلیقه گی و کم اهمیت بودن شعور مخاطب در ذهن کارگردان فیلم است.
بی شک مسئول جلوههای ویژه اگر زمان و امکانات بیشتری در اختیار داشت و اگر فشاری از طرف کارگردان احساس میکرد کار بهتری تحویل میداد.
دختر شیطان را میتوان از بدترین و بی ارزشترین فیلمهای ساخته شده در چند سال اخیر دانست. جدای از اندیشهی سطحی و بچگانهی فیلم نامه، کج سلیقه گیهایی که از همان تیتراژ ابتدایی در ساخت فیلم به کار رفته است باور کردنی نیست.
استفاده از جلوههای ویژه در پلانهای از روبروی داخل ماشین (و گاهی هم از کنار) با هیچ منطقی توجیه پذیر نیست و استفادهی مداوم از از آن، آن هم در همان تیتراژ که میتواند با پلانهای دیگری پر شود، غیرقابل درک است.
برای چنین فیلمی که ادعای همکاری بزرگ میان سینمای ایران و هالیوود را دارد، آیا زشت نیست که بازیگر اصلی اش در هنگام فیلم برداری فارسی دیالوگ میگوید و بعدا روی آن دوبله گذاشته میشود؟ آیا واقعا بازیگر بزرگ و شاخص و عزیز ما توان یک انگلیسی دیالوگ گفتن ساده را هم ندارد؟
تا کی سلبریتیهای ما میخواهند به این پیشرفت نکردنشان ادامه دهند؟ تا کی باید در همهی فیلمها چهرههای تکراری و نقشهای مثل هم ببینیم و چهرهی جدیدی به جامعهی بستهی بازیگران سینمای ایران اضافه نشود. چرا هیچ وقت نوبت به هیچ کدام از خیل فارغ التحصیلان سالانهی بازیگری از دانشگاههای هنری کشور نمیرسد؟ فقط به این دلیل که نژادشان فرخ نیست؟!
فیلمهای کمدی در ایران و فیلمهای اکشن و کمیکهای مارول در سایر نقاط جهان همیشه و همواره پر فروشترین فیلمها بوده اند و خواهند بود. اصل سرگرمی و خنداندن مخاطبان سینما هم کاملا قابل درک و درست و نیاز به حق تماشاگران سینما است.
تماشاگران سینمای ایران هم معمولا از سینمای تجاری و بفروش استقبال میکنند و آمار فروش سینماها هم گواه همین امر است. اما این به معنای ابله بودنشان که نیست. حاشیه و زرق و برق و تبلیغات و سلبریتی و... معیارهای مهمی در فروش فیلمها هستند، اما هیچ کدام بلاهت مخاطبان را نمیرساند.
سازندگان دختر شیطان مخاطبانشان را نادان فرض کرده اند و نفروختن فیلمشان هم بهترین پاسخی است که از آنها میگیرند. مخاطبان فیلم در ایران فیلم بد ما همه با هم هستیم را میبینند، کمدی هزار پا را میبینند، اما از طرف دیگر از متری شش و نیم و سرخپوست و شبی که ماه کامل شد هم استقبال میکنند.
شکست فیلم دختر شیطان نتیجهی دست کم گرفتن سینما دوستان ایرانی است و درس مهمی برای هر کسی که میخواهد فیلم بفروش بسازد.