صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۰۳۰۴۳
زمانی که فوتبال‌دستی بازی می‌کردند گویا پای محمدامین لیز می‌خورد و او داخل استخر می‌افتد. با وجودی که نیکی همیشه از آب می‌ترسید و واهمه داشت، برای نجات محمدامین خود را داخل آب انداخت و او را به سمت دیواره استخر برد؛ اما نمی‌توانست تعادل خود را حفظ کند. از آنجا که شنا هم بلد نبود، هر چه دست و پا می‌زند، غرق می‌شود.
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۷ - ۲۹ خرداد ۱۳۹۸

آرمانگرا بود و سختکوش. ١٠ سالی بود به صورت حرفه‌ای در بخش طراحی داخلی فعالیت می‌کرد اما یک حادثه و یک فداکاری به قیمت جانش تمام شد.

به گزارش شهروند، حادثه عجیبی که نفس را از زن سی‌وهفت ساله گرفت و با خود برد و دیگر بازنگرداند. آن روز، درس از خودگذشتگی بود و جبران اشتباه. خودش رفت اما خواهرزاده پنج‌ساله‌اش زنده ماند. نیکی حدادی معمار معروف منطقه یک و لواسانات ١٧ خردادماه در استخر ویلای‌شان جان باخت.

او برای نجات جان محمدامین پنج‌ساله به داخل استخر پرید؛ اما خودش زیر آب رفت و غرق شد. نیکی حدادی زن موفقی بود که مدرک لیسانس و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته معماری از دانشگاه هنر و معماری و پس از آن دوره‌های تخصصی ACS و ICS معماری داخلی را از آمریکا و انگلیس گرفت.

او با کمک همکارانش یکی از کامل‌ترین گروه‌های عمران، سازه، معماری و معماری داخلی را در کشور ایجاد کرد.

گفت‌وگوی «شهروند» را با سید سامان صفویان، همسر نیکی حدادی، در ادامه می‌خوانید.

حادثه چطور اتفاق افتاد؟
روزهای تعطیل ما معمولا به خانه مادر نیکی می‌رفتیم؛ اما آن روز به‌ طور اتفاقی در خانه ماندیم و محمدامین هم به خانه ما آمد. نیکی عاشق خواهرزاده‌اش بود و نسبت به محمدامین حس مادرانه داشت. وقتی با محمدامین بود، آرامش داشت؛ به همین‌خاطر از دیدن محمدامین همیشه استقبال می‌کردیم. روز جمعه هم با هم بودیم. ساعت نزدیک ٧ بود که محمدامین گفت می‌خواهد فوتبال‌دستی بازی کند. نیکی به اتفاق محمدامین به سمت فوتبال‌دستی که کنار استخر بود، رفتند، مدتی با هم بازی کردند که نیکی در استخر غرق شد.

چرا نیکی در استخر غرق شد؟
زمانی که فوتبال‌دستی بازی می‌کردند گویا پای محمدامین لیز می‌خورد و او داخل استخر می‌افتد. با وجودی که نیکی همیشه از آب می‌ترسید و واهمه داشت، برای نجات محمدامین خود را داخل آب انداخت و او را به سمت دیواره استخر برد؛ اما نمی‌توانست تعادل خود را حفظ کند. از آنجا که شنا هم بلد نبود، هر چه دست و پا می‌زند، غرق می‌شود.

چه کسی به شما خبر داد؟
وقتی نیکی غرق می‌شود، محمدامین به زن و شوهر سرایداری که در ویلا بودند، خبر می‌دهد؛ چون اتاق سرایداری در کنار استخر قرار دارد. زن سرایدار هم که نیکی را داخل آب می‌بیند، من را خبر می‌کند. من در ساختمان بودم که صدای سرایدار ویلا را شنیدم. خیلی سراسیمه بود. یادم نمی‌آید دقیقا چه دیالوگی بین ما رد و بدل شد؛ اما خودم را به‌سرعت به استخر رساندم، نیکی را بیرون کشیدیم و به او تنفس مصنوعی و شوک قلبی دادم. نیکی ناگهان مقداری آب بالا آورد، فکر کردم که خوب شده است. با اورژانس تماس گرفتم و او را به بیمارستان مهرآیین لواسان بردیم.

پزشکان چه گفتند؟
نیکی مرگ مغزی شده بود؛ به‌ اصطلاح پزشکی‌ هیپوکسی. از تمام پزشکانی که معروف بودند خواستم نیکی را ببینند و او را معالجه کنند حتی با پرفسور سمیعی هم تماس گرفتم اما فایده‌ای نداشت. نیکی مرگ مغزی شده بود و درست یک هفته بعد یعنی جمعه، ٢٤ خردادماه در همان ساعت ضربان قلبش از کار افتاد. خط صاف روی مانیتور نشان می‌داد که نیکی دیگر برنمی‌گردد. او درس از خودگذشتگی و جبران اشتباه را به محمدامین یاد داد و رفت.

درس جبران اشتباه؟
همان روز که این حادثه اتفاق افتاد، قبلش نیکی ناهار درست کرد اما ناگهان فر دچار مشکل شد و آتش گرفت. نیکی من را صدا کرد؛ همزمان که به داخل آشپزخانه رفتم، یک بطری آب برداشت و آتش را خاموش کرد با دیدن من گفت نمی‌دانم چرا همیشه وقتی برایم مشکلی پیش می‌آید تو را صدا می‌کنم در حالی ‌که می‌توانستم خودم آتش را خاموش کنم. بعد از ناهار بود که نیکی در حالی ‌که داشت فر را تمیز می‌کرد، به محمدامین گفت که پس از هر اشتباه باید پای اشتباهت بایستی و آن را جبران کنی. در آن روز ٢ درس به محمدامین داد و رفت.

چند ‌سال بود که ازدواج کرده بودید؟
٧‌ سال بود که با هم زندگی می‌کردیم و یک‌ سال هم نامزد بودیم.

چند ‌سال بود که در زمینه طراحی داخلی کار می‌کرد؟
نیکی فعالیت خودش را در این حوزه از‌ سال ٨٤ یا ٨٥ به صورت غیرحرفه‌ای آغاز کرد اما از ١٠‌ سال پیش به صورت حرفه‌ای کار کرد و عمده فعالیت‌هایش هم طراحی داخلی پروژه‌های لوکس در منطقه یک و لواسانات بود. دوره‌های تخصصی‌اش را در ایتالیا گذرانده و مدارک ACS و ICS را به صورت مکاتبه‌ای از انگلیس و کانادا گرفته بود.

خود شما در چه زمینه‌ای کار می‌کنید؟
من هم مجری طرح‌های نیکی بودم.

ارسال نظرات
ابراهیم‌
۱۶:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
باسلام،چقدر خوب بود بتوانیم مطالب سودمند وآموزنده رابرای دوستان وآشنایان ازکانال تلگرام یاواتسآپ فوروادکنیم تا آنهاهم بخوانند.باتشکر
ناشناس
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
هفت سال باهم زندگی میکردبم؟؟؟
یکسال هم عقد بودیم!!!!چه جالب!!!!

کجا داریم میریم مهندس؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۶:۲۷ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
خاله‌ی فداکار
رضا
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
آخ ! من هم فرشته زندگى مو از دست دادم و ميفهم چى ميكشه ؟! خدا صبرش بده
ناشناس
۱۶:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
اولا چه معنی داره استخرهای خانگی را این قدر عمیق درست میکنن که یه آدم بزرگسال رو میتونه غرق کنه! دوما خود این مرحومه سر و صدا نکرده که کسی متوجه ماجرا بشه یا زوج سرایدار؟!
ناشناس
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
این خانوم با این همه کمالات پا دوچرخه بلد نبوده یعنی؟!!داد و بیداد که میتونسته بکنه سرایدار رو خبر کنه، به نظر من که باید پلیس جنایی رو خبر میکردن.....
بماند
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
مجری برنامه های زنش!
ناشناس
۱۵:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
اگر همین طور بود که گفته شده قاعدتا وقتی پا از لبه استخر لیز میخوره و کودکی به اب میفته خیلی راحت میتونه کودک از داخل اب لبه استخر رو بگیره یا فرد بزرگسالی که در کنار لبه استخر هست با دراز کردن دست خودش کودک رو از اب بگیره خود من همین کار رو برای نجات دختر برادرم که 3 سال داشت انجام دادم و براحتی کودک رو از اب گرفتم ولی اگر اب استخر انقدر پائین باشه که دست به اب افتاده نرسه انوقت باید پرید در اب و اگر برای مرحومه اینجور بوده باشه غرق شدنش بخاطر بلد نبودن شنا بوده.
ناشناس
۱۵:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
خدا بیامرزه
ناشناس
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
خدا رحمتش کنه به بازماندگان صبر بده
خاشقچی
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
گوهر از دستت رفت
باید حواست و جمع میکردی و توام باهاش میرفتی میدونستی که زنت از آب میترسه
ناشناس
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
یک نفر فوت کرده. معرفت داشته باشید و مزخرف نگویید.
ناشناس
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
این روزا چقدر خفگی در استخر های شمال تهران مد شده.
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
اینکه بچه پاش لیز میخوره مشکوکه!
رضا
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
خيلي متاسف شدم. اينكه با وجود عدم مهارت در شنابر ترسش غلبه ميكنه و تو آب ميره براي نجات جان ديگري نهايت ايثار و شجاعت هست . واقعاً براي همه ما بايد يك الگو باشه .
ناشناس
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
حیف شده واقعا. انسان خبلی خوب بودن ایشون
ناشناس
۱۴:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
حالا بعدا معلوم میشه داستان چی بوده
شکیبا
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۹
بهترین کامنت.... نشون میده ادم جوزده هیجانی و نیسی که زود همه چیزو باور کنی.... کوه تجربه ای واسه خودت