مواضع چندگانه تلویزیون در برخورد با مسائل شبیه به هم، همه را سردرگم کرده است. از یک سو، شاهد پخش موسیقیهای سخیف از رسانه ملی هستیم و از سوی دیگر، شاهد محدودیت برنامههای هنری فاخر و محبوب. به اینها اضافه کنید روند حذف مجریهای باسابقه و برتر را به بهانههای سیاسی.
ایرنا نوشت: سیدعباس سجادی، شاعر، ترانهسرا و موسیقیپژوهی است که سالها در صداوسیما برنامههای هنری مختلف و بهیادماندنی اجرا کرده است. آخرین برنامه سجادی «دستان» نام داشت که از تلویزیون پخش میشد و در آن با رویکردی تخصصی به موسیقی و گفتوگو با هنرمندان موسیقی میپرداخت.
قطع یکباره برنامه «دستان» و بعد از آن، عدم حضور سجادی در تلویزیون مشخص کرد که داستانی پشت این ماجرا نهفته است و غیر از روند نامشخص و سردرگم تلویزیون در حوزه موسیقی، انگار مشکل این بار، شخص اوست.
عباس سجادی که اکنون مدیرعامل بنیاد آفرینشهای هنری نیاوران است، درباره این ماجرا به خبرنگار ایرناپلاس گفت: بعد از حضور استاد شجریان با همراهی اصغر فرهادی در سال ۹۵ برای بازدید از یک نمایشگاه نقاشی در فرهنگسرای نیاوران که ارتباطی هم با صداوسیما ندارد، من را به صداوسیما احضار کردند و رسماً اعلام کردند باید نامهای بنویسی و اعلام کنی من مواضع آقای شجریان را قبول ندارم. من گفتم اصلاً چه ربطی دارد؟ من مدیر یک مجموعه فرهنگی هستم و ایشان آمدهاند آنجا برای بازدید از یک نمایشگاه و من هم طبق وظیفه اداری و اخلاقیام از ایشان و آقای فرهادی استقبال کردهام. مصرانه اعلام کردند اگر چنین نامهای در اعلام برائت از ایشان ننویسی، برنامه «دستان» را قطع میکنیم. بنده هم اعلام کردم برنامه «دستان» که هیچ، اگر دستان خود من را هم قطع کنید در حوزهای که به من ارتباط ندارد، چیزی نمینویسم و اینطور شد که برنامه را علیرغم استقبال وسیع مردم قطع کردند.
نظر دکتر دینانی درباره برنامه دستان
وی درباره وجه مردم و استقبال هنرمندان و فرهیختگان از برنامهاش گفت: برنامه دستان را بسیاری از هنرمندان برجسته کشور و حتی برخی مقامات سیاسی و کشوری میدیدند و به من زنگ میزدند و پیشنهاد میدادند و حتی انتقادهای سازنده میکردند. مثلاً استاد فرهاد فخرالدینی بارها درباره این برنامه به من زنگ زدند و نظر دادند. استاد علی نصیریان و خانم پری صابری هم همینطور. دکتر دینانی، استاد بزرگ فلسفه را همراه همسرشان در نمایشگاه کتاب دیدم و استاد عین این جمله را گفت که: همسر من شاهد است که من مینشینم و برنامه شما را نگاه میکنم و استفاده میکنم. گفتم استاد شرمنده نکنید ما مینشینیم پای برنامه «معرفت» شما در شبکه چهار که به معرفتمان اضافه شود. ایشان فرمودند: حرف من اصلاً از روی تعارف نیست.
کجسلیقگی سیاسی در تلویزیون
این مدیر فرهنگی با گلایه از سیاسیکاری در تلویزیون گفت: ببینید به خاطر یک کجسلیقگی و سیاسیکاری تنها برنامه تخصصی و موسیقی محور «دستان» را قطع کردند که چرا مجری کارشناس این برنامه در مجموعه دیگری از استاد شجریان استقبال کرده و به ایشان احترام گذاشته است. غیر از احترام شخصی بنده به آقای شجریان، من بهعنوان مدیر یک مجموعه فرهنگی باید به ایشان احترام میگذاشتم و در نمایشگاه از ایشان استقبال میکردم که این وظیفه را در برابر همه شخصیتها و اهالی فرهنگ و هنر انجام داده و میدهم.
به آقایان گفتم من که ممیز نیستم تا دم در فرهنگسرا بایستم یا دستگاهی هم ندارم که صلاحیت افراد را بسنجم و جلوی افراد را بگیرم و ورود و خروج افراد را کنترل کنم. فرهنگسرا یک فضای عمومی است و محل آمد و شد شهروندان بهویژه اهالی فرهنگ و هنر!
موسیقی پوشال لابهلای میوه نیست
سجادی که دلیل روند نامشخص و نامتعادل موسیقی در تلویزیون را در نوع نگاه مدیران میداند اضافه کرد: نگاه دوستان ما در تلویزیون به موسیقی بهعنوان پوشال لابهلای میوههاست. یعنی فقط برای پرکردن بین برنامههاست و از طرفی هم نمیتوانند تأثیر موسیقی را انکار کنند و برای جلب و جذب مخاطب هر نوع موسیقی که دستشان بیاید را پخش میکنند.
وی با اشاره به وضعیت تولید موسیقی در صداوسیما گفت: الان تولید در مرکز موسیقی صداوسیما به حداقل رسیده و بیشتر آثار مناسبتی تولید میشود. مثلاً برای تولد یا شهادت ائمه اطهار (ع) قبلاً صدها قطعه ساخته شده و الان هم میآیند چند کار سطحی دیگر طبق تقویم سال میسازند. اما ببینید یک بار برای امیرالمؤمنین (ع) یک اثر استاد فخرالدینی در سریال امام علی (ع) ساخته که برای همیشه در ذهن مخاطب مانده است، یا موسیقی فیلم محمد رسولالله (ص) که موریس ژار ساخته همچنان اثرگذار و محبوب است.
حرف من این است که آیا در مرکز صدا و سیما با انبوه تولیدات، تا به حال آثاری برای ائمه و دیگر بزرگان ساختهاند که در ذهنها ماندگار شده باشد؟ به دلیل اینکه برخورد دوستان با موسیقی، برخورد بخشنامهای و اداری است و برخورد حرفهای و هنری نیست، کار ماندگاری هم تولید نمیشود. انتصابات اخیر در صداوسیما را مقایسه بکنید با دورهای که آقای علی معلم دامغانی و آقای فریدون شهبازیان در مرکز موسیقی تلویزیون بودند. دو بازوی قدرتمند شعر و موسیقی سکاندار شعر و موسیقی در رسانه ملی بودند. خروجیهای آن موقع را با الان مقایسه کنید. آن زمان آثاری که آنجا تولید میشد، بیرون میآمد و تبدیل به آلبوم میشد ولی الان برعکس شده است و قطعههای آلبومهای بیرون در تلویزیون پخش میشود آن هم سخیفترین و سطحیترینش!
رضایت بالادستیها مهم است
این ترانهسرا در پایان گفت: مدیران تلویزیون هنوز نمیدانند این رسانه چقدر در فرهنگ این مملکت مؤثر است و بدینجهت مخاطب برایشان اهمیتی ندارد و فقط برای رضایت بالادستیهایشان کار میکنند در حالی که مقامات عالی کشور از حضرت امام (ره) تا به حال همه توصیه به خدمت به مردم کردهاند. تذکرات اخیر رهبر انقلاب در دیدار با شاعران و دیگر اقشار فرهنگی و دانشگاهی در ایام ماه مبارک را مرور کنید، ایشان دلخوریها و توقعاتشان را از صداوسیما بیان فرمودند ولی کو گوش شنوا؟
اما الان در تلویزیون برخی مدیران به دنبال راضی نگه داشتن مدیران بالادستی خود هستند که باعث تعجب و تأسف است و وضعیت اخیر رادیو و تلویزیون باید بهجای جمله معروف: هر سال دریغ از پارسال، باید گفت: هر روز بدتر از دیروز!