صادق زیباکلام درباره "سفر شینزوآبه به تهران" در روزنامه آرمان نوشت: سخنی دور از ذهن و عجیب نیست اگر گفته شود که بسیاری نه تنها در منطقه، بلکه در بیرون از منطقه خاورمیانه مشتاقانه منتظر نتایج میانجیگریهایی هستند که این روزها در تهران مشاهده میشود. در روزهای اخیر وزیر امور خارجه آلمان آمد و امروز نخست وزیر ژاپن میآید و دیگران نیز تماسهایی داشتهاند. همه بیصبرانه منتظرند تا ببینند که میانجیگریها راه به جایی خواهد برد یا نه؟ از طرف دیگر از میان همه میانجیها یقیناً میانجیگری که از امروز شروع میشود، یعنی آمدن نخست وزیر ژاپن اهمیت بیشتری دارد.
چرا که همه میدانیم ژاپن یک قدرت عظیم اقتصادی است که همزمان مورد تأیید و احترام آمریکا و ایران است؛ لذا قطعاً اگر آقای شینزوآبه زمینههایی برای احتمال پیشبرد میانجیگری نمیدید به ایران سفر نمیکرد یا حداقل با اعزام وزیر امور خارجه یا یکی از مشاورینش، خود نخست وزیر به سرمایهگذاری روی این مساله نمیپرداخت، اما اینکه خود آقای آبه به تهران آمده و قرار است که با مقام معظم رهبری نیز دیدار داشته باشد، حکایت از آن دارد که موضوع جدی است.
دلیل دیگر جدیت کار آن است که یقیناً مذاکرات میان آبه و ترامپ در حدود دو هفته پیش در ژاپن باعث شد که آمریکاییها و ژاپنیها روزنه امیدی در میانجیگری ببینند. خواسته مشخص ایران این است که از سوی آمریکاییها به رسمیت شناخته شود و مساله تغییر رژیم یک بار برای همیشه کنار رود. اگر این مساله اساسی میان ایران و آمریکا حل شود آن زمان مساله آمریکاستیزی و دشمنی با آمریکا نیز عملاً کنار گذاشته خواهد شد. میماند فهرست گسترده از موضوعاتی که میان دو کشور مسالهساز بوده است. از نقش آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد گرفته تا امروز که مساله تحریمها برای ایران مسالهساز شده است. به هر حال آنچه مسلم است تاریخ گذشته و رفته و نمیتوان در مورد کودتای ۲۸ مرداد کاری کرد و ایضا نمیتوان درخصوص اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری نیز کاری کرد. همه اینها مسائلی است که در گذشته بوده و جای آن دارد که ایران و آمریکا حوادث تلخ و شیرین گذشته را پشت سر گذاشته و به فکر آینده باشند.
واقعیت امر بر آن است که ایران و آمریکا برای حل مشکلات منطقهای و بینالمللی به یکدیگر نیاز دارند. همه میدانند که بدون همکاری ایران و آمریکا مساله آینده اعراب حل و فصل نخواهد شد، ضمن اینکه همکاری ایران و آمریکا در مقابله با داعش در عراق و سوریه سرنوشتساز بود؛ بنابراین در بسیاری از مسائل مهم خاورمیانه اتفاقاً ایران دارای استراتژی مشترکی است.
در خصوص خواستههای ایران و آمریکا از یکدیگر توافق اولیه وجود دارد. اگر تندروهای آمریکایی را کنار بگذاریم، میدانیم که بدنه آمریکاییها جمهوری اسلامی را به رسمیت میشناسند و جدای از فتوای مقام معظم رهبری، در عمل نشان داده که تمام بازرسیهای آژانس ظرف چند سال گذشته حکایت از آن داشته که ایران به تمام مفاد تعهدات خود در چارچوب NPT وفادار بوده است؛ بنابراین خواست ایران و آمریکا در مقابل هم تا حد زیادی به انجام رسیده و سایر مشکلات را میتوان با مذاکره حل کرد.
همچنان که میدانیم میان چین و آمریکا، روسیه و بسیاری از متحدینش اختلافات زیادی وجود دارد، اما وجود این اختلافات باعث نمیشود که دشمنی مادامالعمر میان پکن و این کشورها برقرار باشد؛ لذا ایران به شرطی که آمریکا دست از اقداماتش علیه ملت ایران بردارد، میتواند درباره گزینههای دیگر فکر کند.
باز هم می گم فقط ملت ایران
به این سادگی نیست.
مشکلات ایران اساسی است. حتی اگه امریکا ایران را به رسمیت هم بشناسه باز مساله ایران چیز دیگری است.