صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

با جلوتر رفتن و کند شدن فیلم که حتا به کسل کننده شدن هم می‌رسد، عبدالمالک ریگی هم به داستان اضافه می‌شود. او که شخصیتی محکم و کاریزماتیک دارد، دائم برادر بزرگتر را که مطیعش است، علیه زنش می‌شوراند و برخلاف میل حمید، شهاب را می‌رباید و سر می‌برد. با سکانس عالی ربایش شهاب که سرباز پاکستانی محافظ کنسولگری ایران، با نگاهی بی تفاوت شاهد این آدم ربایی است. دقیقن مثل پاکستان که در خوش بینانه‌ترین حالت، سال‌ها بی تفاوت از کنار جنایت‌های جندالله گذشت و خاکش جولانگاه و پناهگاه آن‌ها بود. اگر نگوییم که در خفا آن‌ها را یاری می‌کرد. حجم زیاد قصه در این قسمت از فیلم باعث شده که کارگردان و تدوین گر نتوانند ریتم مناسب قسمت ابتدایی فیلم را حفط کنند و ریتم فیلم کند می‌شود.
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۸ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۸

فرارو- علیرضا جعفری؛ شبی که ماه کامل شد چهارمین ساخته نرگس آبیار است. او که همواره از حمایت‌های دولتی و شبه دولتی در ساخته هایش برخوردار بوده، این بار به سراغ سوژه امنیتی‌ای رفته که فیلمسازان محدودی چنین امکانی را دارا هستند. او عبدالمالک ریگی و گروه تروریستی جندالله را برگزیده تا قصه‌ای پیرامون آن‌ها را روایت کند.

آبیار چند گزینه برای زاویه دید روایت فیلمش داشته؛ می‌توانست قصه را پیرامون خود عبدالمالک و خانواده اش و گروه جندالله شکل دهد، یا به سراغ روایتی هیجان انگیز رفته و نحوه تعقیب و در نهایت دستگیری ریگی را توسط وزارت اطلاعات به تصویر بکشد. اما او عروس و برادر عروس خانواده ریگی، فائزه و شهاب منصوری را برگزیده و قصه را با هسته‌ی آن‌ها پی ریزی کرده تا بتواند بار دراماتیکی بیشتری را به قصه اش بیفزاید. این انتخاب هم از جهت بکر بودن و هم از جهت گمنام بودن فائزه و شهاب و بی اطلاع بودن اغلب مخاطبان از قصه آن ها، انتخاب هوشمندانه‌ای به نظر می‌رسد.

فیلم با ریتم بسیار خوبی شروع می‌شود و ادامه می‌یابد، کارگردانی و تدوین بسیار خوب و هماهنگ، با قاب‌های درشت و تقطیع کوتاه و ریتم سریع، مخاطب را با قصه همراه می‌کند. اما کار با ورود قصه به پاکستان نقص پیدا می‌کند و از ریتم می‌افتد.

سنگ بنایی که در حدود یک ساعت ابتدایی فیلم نهاده شده، با ملات شل و ولی به مرحله‌ی جدید وارد می‌شود. این که چرا فائزه با رفتن حمید به پاکستان موافقت می‌کند؟ وگرنه این که مجید - مالکی که آن‌ها از او می‌ترسند در پاکستان است؟ آن‌ها حتا شهاب برادر فائزه را نیز با خود همراه می‌کنند. با این که این بخش از قصه با روایتی که مادر فائزه و شهاب از واقعه دارد متفاوت است (مصاحبه مادر فائزه و شهاب. البته صحبت‌های مادر هم خود دارای تناقضاتی در جا‌های مختلف است که خیلی مهم نیست. مصاحبه قدیمی تر)، اما این دستکاری در واقعیت توسط کارگردان نتوانسته دلیل و توجیه مناسبی برای این مهاجرت داشته باشد. اگر بنا بود که شخصیت حمید مهربان‌تر و دل رحم‌تر از واقعیت به نظر آید و حمید فائزه را با زور همراه خود نکند، بهتر بود دلیل انتقال حمید و بعدتر فائزه و شهاب به پاکستان محکم‌تر باشد و به آسان‌ترین راه که تحمیق شخصیت‌ها است متوسل نشد.

فائزه و شهاب حتا پس از دیدن خانه بزرگ حمید و نشانه‌هایی از فعالیت‌های شک برانگیز در خانه، می‌بایست واکنش متناسب تری از خود بروز می‌دادند تا این که منفعلانه برخورد کنند. مخصوصن این که حضور شهاب در پاکستان که مدت نسبتن زیادی هم بود، توجیه منطقی‌ای نداشت (که این هم با حرف‌های مادر شهاب در تناقض است) که چرا این مدت طولانی را در پاکستان ماندگار بوده؟ صرفن برای کار؟ حتا پس از اولین تلاش فائزه برای فرار و ناکام ماندنش توسط شخص مالک، چرا تلاشی برای برقراری ارتباط با شهاب نمی‌کند؟

با جلوتر رفتن و کند شدن فیلم که حتا به کسل کننده شدن هم می‌رسد، عبدالمالک ریگی هم به داستان اضافه می‌شود. او که شخصیتی محکم و کاریزماتیک دارد، دائم برادر بزرگتر را که مطیعش است، علیه زنش می‌شوراند و برخلاف میل حمید، شهاب را می‌رباید و سر می‌برد. با سکانس عالی ربایش شهاب که سرباز پاکستانی محافظ کنسولگری ایران، با نگاهی بی تفاوت شاهد این آدم ربایی است. دقیقن مثل پاکستان که در خوش بینانه‌ترین حالت، سال‌ها بی تفاوت از کنار جنایت‌های جندالله گذشت و خاکش جولانگاه و پناهگاه آن‌ها بود. اگر نگوییم که در خفا آن‌ها را یاری می‌کرد. حجم زیاد قصه در این قسمت از فیلم باعث شده که کارگردان و تدوین گر نتوانند ریتم مناسب قسمت ابتدایی فیلم را حفط کنند و ریتم فیلم کند می‌شود.

شخصیت حمید بر خلاف مجید-مالک شخصیت ترد و شکننده‌ای دارد که مدام بین ذاتش که مهربان و رحیم است و القائات برادر که او را به زعم خود به اسلام حقیقی فرا می‌خواند، درگیر و در رفت و آمد است. او که در ابتدای داستان خود را از مالک مبرا کرده بود، با رفتن به پاکستان در زمانی که مخاطب ندیده به برادر پیوسته و تا نفر دومی جندالله هم پیشرفت می‌کند. آیا چنین فردی از قبل هیچ گونه نشانه‌ای از بنیاد گرایی و تند روی نداشته، آیا صرف حضور چند ماهه در پاکستان به همراه بردارش باعث این دگرگونی عظیم شده؟ آن هم اویی که با چنین فضایی بیگانه نبوده و در پیش داستان، یک برادرش کشته شده و برادر دیگرش در انتظار اعدام است.

فیلم با وجود قوام کلی داستان و کلیت خوب و قابل قبولش، مانند سایر فیلم‌های سفارشی و شبه سفارشی، دارای مشکلات اساسی در نوع نگاه به رویداد‌های خاص است. هر فیلمسازی مختار است که بر اساس سلیقه و صلاح دید خود، قسمتی دلخواه از یک داستان مشخص را برای روایت سینمایی اش برگزیند. اما گزینش چنین فیلمسازانی (مانند کاری که مهدویان در ماجرای نیمروز کرد) بر اوج طوفان است نه آرامش‌های دروغین پیش از طوفان.

چنین فیلمی می‌توانست بستر مناسبی باشد برای این که نشان دهد یک گروه تروریستی نظیر جندالله، چگونه به وجود می‌آیند؟ گرایش به بنیادگرایی مذهبی در مناطق خاص ریشه در چه چیزی دارد؟ چه شد که کار به این جا‌ها کشید؟ آیا اگر رونق اقتصادی و سرمایه وجود داشت، افراد به سمت چنین گروه‌هایی می‌رفتند؟ تبعیض‌های قومی – مذهبی تا چه اندازه در شکل گیری چنین گروه‌هایی تاثیر داشته؟ برای هیچ کدام از این سوالات نمی‌توان پاسخ قطعی داد، ولی یک فیلمساز و هنرمند می‌تواند دیدگاه همه جانبه گرایی به یک قضیه داشته باشد و به صرف مهربان نشان دادن یک مرد خاطی اکتفا نکند.

اما از شخصیت مادر که به خوبی پرداخت شده و با بازی حیرت انگیز فرشته صدرعرفایی جانی مضاعف گرفته، می‌توان زیرمتن‌های فرهنگی قومیتی زیادی استخراج کرد. فرهنگ مرد سالارانه‌ای که نتیجه اش منفعل شدن زن در تصمیم گیری‌ها و تعریف خاصی از مردانگی شده است. زن در سایه مرد هویت می‌گیرد و نه تنها پدر و شوهر، که بعد‌ها پسران و چه بسا نوه‌ها هم برای زن تصمیم می‌گیرند. حتا شخصیت محکمی مثل مادر حمید و مجید که نهایت تلاشش برای خروج از انفعال، فراری دادن فائزه است که ناکام می‌ماند؛ آن هم توسط پسرش مجید. باز هم اراده جنس مرد بر سرنوشت زنان مستولی می‌شود.

این نگاه، زن را به موجودی صرفن فرزندآور تقلیل می‌دهد که وظیفه اش، زاییدن، غذا پختن، شستن و ... است. بچه‌هایی – اغلب به نیت فرزند ذکور- که با تعدد و پشت سر هم به دنیا می‌آیند، تا در درگیری‌های مذهبی تعادل جمعیتی را به سمت خود بر هم زنند. این روند باعث دامن زدن به مسائل و اختلافات مذهبی شده و راه را برای تندروی و جولان دادن و سر برآوردن بنیادگرا‌ها باز می‌کند؛ و این چنین است که در سایه فقر و جای خالی مهر و عاطفه در غیاب تصمیم گیری زن ها، خون‌ها ریخته و سر‌ها بریده می‌شوند.

ولی از یک نکته نباید غافل شد. با وجود تمام مشکلات و فقر و نابسامانی‌های اجتماعی و فرهنگی، نباید خود فرد و اراده اش را نادیده گرفت. افراد زیادی در محیط فرهنگی - اجتماعی‌ای مشابه با مجید و حمید ریگی بزرگ شده و رشد پیدا کردند، اما چند درصد از آن‌ها چنین راهی را در پیش گرفتند؟ چرا سایرین دست به چنین اعمالی نزدند؟ این مسئله با سر بر آوردن گروه تروریستی بزرگ و مخوفی مثل داعش بیش از پیش مورد سوال قرار گرفت که چه چیزی در این گروه‌ها و کُلن بنیادگرایی وجود دارد که برخی افراد را جذب می‌کند؟ افرادی که به شهادت اطرافیانشان آدم‌هایی گاه مهربان و آرامی بودند و گاه در رفاه و آسایش کشور‌های پیشرفته بزرگ شده بودند.

مسئله این است که این قبیل گروه ها، خوی خشن و درندگی انسانی را رها می‌کند. هر انسانی به تناسب با شخصیت درونی و بیرونی اش، قسمتی از این خوی را دارا است. هیچ کس از ابتدا نمی‌تواند سر انسانی را از تنش جدا کند. آن وسط اتفاقاتی می‌افتد که درنده خویی انسان رها شده و خود را مجاز به ارتکاب هر عملی می‌داند. این مسئله‌ای است که فیلم در بیانش دارای لکنت است. با وجود سکانسی از غذا دادن حمید به سوسمارها، تحول حمید از شخصیتی مهربان و دلسوز به شخصیتی آدم کش، به خوبی به تصویر کشیده نشده است. فیلمساز قسمت‌های مهمی را که می‌تواند ستون اصلی فیلم باشد، از مخاطب پنهان کرده و همه چیز را دور از چشم او سامان می‌دهد. مانند تحول حمید و پیشرفتش در جندالله هنگام حضور در پاکستان.

با تمام این مسائل شبی که ماه کامل شد، فیلمی حرفه‌ای و خوش ساخت است که در کنار بازی خوب بازیگران اصلی و فرعی خود و فیلمبرداری و تدوین مناسب، می‌تواند بر مخاطب عام تاثیر بگذارد و آن‌ها را جذب کند. آبیار نشان داده که اگر از رگه‌های ایدئولوژیک آثارش کم کند، می‌تواند فیلمساز بهتری شود و کار‌های بهتری خلق کند. چون تواناییش را در پردازش درام نشان داده. اما آن موقع شاید دیگر نتواند چنین تیم بزرگ و حرفه ای، به همراه شرایط تولید فوق العاده را دارا باشد. حتا با وجود همسر – تهیه کننده‌ای پرنفوذ.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
چرت
سلام
۱۰:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۵
غلط كرده از عليه يكى از حاميان دكتر موسوى!!!!!فيلم ساخته،اصلاح طلبان عليه او،، به ديدن اين فيلم نمى روند،مثل همين مقاله منافقانه.