فرارو- وزارت خزانهداری آمریکا سرانجام پس از چند هفته تاخیر، تحریمهای نسبتا گستردهای علیه بخش پتروشیمی ایران اعمال کرد. برخی تحلیلگران معتقدند تاثیرات سیاسی این تحریمها بیشتر از تاثیرات اقتصادی آنهاست. زیرا که از قبل هم به دلیل تحریمهای گسترده، عده کمی جرأت میکردند با ایران دادوستد کنند.
به گزارش فرارو، روز جمعه، وزارت خزانهداری آمریکا، با صدور بیانیهای، شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس و ۳۹ شرکت وابسته به آن و همچنین عوامل فروش خارجی آنها را به دلیل ارتباط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحریم کرد. طبق این بیانیه، شرکتهای یادشده، ۴۰ درصد ظرفیت تولید پتروشیمی کل ایران را در اختیار دارند و مسئول ۵۰ درصد کل صادرات پتروشیمی ایران هستند. وزارت خزانهداری آمریکا ادعا میکند شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس بزرگترین و سودآورترین گروه هلدینگ پتروشیمی ایران است.
از اواخر ماه آوریل، به دلیل لغو معافیتهای فروش نفت ایران به هشت کشور و نیز استقرار تجهیزات و نیروهای جدید آمریکایی در خلیج فارس، تنشها میان تهران و واشنگتن به شدت افزایش یافت و بسیاری از کشورها درباره احتمال وقوع درگیری نظامی میان ایران و آمریکا هشدار دادند. همین امر، اعمال تحریمهای پتروشیمی را چند هفته به تعویق انداخت. پس از اعلان لغو معافیتهای نفتی از اول ماه مه، محافل اندیشکدهای و رسانهای نزدیک به دولت دونالد ترامپ بر صنایع پتروشیمی ایران تمرکز کردند. آنها ادعا کردند که پس از نفت، صادرات صنایع پتروشیمی، منبع عمده درآمد ارزی جمهوری اسلامی است به همین دلیل، تحریم این بخش را در دستور کار خود قرار دادند. اما اوجگیری تنشها و بالا رفتن احتمال وقوع درگیری نظامی موجب شد که دولت آمریکا این تحریمها را دیرتر اعمال کند. اکنون با فروکش کردن نگرانیها از وقوع جنگ، آمریکا بار دیگر به سیاست اعمال تحریم روی آورده است.
اعمال شدن تحریمهای پتروشیمی در زمان و شرایطی فعلی خالی از پیام نیست. نخستین پیام میتواند با سفر آتی شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، به ایران مرتبط باشد. رسانههای ژاپنی و بین المللی میگویند هدف سفر تاریخی آبه به تهران، میانجیگری میان ایران و آمریکاست. پیش از این سفر، برخی مقامات آمریکا اظهاراتی بیان کردهاند که از آنها نوعی ملایمت استنباط میشود. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در سفر اخیرش به ژاپن، موضع ملایمی در برابر ایران گرفت و حتی از سران ایران تمجید کرد. او گفت: «(ایران) شانس این را دارد که با همین سران، کشور بزرگی شود. من فقط میخواهم شفاف بگویم که ما دنبال تغییر رژیم نیستیم.» علاوه بر این، مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، حدود یک هفته پیش طی کنفرانسی در سوئیس از آمادگی کشورش برای «گفتگوی بدون پیششرط» با ایران سخن گفت.
اما تحریمهاید پتروشیمی نشان داد که نباید به سفر آبه خیلی خوشبین بود. برخی تحلیلگران گفتهاند که آبه ممکن است در سفر به تهران پیامی آشتیجویانه از جانب آمریکا بیاورد یا اینکه حداقل به مقامات ایران اطلاع دهد که آمریکا جهت تسهیل مذاکرات با ایران، آماده است در تحریمها انعطاف نشان دهد. ولی تحریم پتروشیمی به وضوح نشان داد که آبه پیامی در زمینه کاهش یا توقف فرآیند اعمال تحریم بر ایران نخواهد آورد.
دومین پیام، با ماهیت «کارزار فشار حداکثری اقتصادی» ارتباط دارد. پمپئو تاکید کرده است که تحریمهای پتروشیمی به معنای استمرار این کارزار است. او با اشاره به تحریمهای جدید، در توئیتی نوشت: «امروز فشار حداکثری بر نظام ایران ادامه مییابد.» در واقع، حتی اگر آمریکا قصد مذاکره با ایران داشته باشد، که برخی مقامات آمریکایی میگویند ندارد، تا پیش از حصول توافق با ایران از شدت تحریمها کاسته نخواهد شد. برخلاف مقامات ایران، آمریکاییها بر این باور هستند که تشدید تحریمها به تهسیل مذاکرات کمک میکند. واشنگتن دقیقا همین سیاست را در برابر پیونگیانگ دنبال میکند. به رغم دیدار سران آمریکا و کره شمالی، تحریمها علیه کره شمالی کمتر نشد.
تحریم پتروشیمی از حیث مناسبات آمریکا و اروپا هم قابل توجه است. بنابراین، پیام سوم میتواند این باشد که آمریکا از حمایت اروپا در تشدید فشارها علیه ایران مطمئن شده است. در یک سال گذشته، اروپا و آمریکا آشکارا درباره توافق هستهای ایران اختلاف نظر داشتهاند. اما در چند هفته اخیر، میان دو طرف سوء تفاهم جدیدی بوجود آمد. تا همین چند روز پیش، اروپا ارزیابی آمریکا درباره تهدیدات ادعایی ایران را قبول نداشت و اعزام نیروهای جدید آمریکایی به خاورمیانه را غیرموجه میدانست. اظهارات سرلشکر کریس گیکا، جانشین بریتانیایی فرمانده بین المللی ضد داعش، بارزترین نمونه اختلاف نظر آمریکا و اروپا درباره تهدیدات ادعایی ایران بود. بر خلاف ژنرالهای آمریکایی که بر افزایش تهدیدهای ایران تاکید میکردند، گیکا گفته بود که تهدیدات ایران افزایش نیافته است. از این رو، برخی اروپاییها فکر کردند که آمریکا دنبال جنگ با ایران است. این سوء تفاهم یکی از دلایل تاخیر اعمال تحریمهای پتروشیمی بود. آمریکاییها، شرایط را برای اعمال تحریمهای جدید مناسب نمیدانستند. چرا که ممکن بود اعمال تحریمها تنشها را از کنترل خارج کند. از این رو، پمپئو و ترامپ هر دو در سفر به اروپا، ضمن استقبال از مذاکره با ایران، تاکید کردند که آمریکا دنبال جنگ با ایران نیست؛ لذا بیدلیل نیست که تحریمهای پتروشیمی دقیقا اندکی پس از بازگشت ترامپ و پمپئو از اروپا اعلام شدند. به نظر میرسد که مقامات آمریکایی همتایان اروپایی را متقاعد کردهاند که سیاست واقعی آمریکا در برابر ایران، جنگ نظامی نیست بلکه ادامه فشارهای بیامان اقتصادی برای فروپاشی ایران از درون است. سیاستی که محافل نزدیک به دولت ترامپ، آن را موفق میدانند. اظهارات ایمانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه، درباره لزوم مذاکرات فراتر از توافق هستهای با ایران نیز شاهد دیگری بر همگرایی روزافزون اروپا و آمریکا درباره ایران است که شرایط را برای اعمال تحریمهای جدید مهیا کرد.
بی بی نخست وزیر اشغالگر اسرائیل، بایست بداند در صورت وقوع جنگ بین ایران و آمریکا، حاکمیت این کشور مسئول تام و تمام این جنگ غیر ضروری و تحمیلی است. همانگونه که در معادلات سیاسی هر امری ممکن و یا غیر محتمل است در معادلات نظامی هم این اصل صادق است. بی بی و حاکمیت اسرائیل بداند که تاوانی خارج از تصور شان در این جنگ خواهند پرداخت و کشور فلسطین برای همیشه از اشغال آزاد خواهد شد و دیگر نامی از کشور اسرائیل باقی نخواهد ماند. بایست تمام کشورهایی که در این جنگ کثیف ضد بشری و غیر ضروری مشارکت می کنند بدانند که جنگ را به کشور و سرزمین شان می کشانند و آنها را گریزی از حماقت ها و سیاست های مطلق یکجانبه گرایانه حاکمیت هایشان نخواهد بود. همچنین دیگر کشورها و ملت ها بایست بدانند که اگر امروز نوبت ایران، در این جنگ غیر ضروری و تحریم های مرگ خاموش است فردا نوبت آنها خواهد بود و بایست در کنار هم و با یکدیگر برای یکبار و همیشه به این ویرانی ها و کشتارهای انسان های بیگناه پایان دهند تا مسببان جنگ های کثیف و غیر ضروری بدانند اگر آنها شروع کننده جنگ هستند اما پایان آن دیگر بخواست آنها نخواهد بود و گریزی از پرداخت تاوان و هزینه های غیر ضروری آن نخواهند داشت. بی تردید سرانجام این حماقت ها و جاه طلبی ها سبب اصلاح و تغییر محاسبات در معادلات داخلی جنگ افروزان خواهد شد و از سوی دیگر سر آغاز نضج گیری نظمی نوین بر اساس منافع مشترک و جمعی کشورها در جهان در متابعت از این اصل یا امنیت، ثبات، صلح و توسعه برای همه یا برای هیچ کشوری بنیان گذاشته شود.
.
خودگویی وخودخندی عجب مفسر هنرمندی!