صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

در قسمت پانزدهم نهنگ آبی آرمین، دیدار بین پرویز، جهان، نادر و مروارید در خرابه ای دور از شهر شکل می گیرد.هر کسی در پس ذهنش نقشه ای دارد، هر کسی برای شلیک کردن انگیزه ای دارد...
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۴ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۸
 
قسمت ۱۵ سریال «نهنگ آبی» با عنوان "ملاقات" به کارگردانی فریدون جیرانی، امروز سه‌شنبه (۷ خرداد ماه) توسط مؤسسه هنر اول در سراسر کشورتوزیع شد.
 
در خلاصه قسمت پانزدهم این سریال آمده است:در نهنگ آبی قسمت ملاقات، دیدار بین پرویز، جهان، نادر و مروارید در خرابه ای دور از شهر شکل می گیرد.هر کسی در پس ذهنش نقشه ای دارد، هر کسی برای شلیک کردن انگیزه ای دارد...
 
"برای خرید حلال و دانلود قانونی قسمت پانزدهم سریال نهنگ آبی با حجم نیم بها اینجا کلیک کنید"

ملاقاتی که در چند قسمت گذشته برایش مقدمه چینی می‌شد بالاخره صورت می‌گیرد. اما جریانات پیچیده‌تر از چیزی که انتظار داریم پیش می‌رود. نادر طبق نقشه جهان را لو می‌دهد و اعتماد پرویز را جلب می‌کند. پرویز هم با طرح و نقشه‌ی قبلی خودش به جهان اعتماد می‌کند، اما این اعتماد بیش از اندازه پرویز کار به دستش می‌دهد.

وقایع در محل ملاقات ابتدا به کندی پیش می‌رود و گویی برای پرویز، مروارید، نادر و جهان زمان کش می‌آید، اما به ناگاه و ظرف چند ثانیه همه چیز دگرگون می‌شود. هیچ کس طبق قراری که با دیگران گذاشته است عمل نمی‌کند و زد و خورد بالا می‌گیرد و ما عامل بعضی بر خورد‌ها را می‌بینیم و می‌شناسیم و عامل برخی دیگر را اصلا نه به وضوح می‌بینیم و نه می‌شناسیم.

گرد و غبار‌های این جنگ به زودی و در قسمت‌های آینده فرو می‌نشیند و ما از پس این گرد و خاک‌ها نظم جدیدی که بر روابط شرکت حاکم می‌شود را بهتر درک خواهیم کرد. نظم جدیدی که فقط و فقط می‌توان مطمئن بود که پرویز در آن جایی ندارد و هنوز از سرنوشت آناهیتا خبری نیست و ممکن است این نظام غایبان دیگری هم داشته باشد.

اشخاص فرعی‌تر داستان در گوشه و کنار جریان اصلی راه خود را می‌روند و روند خود را دارند، اما آن‌ها هم تاثیر خود را بر جریان اصلی می‌گذارند، مثل غرل که پی گیری هایش درباره‌ی نادر و کارش باعث شد تا جان نادر از معرکه‌ای که به پا شده بود نجات پیدا کند.

بهمن در گوشه‌ای دیگر پس از چند روز به هوش می‌آید و کسی جز فرزان را بالای سر خود نمی‌بیند که او را هم نمی‌شناسد. نه تنها او نمی‌شناسد بلکه نام خودش را هم دیگر به یاد نمی‌آورد.

از طرفی ژاله هم به دنبال بهمن می‌گردد و سراغش را از آرمین می‌گیرد. آرمینی که درگیر نقشه‌ی زدن پرویز است و خودش هم در این نقشه گرفتار می‌شود.

تعداد نیرو‌های تاثیر گذار در پیشبرد جریان نهنگ آبی از انگشتان یک دست بیشتر شده است و این یعنی پیچیده و غامض‌تر شدن داستان نهنگ آبی. به جز آرمین، مروارید، نادر و... تازه داشتیم با شخصیت پرویز و کارش آشنا می‌شدیم که او هم کشته شد.
 
از طرفی هم به نظر می‌رسد که نیرو‌های دیگری هم درگیر جریان هستند. همان نیرو‌هایی که بهمن را زخمی می‌کنند، هاله را تحت فشار قرار می‌دهند، سایت نهنگ آبی را می‌گردانند، پگاه را در بیمارستان بستری و از آن جا مرخص می‌کنند و احتمالا از سرنوشت آناهیتا خبر دارند و هیچ کس هم نمی‌داند که همه‌ی این کار‌ها زیر سر یک نفر است و یا چند نفر در هدایت این امور دست دارند؟!

حتی گفته‌های یکشنبه‌ی گذشته‌ی لیلا حاتمی هم به روشن‌تر شدن موضوع کمکی نمی‌کند و فقط خبر از سردرگمی‌ای می‌دهد که ظاهرا در میان خود عوامل سازنده‌ی نهنگ آبی هم وجود دارد و از ابتدای کار هم تصمیمی قطعی برای پایان کار و یا روند شکل گیری برخی کاراکتر‌ها نداشته اند.
 
لیلا حاتمی در یادداشتی که ایسنا منتشر کرد، گفت:
«حضور من در این سریال با این قول و قرار صورت گرفت که این نقش در بازنویسی فیلمنامه رشد و عمق پیدا کند. وعده دادند نویسنده‌ای در راه است، اما هرگز نویسنده‌ی در راه، به این پروژه نرسید و نویسنده‌ی اصلی سریال و تهیه‌کننده نیز نیازی در جدی گرفتن درخواست‌های من حس نکردند، یا مشغله‌های مربوط به فیلم دیگرشان، این امکان را به آن‌ها نمی‌داد.

پافشاری من از یک سو و حوصله‌ی کم طرف‌های مقابل برای چنین اموری تا آنجا پیش رفت که توان ادامه‌ی همکاری از من سلب شد. بعد از تلاطم‌های بسیار فرساینده و مطلقاً بی‌نتیجه، توافق کردیم من و "آناهیتا " از سریال خارج شویم و طرحی برای داستان و خروج این شخصیت صورت بگیرد، با این تعریف " آناهیتا " مصمم می‌شود اسرار شرکت را فاش کند، اما قدرت پشت پرده‌ی شرکت، او را از پا در می‌آورد و همین تعریف، نوشته و فیلمبرداری شد.»

با توجه به گفته‌های لیلا حاتمی مشخص می‌شود که همان طور که از یکی دو قسمت قبل از ناپدید شدن آناهیتا به نظر می‌رسید، به سیم آخر زدن آناهیتا برای افشای اسرار شرکت باعث می‌شود که او به قتل برسد و این جان باختن در این راه هم نوشته و فیلم برداری می‌شود. اما ظاهر سازندگان سریال به این نتیجه رسیده اند که سریال را از چیزی که هست هم پیچیده‌تر کنند و زندگی یا مرگ آناهیتا را در هاله‌ای از ابهام فرو ببرند.

این کار برای سازندگان نهنگ آبی ریسک بزرگی محسوب می‌شود که از هر جهت به آن نگاه شود منطقی به نظر نمی‌رسد. در مرحله‌ی اول این نارضایتی خود لیلا حاتمی به عنوان یک بازیگر سرشناس است که عمل سازندگان نهنگ آبی سبب می‌شود که او یادداشتی منتشر کند و به نوعی خودش هم از سرنوشت آناهیتا اظهار بی خبری کند:

«با مرگ "آناهیتا " من هم از گروه جدا شدم، اما سازندگان این سریال باز بر خلاف توافق‌مان، سرنوشت دیگری برای "آناهیتا " در نظر گرفتند و گویا او را تا اطلاع ثانوی، غیب کرده و فراری داده‌اند.
سرنوشتی ناموزون برای "آناهیتا " که دیگر من نقشی در ایفای آن نداشتم و کاملاً غافلگیر شدم. شکل خروج "آناهیتا " از داستان، اهمیت‌اش برای من، غیر از نقش و ملاحظات شغلی، در این بود که با تماشاگری که نقش را دنبال کرده بود، مراسم خداحافظی را به جا آورد، اما در شکل کنونی به نظر می‌آید من سریال را بدون ملاحظه و احساس تکلیف نسبت به تماشاگر رها کرده‌ام و به این دلیل ناپیدا شده‌ام. چنین کاری خلاف اصول و حساسیت‌های من است.
 
اگرچه نوشتن این یادداشت تغییری در چیزی ایجاد نمی‌کند، اما حداقل می‌تواند سهم من، نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده را از این تقصیر روشن‌تر کند.»

و از طرفی دیگر این سوال پیش می‌آید که آیا نهنگ آبی نیازی به این همه پیچیدگی داشت؟! نهنگ آبی با معمایی بودن خودش مخاطبان زیادی را جذب خودش کرد، اما از جایی به بعد به نظر می‌رسد که سازندگان نهنگ آبی فقط به فکر اضافه کردن گره‌ای به گره‌های قبلی هستند و برای باز کردن آن‌ها نه عجله دارند و نه برنامه ای.

به هر روی سالم به سرانجام رسیدن نهنگ آبی کمی دشوار به نظر می‌رسد و باید دید که آیا نویسندگان این سریال می‌توانند برای تک تک کاراکتر‌ها پایانی را در نظر بگیرند که مخاطب هم آن را بپذیرد و راضی باشد یا خیر؟!
ارسال نظرات