زن میانسال وقتی فهمید شوهرش به رابطه پنهانی او با مرد غریبه پی برده از خانه فرار کرد اما بعد از سه سال همزمان با مرگ شوهرش خود را تسلیم قانون کرد تا محاکمه شود.
به گزارش «ایران»، این پرونده پر ماجرا از سه سال قبل شروع شد. پسر 18 ساله این زن هنگامی که گوشی مادرش را نگاه میکرد به طور اتفاقی فیلمی از رابطه مادرش با مردی غریبه را دید و موضوع را بلافاصله به پدرش خبر داد.
مرد میانسال وقتی به این رابطه پنهانی پی برد با شکایت از همسرش میخواست او و مرد غریبه به نام فرشید را تحویل پلیس دهد که زن و مرد خیانتکار فرار کرده و ناپدید شدند.
در حالی که سه سال از این ماجرا میگذشت و ردیابیها برای دستگیری آنها ادامه داشت شوهر فریبا - زن خیانتکار- براثر تومور مغزی جان باخت و بدین ترتیب فریبا با اطلاع از این ماجرا به عقد فرشید درآمد و این زوج برای پایان دادن به زندگی مخفیانه خود تصمیم گرفتند تسلیم قانون شوند. بدین ترتیب صبح روز یکشنبه گذشته این زوج با مراجعه به شعبه پنجم دادگاه کیفری به ریاست قاضی بابایی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
فرشید قبل از شروع جلسه در شرح ماجرا گفت: من دوساله بودم که مادرم را از دست دادم و پدرم زن دیگری گرفت و من و خواهر و برادرهایم زیر دست نامادری افتادیم. او برای اینکه زودتر از دست ما خلاص شود همه ما را در سن کم مجبور به ازدواج کرد. من 17ساله بودم که به اصرار پدر و نامادری با یکی از دختران فامیل او ازدواج کردم اما هیچ علاقهای به این زن نداشتم و زندگیم جهنم بود.
مدتی بعد با وجود دو فرزند برای کار به تهران آمدم که در یکی از خیابانهای تهران فریبا را دیدم. وقتی متوجه شدم او هم به من تمایل دارد ارتباطمان آغاز شد.
فریبا میگفت شوهرش به او بیمحلی میکند و بیمار است. مدتی این رابطه ادامه داشت تا اینکه یکی از فیلمهایی که فریبا از ارتباط پنهانیمان گرفته و در گوشی همراهش ذخیره داشت راز این دوستی را فاش کرد.من و فریبا بهدنبال شکایت همسرش تصمیم گرفتیم فرار کنیم اما پس از سه سال وقتی فهمیدیم شوهر فریبا در اثر بیماری جان باخته است با هم ازدواج و سپس خود را تسلیم کردیم.
فرشید ادامه داد: من هنوز همسر اولم را طلاق ندادهام و او کنار پدر و مادرش زندگی میکند اما بعد از ازدواج با فریبا دو فرزندم را پیش خودم آوردم، فریبا هم رفتار خوبی با فرزندانم دارد.
پس از رسیدگی به این پرونده که به صورت غیرعلنی در شعبه پنجم دادگاه کیفری برگزار شد به دستور رئیس دادگاه، فرشید بازداشت شد.در ادامه فریبا نیز به قضات گفت: شوهرم بیمار بود و به خاطر اخلاق بد و عصبی بودنش هیچ وقت باهم ارتباط خوبی نداشتیم. او هیچ محبتی به من نداشت تا اینکه با فرشید آشنا شدم او بر عکس شوهرم مرد مهربان و با محبتی بود به همین خاطر به او علاقهمند شدم. دو پسرم پس از مرگ پدرشان پیش عمویشان زندگی میکنند پسرم کینه سنگینی از من به دل دارد و حاضر نیست مرا ببیند.
پس از پایان جلسه محاکمه،، قضات دادگاه ختم جلسه را اعلام کردند اما تا زمان صدور رأی قطعی فریبا را آزاد کرده و مرد میانسال نیز راهی زندان شد تا حکم مناسب برای این زوج صادر شود.
نگاه کارشناس
فاطمه نورا جوادی، مشاور خانواده؛ ازدواجهای اجباری که گاهی اوقات زمینه خیانت را برای زوجین فراهم میکند در واقع فقط یک بهانه است که برخی زوجین پس از فاش شدن رابطه پنهانیشان برای توجیه اشتباه خود بیان میکنند.
زن میگوید شوهرم به من توجهی ندارد و مرد میگوید همسرم را دوست ندارم.
اما آیا این جملات میتواند این اجازه را بدهد که زوجین براحتی بنیان خانواده را متزلزل کنند؟ این قبیل رفتارهای پرخطر حتی در زندگی زوجهایی که عاشقانه زندگی خود را شروع کردهاند هم دیده شده است.
اما این اشتباه گاهی اوقات فقط به یک رابطه ختم نمیشود. درگیریهای خونین و وقوع جنایت بهدنبال فاش شدن ماجرا و به هم خوردن چندین زندگی از نتایج این گونه رابطههای سیاه به شمار میرود.
زن و مرد در شرایطی که مجبور به زندگی مشترک هستند اگر ادامه زندگی را برای خود سخت ودشوار میبینند نباید فقط به خیانت و حتی جدایی فکر کنند کمک گرفتن از یک مشاور خانواده در این شرایط میتواند بهترین راهکار باشد.خیانت نه تنها هریک از زوجین را گرفتار میسازد بلکه فرزندان و سایر اعضای خانواده را نیز درگیر رفتارهای غیر قابل کنترل میکند.
در مقابل خیانت برای تداوم زندگی میتوان عشق و مهارت در رابطه را جایگزین کرد و اگر تلاش و صبر کردیم و هیچ فایدهای نداشت باید از روشهای قانونی برای پایان این نوع زندگی بهره جست... در بررسی یکصد پرونده که زوجین بدون هیچ علاقهای پای سفره عقد نشستهاند، نشان داده است بخش اعظم آنها با یادگیری برخی ترفندها توانستهاند به زیبایی زندگی رضایتمندانهای را برای خود پدید بیاورند.