«روزیمان را میدزدند. با پررویی تمام در هر محله و کوچهای هستند.» از وقتی پایش به تهران رسیده با پیمانکاران شهرداری کار میکند. دوستانش «احمد» صدایش میزنند، اما پدر، نامش را «بشیراحمد» گذاشته: «من مسئول جمعآوری پلاستیکها هستم و «حارث» در کوچه بغلی کاغذها و کارتنها را جمع میکند. هیچکدام از ما در محدوده دیگری دخالت نمیکند، اما این روزها کسانی را میبینیم که سرشان را در مخازن میکنند و روزی ما را میدزدند.»
به گزارش روزنامه شهروند، «بشیراحمد» بطری آبمعدنی و چند کاسه یکبار مصرف را درون کیسه بزرگ نارنجیرنگش میگذارد و میگوید: «مجبوریم. کار کثیفی است، اما ما عادت کردهایم. هر کدام از ما محله مشخصی دارد و کسی در کار دیگری دخالت نمیکند، اما ضایعاتجمعکنها که با پیمانکاران کار نمیکنند، دعوا راه میاندازند. چند روز پیش «حلیم» با یکی از آنها دعوا کرده بود. «حلیم» را زده بودند. زیر چشمش سیاه شده بود.»
بیاعتنا سر کیسهاش را جمع میکند و با یک حرکت روی دوشش میاندازد. مخزن آن طرف خیابان را با چشمهایش نشانه رفته. به مخزن که میرسد، کیسه را زمین میگذارد و در چند ثانیه نیمی از بدن «بشیراحمد» در مخزن نقرهای بزرگ محو میشود؛ صدای بمی از مخزن بیرون میآید: «هر روز ساعت ٨ صبح با ماشین ما را میآورند و عصر دوباره برمیگردیم به کارگاه. هر روز بارمان را وزن میکنند و مینویسند و آخر ماه مبلغی میگیریم. خوب است، چون همانجا زندگی میکنیم و پول اجاره جا و رفتوآمد نمیدهیم.» «بشیراحمد»، «حلیم»، «حارث» و ... هر کدام مسئول جمعآوری چیزی هستند؛ یکی شیشه، یکی کاغذ و دیگری پلاستیک. «بشیراحمد» عصبانی است: «معلوم نیست چه وقت آمدهاند که هیچ پلاستیکی اینجا نمانده! اینجا نزدیک آبمیوهفروشی است؛ همیشه پر از لیوانهای یکبار مصرف است و حالا یکی هم دیده نمیشود.» با همان عصبانیت میگوید: «ضایعاتجمعکنها، زبالهها را با قیمت بالا به دلالها میفروشند. میگویند قیمت پلاستیک و کاغذ بالا رفته و این کار سود دارد برای همین سر و کله غریبهها پیدا شده است.»
«بشیراحمد» همانطور که دور میشود، بلندبلند حرف میزند: «بالا رفتن قیمتها که فرقی به حال ما نمیکند. ما حقوقمان را میگیریم. سود را کسی میبرد که این پلاستیکها و کاغذها را به قیمت آزاد میفروشد.»
از گذشته طلای کثیف مینامندش؛ طلایی که هر روز مسیر جنوبیترین منطقه تهران را در پیش میگیرد و خود را به آرادکوه میرساند، البته نخالهها باید به سمت آبعلی برود. قصه زبالهگردها و کودکانی با کیسههای بزرگ پر از پلاستیک و کاغذ هر روز تکرار میشود. روزهای آخر اردیبهشت بود که رضا عبدلی، مدیرعامل سازمان پسماند شهر تهران از کاهش یکهزار تنی پسماند در تهران خبر داد و دلیل این کاهش را بالا رفتن قیمت ارز و شرایط اقتصادی فعلی دانست: «بالا رفتن نرخ ارز تاثیرش را بر قیمتها گذاشته و در نهایت شهروندان سنجیدهتر و به اندازه نیاز خرید میکنند.»
اعلام همین خبر کافی بود تا حاشیههای مفصلی راه بیفتد و بحث بر سر تأثیر قیمت ارز و شرایط اقتصادی بر کاهش زبالهها داغ شود. هر چند که محمود میرلوحی، رئیس کمیته اقتصادی شورای شهر تهران در گفتگو با «شهروند» دلایل دیگری را در این امر تاثیرگذار میداند و از بالابودن سرانه تولید زباله در تهران میگوید؛ از عددی نزدیک به ٩هزار تن که با در نظر گرفتن جمعیت هشتونیممیلیونی پایتخت، سهم هر شهروند از این رقم، چیزی نزدیک به یککیلو و صد گرم میشود که در مقایسه با سرانه جهانی عدد بالایی به حساب میآید: «بالا بودن سرانه تولید زباله تهران به دلایلی مثل زیادهروی مصرفکنندگان در استفاده از منابع، کاستیهایی در سیستم و نظام تفکیک از مبدأ و اجرایی نشدن تمام و کمال مقررات موجود در این زمینه برمیگردد. در اردیبهشت ٩٦ که شورای پنجم کارش را شروع کرد تنها سهدرصد پسماند تفکیک میشد. این درحالی است که در سیاستهای شورای پنجم بر کاهش تولید زباله از مبدا تأکید شده که نیازمند کار فرهنگی و آموزشی است.»
تولید زباله سه برابر استانداردهای جهان
تولید سالانه ٢٠میلیون تن زباله، ایران را در ردههای بالای جهانی تولید زباله قرار داده است؛ ردهای که به واسطه تولید سهبرابری استانداردهای جهانی پسماند، منابع غذایی و محیط زیستمان را تهدید میکند. گزارشهای سازمان بهداشت جهانی متوسط تولید روزانه جهانی را ٣٠٠ گرم اعلام میکند، درحالیکه آمارهای ایران بر تولید روزانه ٧٠٠گرم زباله تأکید دارد؛ زبالهای که آمارهای سازمان ملل بخش زیادی از آنها را مواد غذایی عنوان میکند، بهطوری که براساس گزارش فائو، هر روز به ازای هر نفر، ١٣٤ کیلو کالری غذا به هدر میرود و ٣٥درصد محصولات کشاورزی تولیدی به زباله تبدیل میشود.
میرلوحی با اشاره به تجربه سایر کشورها در زمینه مدیریت زباله میگوید: «در بسیاری از کشورها، مغازهها و خانههایی که زباله بیشتری تولید میکنند، موظفند هزینه پرداخت کنند، درحالی که شهرداری تهران روزانه تنها برای حمل یک کیلو پسماند و خروج آن از شهر ١٢٠تومان هزینه میکند که این هزینه برای یک خانواده پنجنفره در سال میشود چیزی در حدود ١٨٠هزار تومان. این هزینه از کجا باید تأمین شود؟ در حوزه عوارض شهری هر خانواده ٩٨هزار تومان و درخصوص پسماند ٥٠هزار تومان پرداخت میکند، مبالغی که برای حمل زبالهها پاسخگو نیست. درحال حاضر شهرداری سالانه ٥٠٠میلیارد تومان تنها برای رفت و روب هزینه میکند.»
طبق بررسیهای سازمان بهداشت جهانی، کشور آلمان ٨٠درصد زباله تولیدی روزانه خود را بازیافت میکند و در مقابل ایران تنها از آمار ٧درصدی صحبت میکند؛ آماری که با گذشت بیش از یکدهه از تصویب طرح مدیریت پسماند و ٦٠سال از تأسیس نخستین کارخانه بازیافت ارایه میشود. رئیس کمیته اقتصادی شورای شهر تهران در اینباره میگوید: «در تولید پسماند شاهد کاهش یکهزار تنی بودیم که میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. ظاهرا، یا سرانه واقعی پسماند کاهش یافته یا به دلیل گرانیها، مصرف مردم کاهش پیدا کرده و درنهایت زباله کمتری هم تولید شده است. البته درحال حاضر اپلیکیشنهایی در تهران راهاندازی شده است و پیمانکاران جدید با قراردادهای مزایدهای مشغول به کارند. همه این عوامل میتواند سهمی در این کاهش یکهزار تنی داشته باشد. در گذشته از پیمانکاران جمعآوری پسماند، پولی گرفته نمیشد و این تصور بهوجود آمده بود که پسماند رایگان است. قراردادهای جدید سبب شد سال گذشته شهرداری ٢٠٠میلیارد تومان از محل پسماند خشک عایدی داشته باشد.»
رضا عبدلی، مدیرعامل سازمان پسماند شهرداری تهران از جمعآوری ٩هزار تن زباله در شهر تهران خبر داده و گفته بود: «شهرداری تهران روزانه ٩ هزار تن زباله از شهر تهران جمعآوری میکند که سالانه هزینهای معادل ٤٣٠میلیارد تومان روی دست شهرداری میگذارد و در مقابل درآمد شهرداری از تفکیک زباله در سال ٩٧ تنها ٣٠میلیارد تومان بوده است، البته این درآمد به شهرداریهای مناطق میرسد و در این میان سازمان مدیریت پسماند سهمی از آن ندارد. شهرداریهای مناطق حدود ٢٦٠میلیون تومان از طریق صدور فیش عوارض جمعآوری پسماند برای شهروندان کسب درآمد میکنند.»
میرلوحی از اقداماتی در دست اجرا خبر میدهد، تا به موجب آن عملکرد پیمانکاران جمعآوری پسماند به صورت الکترونیک کنترل شود، البته کارهای زیرساختی و سامانههای موردنیاز آن درحال مهیاشدن است: «اقتصاد پسماند تهران چندهزارمیلیارد است که حداقل باید هزارمیلیارد آن وارد شهرداری شود و این دریافت نمیشد، در این بخش هرجومرج وجود داشت. اگرچه سال٩٦ تنها ١٠میلیارد از فروش پسماند عاید شهرداری شد و درحال حاضر به ٢٠٠میلیارد رسیده است. در این بخش مافیایی شکل گرفته بود که حالا این مافیا از میان رفته است و اگر کار فرهنگی صورت بگیرد و بتوانیم از شهرکها و در منازل زبالهها را جمعآوری کنیم، دیگر در سطح شهر مخازن زبالهها را نخواهیم داشت، تا در ادامه افرادی را داشته باشیم که در مخازن دنبال زباله بگردند، درواقع هدفی است که دنبال میشود.»
دور ریز مواد مصرفی، کم شده؛ خبر خوبی است
پسماند و تفکیک آن از مبدا مسألهای است که کلانشهرها هرکدام به نوبه خود با آن درگیرند و همیشه راهکارهایی برای هدر نرفتن آن در نظر گرفته شده، اما همواره به زباله بهعنوان یکی از منابع مهم درآمدزایی نگاه میشود. زهرا صدراعظم نوری، عضو شورای شهر و رئیس کمیسیون سلامت و محیطزیست شورا در زمینه زبالهها و دلایل کاهش آن به «شهروند» میگوید: «کاهش تناژ پسماند خبر خوبی است، چراکه نشان میدهد دورریز مواد مصرف کم شده است. درواقع هرقدر بتوانیم روی تغییر رفتارها کار کنیم و در نتیجه درست مصرف کنیم، دورریز کمتری خواهیم داشت و منابع بیشتری را صرفهجویی خواهیم کرد.»
نوری کاهش پسماند را به یک عامل منتهی نمیداند و میگوید: «باید دید کاهشی که گفته میشود تا چه میزان درست است. میزان کاهش پسماند میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. بخشی از این کاهش میتواند به مسائل اقتصادی و بالا رفتن قیمتها برگردد؛ عاملی که سبب شده شهروندان به مدیریت مصرف روی بیاورند، اگرچه شهرداری سامانههایی را تعبیه کرده تا به موجب آن تناژ پسماندها دقیقتر اندازهگیری شود و از آن سو هم پیمانکاران جمعآوری زبالههایتر و خشک جداگانه فعالیت میکنند.»
به گفته آرش حسینی میلانی، نگاهی صرفا اقتصادی از سوی بخشی از مسئولان حوزه مدیریت شهری نسبت به پسماند وجود دارد که میگوید سازمان مدیریت پسماند باید تماما درآمدزا باشد: «در حالی این نگاه وجود دارد که براساس بررسیهای انجام شده، در شهرهای بزرگ دنیا، دولت و شهرداری حتما کمکهایی را به حوزه موضوع مدیریت پسماند میکنند. نگاه اصلی نسبت به مسأله پسماند باید محیطزیستی باشد و نه اقتصادی» اگرچه رئیس کمیسیون سلامت و محیطزیست شورا نحوه فعالیت پیمانکاران و اهمیت تغییر رفتار شهروندان در استفاده از منابع را تاثیرگذار دانسته و میگوید: «پیمانکاران خشک بابت پسماند جمعآوریشده مبلغی را به شهرداری پرداخت میکنند و پیمانکارانتر به واسطه پسماند جمعآوریشده مبلغی را دریافت میکنند؛ با این رویکرد وزن واقعی پسماند مشخص شده است. منابع محدود هستند و باید حداکثر بهره را از آنها برد.»
تفکیک را جدی بگیریم
تهرانیها در ٩ ماه پایانی سال ٩٧، هزار تن کمتر زباله تولید کردند؛ خبری که رضا عبدلی، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند رسانهای کرد و در بیان از دلیل آن دوباره داستان قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها را به میان آورد: «بالارفتن قیمت ارز و افزایش قیمت کالاها تاثیر زیادی بر تولید پسماند شهری داشته که سبب شده شهروندان سنجیدهتر و به اندازه نیاز خرید کرده و در مصرف هم تا حد امکان کالا را استفاده کنند.»
حالا محمدعلی پورنیا، کارشناس مدیریت شهری در همین بحث سوالی را مطرح میکند که آیا تولید زباله کم شده است؟ او در توضیح بیشتر به «شهروند» میگوید: «اگر مبنا را بر کاهش زباله تفکیکشده بگذاریم، به این معناست که از زباله بهوجودآمده ٣٠درصد سهم شهرداری میشود و ٧٠درصد باقیمانده نصیب زبالهگردهای قانونی و غیرقانونی، یعنی تغییری در زباله تولیدی به وجود نیامده و تنها سهم شهرداری کم شده است. اما اگر مبنا را بر کاهش تولید بگذاریم، میتوانیم از مباحث اقتصادی، صرفهجویی بیشتر مردم و حتی تاثیرگذاری فرهنگسازیها صحبت کنیم.»
تفکیک زباله از مبدا، اما داستانی طولانی دارد. تفکیک زباله از مبدا یکی از برنامههای مهم مدیریت شهری است و سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، دو دههای میشود که اقدامات و فرهنگسازیهای لازم را در این زمینه انجام داده است، اگرچه شهردار تهران نحوه دفن پسماند را هم جدی شمرده و از مشکلات محیطزیستی بسیاری که برای تهران به همراه دارد، گفته بود؛ مشکلاتی که وجود شیرابهها و گازهای متصاعد از زبالهها از آن جمله است. پورنیا بر این باور است که مسأله پسماند نیاز به تحقیق و بررسیهای کارشناسی دقیق دارد، تا بتوان براساس اطلاعات دقیق دراینباره ورود کرده و برنامهریزی داشت و این درحالی است که کارشناسان هم معتقدند در شهر تهران روزانه بیش از یکمیلیارد تومان پول شهروندان برای جمعآوری زباله هزینه میشود که میتوان این هزینهها را با بسترسازیهای مناسب توسط دستگاههای متولی به حداقل کاهش داد و به جای آن به ارتقای زندگی و زیست شهری کمک کرد.
این کارشناس مدیریت شهری تفکیک از مبدا را راهکار مناسبی برای از میان برداشتن حاشیهها و دردسرهای پسماند میداند و میگوید: «چند سال گذشته شرکتی طرحی به شهرداری ارایه داد، بر این اساس که بازیافت از مبدا صورت بگیرد و پسماند بازیافتشده تحویل شهرداری شود. اگر چنین طرحهایی به شکل قانونی و قانونمند اجرایی شوند، بیشک منجر به درآمدزایی شهرداری میشوند و دیگر بحثهای زبالهگردی در قامت یک معضل اجتماعی یا مسائل محیطزیستی پسماند به حد چشمگیری کاهش مییابند و درنهایت جمعآوری پسماند نظاممند میشود.»
زبالهگردها از کجا آمدند؟
تهران فعالیت نخستین زبالهگردها را در سال ١٣٠٢ به خود دید؛ زمانی که «بوذرجمهر» شهردار تهران بود و قرار را بر این گذاشت تا اهالی، زبالههایشان را اول شب جلو خانههایشان بگذارند و رفتگرها شب نشده آنها را جمع کنند، اما پایینبودن دریافتی رفتگرها سبب شد عدهای از آنها زبالههایتر را بار قاطرهای احتسابیه (ادارهای که برای کارهای شهری در نظر گرفته شده بود) کنند و به باغداران اطراف تهران بفروشند، البته با ممنوعشدن این کار دوباره رفتگرها پنهانی به کارشان ادامه دادند و در گذر زمان دورهگردانی در قالب «نونخشکی» به وجود آمدند که زبالهها را در جستوجوی پلاستیک، آهن، کاغذ و ... زیرورو میکردند و حالا با کمرنگشدن آنها زبالهگردها سعی دارند به درآمدی از این راه برسند؛ راهکاری برای درآمدزایی که تا همین اواخر رواج داشت و به مرور زمان شکلوشمایل جدیدی به خود گرفت.