صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۸۴۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۲ - ۰۶ بهمن ۱۳۸۸


حجت الاسلام رسول منتجب نیا قائم مقام حزب اعتماد ملی، حجت الاسلام حمید رسایی نماینده مجلس شورای اسلامی، مهندس محمد هاشمی رفسنجانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و حجت الاسلام جعفر شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز و عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی با شرکت در برنامه بدون خط خوردگی شبکه رادیویی گفتگو با توجه به لزوم شفاف سازی مواضع اشخاص و گروه های سیاسی در خصوص بیانات مقام معظم رهبری، دیدگاه های خود را بیان کردند.

رادیو گفت و گو: در هفته گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و رؤسای ستادهای ملی فجر سراسر کشور فرمودند: در دوران فتنه و غبار آلود بودن فضا وظیفه همه به خصوص خواص، موضع گیری شفاف و پرهیز از سخنان و مواضع دو پهلوست. از دیدگاه شما مهمترین وظیفه اشخاص و گروه های سیاسی برای شفاف سازی شرایط امروز کشور چیست؟

منتجب نیا: بنده معتقدم گروه ها و احزاب سیاسی باید در شرایط کنونی مرزها و مواضع خود را مشخص کنند و اهداف برنامه های خود را معین کنند تا مردم بدانند با چه گروه ها و احزابی در پیوند و همکاری هستند. در این مسئله هیچ گونه شکی وجود ندارد زیرا اگر شفاف سازی و مرزها مشخص نباشد چه بسا افراد ماجرا جو و فرصت طلب و کسانی که هیچ حزب، گروه، نظام و حتی منافع کشور را قبول ندارند کارهایی را انجام دهند که به نام همه احزاب و گروه های قانونی و شخصیت های برجسته تمام شود. آنچه در اینجا لازم است این است که باید احزاب و گروه ها میدان فعالیت داشته باشند و ابزار لازم برای فعالیت، در اختیار آنها باشد. 

در شرایط فعلی جز برخی احزاب و گروه ها، نه تریبون در اختیار بقیه است و امکانی برای شفاف سازی و ارائه نظرات و برنامه خودشان ندارند. تریبون هایی که وجود داشته از آنها گرفته شده و امکان شفاف سازی و صحبت با مردم از بسیاری احزاب و گروه ها از جمله حزبی که بنده عضو آن هستم کاملاً سلب شده و امکانی وجود ندارد که ما حتی بتوانیم با مردم صحبت کنیم و مواضع خود را بیان کنیم.

رادیو گفت و گو: از دیدگاه شما مهمترین وظیفه اشخاص و گروه های سیاسی برای شفاف سازی شرایط امروز کشور چیست؟

رسایی: عرض سلام خدمت آقای منتجب نیا دارم. آقای منتجب نیا می فرمایند: اعلام برائت از دشمنان خط مشی همه ما است، همین نکته ای که ایشان فرمودند درست است. امروز مهمترین اقدام این است که گروه های سیاسی، شخصیت ها از مواضعی که دشمن از آن استقبال می کند و به آن توجه دارد و به نوعی دلش را خوش می کند اعلام برائت کنند. بنده فکر می کنم شفاف بودن همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: یعنی اینکه ما مواضع خود را خیلی صریح بگوییم و از آنچه که آنها به آن توجه و امید دارند اعلام برائت کنیم. خود همین شفاف سازی موضع حق و صریح سخن گفتن وظیفه دیگری است که نخبگان، احزاب و گروه ها وظیفه دارند که عمل کنند اما متاسفانه این اتفاق در این مواقع رخ نداده است.
 
آقای منتجب نیا گفتند لازمه این شفاف سازی در اختیار داشتن تریبون است، طبیعی است که تریبون احتیاج است تا بتوانند اعلام این برائت و شفاف سازی را کنند، اما سوال من این است آنچه که شاهد هستیم، مانند حادثه روز عاشورا با این درجه از قبح که برای هیچ کس قابل تحمل نبود باعث شد که آقای کروبی بیانیه ای دهند و در آن بیانیه اعلام برائت خود را از اتفاقات روز عاشورا اعلام نکردند و وقتی دیده می شود همان حرف ها در روزنامه اعتماد ملی زده می شود طبیعی است که نظام این نکته را تحمل نمی کند. البته اینکه آقای منتجب نیا در چنین برنامه هایی حضور پیدا می کنند و مواضع خود را شفاف بیان می کنند به نوبه خود نیز نوعی کمک محسوب می شود.

رادیو گفت و گو: نظر شما در خصوص صحبت های آقای رسایی چیست؟

منتجب نیا: ما باید شفاف سازی را تعریف کنیم. منظور مقام رهبری از شفاف سازی این نبود که همه یک حرف بزنند. منظور این بود که هر کسی نظرات خود را روشن و شفاف بیان کند. ما نباید انتظار داشته باشیم که همه یک حرف بزنند و یک دیدگاه داشته باشند. در درون انقلاب، نظام و خانواده نظام نظرات مختلف باید وجود داشته باشد، منتها این نظرات که متفاوت است باید همانطور که اشاره کردم امکانی برای بیان داشته باشند. تعبیر ایشان (آقای رسایی) بیزاری بود.
 
حال بحث بنده بیزاری و اشخاص نیست و نمی خواهم که سریع به سراغ اشخاص برویم چرا که بحث ما کلی است و نسبت به حادثه ای، ما نظر خود را به صورت روشن بیان می کنیم. ممکن است نظر کسی تند و افراطی باشد و فردی نیز نظر معتدلی داشته باشد؛ منظور از شفاف سازی این است که مردم بتوانند تصمیم بگیرند وگرنه منظور این نیست که همه یک جور حرف بزنند و یک آهنگ داشته باشند. تا زمانی که درون نظام است و منافع ملی و مصالح کشور و حقوق مردم مورد توجه است، نظرات مختلف برای نظام و برای قانون اساسی پذیرفته شده است، بنابراین اشکالی ندارد نظرات گوناگونی وجود داشته باشد ولی هر گروه و شخصیتی نظر خود را به صورت روشن بیان کند و مردم هم هر نظری را که مورد خواستشان بود را انتخاب می کنند.

رادیو گفت و گو: با توجه به حمایت برخی جریان های خارجی از برخی حوادث و فعالیت ها، به اعتقاد شما وظیفه خواص و گروه های سیاسی نسبت به مواضع بیگانگان چیست؟

منتجب نیا: ما نباید این مسائل را ملاک قرار دهیم. اینکه آنها شیطینت کردند و از موضع حق یا باطل حمایت کردند ما نباید تنها آن را ملاک قرار دهیم. چه بسا این موجب شود آنها برای ایجاد اختلاف مواضع گوناگونی را بیان کنند. یک عده از یک گروهی حمایت کنند و عده ای دیگر از گروه دیگر، برای اینکه همه را بدبین کنند.آنها بگویند وابسته به فلان ابر قدرت هستند، شما بگویید وابسته به فلان ابر قدرت هستند. ما ملاک را خود حق ببینیم، ببینیم حرف مردم چیست، حرف نخبگان چیست؟
 
اسلام به ما ملاک داده است و ما بر اساس ملاک و معیار باید حقیقت ها را مشخص کنیم. اگر آن جمله ای که از امام نقل شده و خیلی هم بدان تکیه شده اگر تعریف کردند باید به آن شک کنیم( اگر مشخص نباشد). فرض کنید که دشمن آمد و گفت اکنون شب است و شما هم می گویید شب است؛ در اینجا شما نباید در شب بودن تردید کنید، چه بسا آنها می خواهند تردیدی ایجاد کنند. ما باید خودمان در درون خانواده نظام بنشینیم و مسائل را بررسی کنیم، ببینیم آنچه آقایان از آن به فتنه یاد کرده اند و آشوبی که بوجود آوردند ریشه اش کجاست و چرا ما باید فرصت ها را بسوزانیم و به اینجا برسیم، مهمتر از همه ما چه کنیم که قضایا حل شود. 

مهم حل این بحران ها و ریشه یابی آنها است. بنده بارها گفته ام که اکنون مهمترین کار حل این بحران و جمع کردن این مسائل توسط عقلا است نه اینکه کار افراد افراطی باشد. عقلا و افراد معتدل و دلسوز جامعه بنشینند و ریشه یابی کنند که چرا وضعیت به اینجا رسیده و جلوی تکرار قضایا را بگیرند.

رادیو گفت و گو: آقای منتجب نیا عقیده داشتند نباید خلط مبحث صورت گیرد و نباید همه چیز را در یک قالب دید، آقای رسایی نظر شما چیست؟

رسایی: بنده صحبت های ایشان را شنیدم و با ابتدای صحبت های ایشان موافق هستم اما در برخی موارد ما باید یک حرف بزنیم؛ مثلا اینکه در رد دشمن نباید شک کنیم. بنده سوال کردم بیانیه ای که آقای کروبی بعد از حادثه روز عاشورا دادند در رد دشمن بود یا خیر؟ یا در تأیید آن حوادث بود؟ به نظرم در تأیید حوادث بود. بحث یک حرف زدن نیست. قطعاً در امور مختلف ما می توانیم نظرات متفاوتی داشته باشیم ولی در چنین مواردی ما باید موضع خود را در برابر دشمن شفاف کنیم و اعلام برائت کنیم. 

رهبری هم این مطالب را فرمودند. آقای منتجب نیا فرمودند ما گاهی این حمایت دشمن را نباید ملاک قرار دهیم. بنده تعجب می کنم پس چه چیز را باید ملاک قرار دهیم. می فرمایند ببینیم اسلام چه چیزی را ملاک قرار داده است؟ من از ایشان سوال می کنم وقتی قرآن می فرماید: هیچ وقت ادیان تحریف شده از شما راضی نمی شوند دشمن اسلام هیچ گاه از شما راضی نمی شود مگر اینکه شما از آن ها تبعیت کنید. پس هر وقت دشمن از شما راضی شد و برای شما کف و سوت زد یعنی شما از او تبعیت کرده اید. این ملاک قرآن است.
 
اینکه امام هم فرمود هرگاه دشمن برای شما کف و سوت زد در خود شک کنید، برگرفته از همین آیه قرآن است. این مثالی که شما زدید موارد کنونی این چنین بحث هایی است. وقتی آقایانی آنجا می نشینند و به اسم ابوذرهای آقای موسوی بیانیه می دهند یا اینکه یکی از آنها امام زمان را انکار می کند، دیگری عصمت قرآن را انکار می کند و دیگری می گوید افکار امام در برابر جنبش سبز است خوب همان حرف ها را هم اینجا می زنند. 

آقای منتجب نیا به یاد دارند سال 79 رهبر معظم انقلاب با بسیاری از شخصیت های اصلاح طلب دیدار خصوصی برگزار کردند، همانجا رهبر معظم انقلاب خواستند که مرزبندی خود را با دشمن مشخص کنند تا معلوم شود اصلاحاتی که شما می گویید با آنچه که دشمن می خواهد متفاوت است. همان موقع هم دوستان می گفتند این حمایت هایی که از اصلاحات می شود برای بد نام کردن است،واقعاً این نکته را به عنوان یک ملاک فرموند، پس چرا توجه به این نکته نشد؟ چرا اینها یکبار از امام تعریف نکردند تا بین ما اختلاف ایجاد کنند؟ 

چرا از رهبری تعریف نمی کنند؟ چرا از جریان سیاسی که عده ای از آنها به خارج از کشور پناهنده شدند و برخی از آنها دور یک میز بیانیه دادند اعلام برائت نمی شود؟ و برخی از دوستان در این مواقع نمی آیند تا مواضع خود را مشخص کنند. هنوز هم آقای منتجب نیا دو پهلو صحبت می کند. این مسئله یک ملاک است، اینکه امام فرمودند مقام معظم رهبری فرمود، قرآن نیز فرمود که وقتی آنها برای ما کف و سوت می زنند، تعریف و تمجید و حمایت و پشتیبانی می کنند، همین کافی است که ما بفهمیم مسیری که در آن افتادیم مسیر باطلی است و باید خط خود را جدا کنیم.
 
می گویند ما باید به فکر حل قضایا باشیم، بنده فکر می کنم بحرانی از جانب مردم ما وجود ندارد، مردم ما در 9 دی با جمعیت چندین و میلیونی به خیابان ها آمدند و اعلام کردند و غیر از اینکه با جمعیت 40 میلیون پای صندوق های رای آمدند و به جمهوری اسلامی رأی دادند. اما متاسفانه بعد از انتخابات یک شبهه ای ایجاد کردند، هر روز با توجه به عملکردی که این آقایان داشتند، با روشنگری هایی که صدا و سیما و مطبوعات و نخبگان مطرح کردند روز به روز شبهه مردم برطرف شد و باعث شد که مردم در 9 دی ثابت کنند. ما اکنون بحرانی در کشور از جهت مردم نداریم بلکه آنها اکنون در یک بحران گرفتار شدند، بحرانی که متأسفانه می بینید و مشروعیت مردمی ندارند. 

به همین دلیل می خواهند سر و ته قضیه را هم بیاورند. راه بیرون آمدن از این بحران که خود آقایان درست کردند تبعیت از قانون است. ایشان می فرمایند(آقای منتجب نیا) باید راه حل را بسپریم به عقلا نه به افراط گران. من هم این حرف شما را قبول دارم. می پرسم شما عاقل تر از جایگاه رهبری و جایگاه قانون اساسی سراغ دارید؟ اگر ما راهکار رهبری را قبول داریم چرا باز باید بگوییم که رهبری را صالح ترین فرد برای حل مناقشه می دانیم اما باز بگوییم هنوز هم خطبه های نماز جمعه تنها راه حل موجود است. این یک تناقض است.

منتجب نیا: ببینید به بنده اصرار کردند تا در رادیو گفتگو صحبت کنم؛ من از مناظره پرهیز می کنم؛ البته حرف برای گفتن زیاد داریم. ما بحث هایی داریم که همه پاسخ دارند. مردم می دانند واقعیت غیر از آنچه که آقایان می فرمایند، است. آقایان اصرار داشتند که راه حل را بگوییم و اولویت فعالیت احزاب را بگوییم. آقای رسایی بحث هایی را مطرح می کند که هزار و یک جواب دارد، خود ایشان هم می دانند که خلاف واقع صحبت می کنند و برای مردم نیز که مشخص است. بحث مردم تمام شده نیست، اینگونه نیست که بحرانی وجود ندارد، اگر بحرانی نبود چرا اکنون مسئولین مملکت در صدد حل مسئله هستند؟ 

چرا ما این گونه بحث می کنیم؟ همین بحثهاست که موجب کش پیدا کردن قضایا می شود. بالاخره واقعیتی در کشور پدید آمده که شما چه بخواهید بپذیرید یا نپذیرید سوء مدیریتی بوده در کارها که، کار به اینجا کشیده شده است. ما دائماً از کیسه رهبری خرج نکینم؛ بگذاریم مقام معظم رهبری در جایگاه محترم خود باشند. چرا وقتی کم می آوریم زود می رویم سراغ مقامات عالیه نظام در حالی که باید با استدلال در حال بحث باشیم. 

آخرین جمله من این است که آقای رسایی گفتند ملاک طبق فرموده قرآن و امام، رضایت دشمن از شماست. من می گویم اگر آنها به هر دلیلی آنچه برای ما روشن است را بیان کردند ما نباید انکار واقعیت کنیم. آن آیه ای که خواندید، رضایت دشمن است اما آنها هرگز راضی نیستند. امریکا، اسرائیل، روسیه، چین با اصلاح طلب مخالف اند،با اصولگرا مخالف هستند، با من و شمای طلبه مخالف اند. تصور نکنیم آنها به خاطر فکرمان علاقمند به من یا شما هستند؛ آنها با اساس مخالف اند. چرا ما دعواهایمان را به خارج منتهی می کنیم. 

خودمان می توانیم اختلافا تمان را حل کنیم. چرا تا کم می آوریم یا از مقام معظم رهبری سرمایه می گذرایم، یا ارجاع می دهیم به امریکا و انگلیس، خودمان عقل و فکر داریم و می توانیم بحران را مدیریت کنیم، والله کشور دچار بحران و اضطراب است. بگذارید علما مسائل را بررسی کنند و به اتفاقات دامن نزنیم.

رسایی: من تعجب می کنم. ما صحبت های آقای منتجب نیا را نقد کردیم؛ باب نقد هم که از دوم خرداد باز شد و ما هم معتقدیم از برکات آن موقع نقد به وجود آمد. دوستان خود تحمل نقد را نمی کنند، وقتی ما صحبت از نقد می کنیم می گویند چرا به این امور پرداخته می شود. بالاخره این نظریه است و قضاوت با مردم است. مردم تشخیص می دهند این ادعا درست است یا خیر. 

من سوالم از این برادران این است، می فرمایند رهبری در جایگاه خود بماند،من نمی دانم این رهبری پس در چه مواقعی به درد ما می خورد؟ اگر قرار است زمانی که اختلافی پیدا شد، ما نتوانیم به رهبری مراجعه کنیم پس این جایگاه رهبر معظم انقلاب برای کجاست؟ این جایگاه در دوره غیبت برای همین مواقع است و قانون اساسی هم برای همین مواقع آمده است. حیات 10 ساله امام امت در طول ده ساله دوره بعد از انقلاب هم برای همین بود. در آن زمان اگر بین جریان راست و چپ اختلافی پیش می آمد خدمت امام می آمدند و مسئله را مطرح می کردند و امام با یک اشاره قضیه را حل می کردند.

رادیو گفتگو: آقای رسایی عذر خواهی می کنم! بنده به اطلاع شنوندگان عزیز می رسانم که جناب آقای مهندس محمد هاشمی رفسنجانی عضو حزب کارگزاران سازندگی تا قبل از اینکه بنده با ایشان صحبت کنم گوشی ایشان روشن بود و صحبت ها را می شنیدند اما بعد از آنکه خواستیم با ما ارتباطشان برقرار شود گوشی ایشان خاموش شد. اگر صدای ما را می شنوند گوشی را روشن کنند تا ما بتوانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم.آقای رسایی ببخشید. بفرمایید.

رسایی: دوستان می گویند چرا بحث می کنید و چرا وارد این مقوله ها می شوید؟ برخی اوقات هم می گویند چرا در بحث خود نام مقام معظم رهبری را به میان می آورید؟ ما نمی دانیم پس به چه استناد کنیم؟ به قانون اساسی، به رهبری؟ بالاخره ما به یک فصل الخطاب نیاز داریم. آقایان می گویند: ما یک عاقل می خواهیم، مرزی الطرفین می خواهیم. هرآنچه را که مقام معظم رهبری فرمودند ما تبعیت می کنیم و مردم ما هم تبعیت می کنند. 

مردم ما 9 دی آمدند فقط به خاطر اینکه دست ناپاک دشمن به این اصل کشیده شده است که بی بی سی و این دشمنان که من شک ندارم دشمن آقای منتجب نیا هستند، آنها حتی دشمن لباس آقای منتجب نیا و انقلاب هم هستند. بحث این است که چرا دوستان ما مواضعی می گیرند که آنها خوشحال می شوند.آنها می خواهند سر به تن نظام نباشد،30 سال است تلاش می کنند که این نظام را سرنگون کنند. 30 سال است به انواع حیله ها متوسل شده اند. 

امام بارها فرمودند اینها از طریق بحران های خارجی و حمله نظامی نمی توانند این کشور را تصاحب کنند ولی از طریق خود ما می توانند این کار را انجام دهند. حال چگونه این امر تحقق می یابد؟ با عقب گرد ما از مواضع خود، اگر ما از آنها تبعیت کنیم دیگر افراد انقلابی نیستیم. دیگر از مردمی که در جبهه های مختلف جانشان را تسلیم حق کردند نیستیم. من نمی دانم کدام قسمت این مطالب افراطی است؟ اگر تأکید شود که حتماً قانون باید اجرا شود، شعاری بود که دوستان دادند و مردم هم اعتماد کردند به این شعار و پای صندوق ها آمدند.
 
راه حل این است که دوستان بیایند استدلال کنند و منطق خود را بگویند، اما متأسفانه نمی دانیم چه می شود که یکدفعه موبایل ها خاموش می شود و یا در صحنه حضور پیدا نمی کنند. واقعیت جامعه این است که مردم ما، مردمی دین مدار هستند. هرگاه ببینند به سمت دینشان دست درازی شده به تعبیر امام در برابر تمام دنیای آنها می ایستند. آنچه برای مردم ما مهم است مسئله دین است. درست است برای که همین مردم معشیت، خدمات و رفاه مهم است، ولی از دینشان مهم تر نیست. ما مسئولین در درجه اول وظیفه داریم از آرمان های دینی مردم پاسداری کنیم.آقای گنجی وجود امام زمان راکه تمام هستی70 میلیون ایرانی در کشور است را انکار کرد.

رادیو گفتگو: ارتباط ما با آقای هاشمی برقرار است اگر اجازه بدهید صحبت کوتاهی با ایشان داشته باشیم و سپس در خدمت شما باشیم. جناب آقای هاشمی سلام شب شما به خیر!

محمدهاشمی: علیکم السلام.
 
رادیو گفتگو: از دیدگاه شما مهمترین وظیفه اشخاص و گروه های سیاسی برای شفاف سازی شرایط امروز کشور چیست؟

محمد هاشمی: این سوال را باید از گروه های سیاسی بپرسید. بنده وکیل و وصی گروه های سیاسی نیستم؛ اما بحث شفاف سازی بحثی است که از مقوله اجتماعی و حقوق اجتماعی این بحث یک جاده یکطرفه نیست بلکه یک جاده دو طرفه است. به نظر من دولت باید شفاف سازی کند و مواضع خود را روشن کند و خصوصاً به مردم پاسخگو باشد. در نظام مردم سالاری نمی توان مردم را خس و خاشاک نامید و سپس از آنها توقعاتی داشته باشیم بالاخره این یک جاده دو طرفه است.
 
این شفاف سازی را می توان چنین توضیح داد که اگر کسی بیاید و وارد مقولات شود، مسائل را به درست مورد بررسی قرار دهد و پاسخگویی دولت رضایت مردم را در نظر گیرد. 

رادیو گفت و گو: آقای رسایی در مورد روشن شدن و مواضع دو پهلو سخن گفتن و سپردن راه حل به عقلا صحبت هایی داشتند؛ نظر شما درباره صحبت های ایشان چیست؟

محمد هاشمی: سوال من این است که آیا در ممکلت ما هم عقلا باید وارداتی باشند؟ مشخص است که عقلا چه کسانی هستند. بله اگر به آنها رجوع شود طبعاً مسائل به گونه ای دیگری حل می شود. اما ابتدا باید عقلا را تعریف کنیم تا متوجه شویم که آنها چه کسانی هستند. 

رادیو گفت و گو: آیا به نظر شما درحال حاضر چه افرادی دو پهلو صحبت می کنند در این باره چه باید بکنیم؟

محمد هاشمی: بنده همه موارد را تعقیب نمی کنم اما شاهد استناد برخی به مسائلی هستم؛ مانند اینکه یک مقام یا شخصی در دیدار خصوصی چه گفته است هستم. به نظر من ما بحث دیدارهای خصوصی را نباید وارد مقولات اجتماعی بکنیم. باید مواضع علنی هر شخص را روشن کنیم. اگر کسی جزء مسئولین کشور باشد یکسری مواضع علنی دارد.در هنگام بحث ها این مسائل را باید ملاک قرار دهیم نه اینکه فلان آقا در فلان دیدار محرمانه یا در فلان دیدار خصوصی چه حرفی زده است. 

این حرف های خصوصی یا محرمانه ملاک رفتار گروه ها قرار گیرد. این مسئله اصلا قابل قبول نیست زیراگروه مقابل نیز می تواند به دیدار خصوصی با همان مقام استناد کندو بعد مدعی شوندکه به بنده در مورد موضوعی اینگونه فرمودند. در نتیجه به این مسائل حل نمی شود . بنابراین اگر خواهان عمل به توصیه های مقام معظم رهبری هستیم تا آرامش به جامعه بازگردد، اولا باید قانون اساسی را ملاک قرار دهیم و سپس نیز پیشنهادی ( که بنده نشنیدم از چه کسی بوده است ) را عمل کنیم و مسئله را به عقلای قوم ارجاع دهیم. این گونه نیست که کشور پیرو عقلا نباشد چراکه ذهنیت ها، اشخاص و عقلا کسانی هستند که در این مقوله جای می گیرند. 

ملاک هم باید اظهارات علنی و رسمی باشد نه صحبت هایی که در پشت پرده به طور خصوصی زده شده و یا برداشت هایی که از فرمایشات مسئولین داشته ایم و سپس صحبت های خصوصی آن مسئول را بیان کنیم و بعد مدعی می شویم که ایشان این سخنان را تکذیب نکردند در نتیجه حرف های بنده درست بوده است.

محمد هاشمی: پس بنده از خدمتتون خدا حافظی می کنم .

رادیو گفتگو : بنده از حضورشما سوالاتی دارم.
محمد هاشمی رفسنجانی: موبایل بنده باتری ندارد و در خیابان هستم و به تلفن ثابت دسترسی ندارم. 

رادیو گفت و گو: جناب آقای شجونی نظر شما درباره پرهیز از دو پهلو سخن گفتن و صحبت های آقای هاشمی چیست؟
حجت الاسلام شجونی: یک روایتی از حضرت امیرالمومنین است که ایشان فرمودند: کسی که محکم حرف می زند پیداست که قلبش به آن حرفش ایمان دارد. مانند فردی که با صدای بلند می گوید شکر می فروشم، این شخص به شیرینی شکر خود ایمان دارد. اما فالگیر نمی تواند قرص و محکم سخن بگوید، حرف هایش را بریده بریده بیان می کند و همیشه حواسش به اطرافش است تا پلیس او را نبیند و به این علت فالگیر به سخنان خود ایمان ندارد و بریده بریده حرف می زند اما فردی که قرص و محکم سخن می گوید پیداست که قلبش به گفته هایش ایمان دارد زیرا او پیوسته سخن می گوید. 

رادیو گفت و گو: آقای رسایی اگر نکاتی برای گفتن باقی مانده است بفرمایید؟

رسایی: آقای هاشمی فرمودند جاده باید دو طرفه باشد بنده که عرض می کنم این جاده باید صد طرفه باشد. هر کسی در هر سویی باید شفاف باشد، ما تنها دو طرف نداریم؛ دولت، مجلس،گروه های سیاسی نیز باید شفاف باشند. عدم شفاف سخن گفتن ما باعث استفاده دشمن می شود. آقای هاشمی اشاره کردند دولت وقتی می گوید خس و خاشاک، صدا و سیما آن هنگام این موضوع را پخش کرد که آقای رئیس جمهور در سخنرانی خود 10 بار گفتند من رئیس جمهور 40 میلیون هستم،کسانی که مسجد آتش می زنند خس و خاشاک هستند. 

مگر ما شک داریم؟ هر کسی که مسجد و خیابان و اموال مردم آتش می زند خس و خاشاک است. این را هم ایشان آن زمان گفتند و صدا و سیما هم پخش کرد. بعد مشخص شد صحبت های ایشان دست کاری شده بود. این هم باز شفافیت بود و خیلی خوب بود که دوستان بگویند سراغ عقلا برویم و با عقلا مسائل را حل کنیم. استناد به دیدارهای محرمانه نشود، من از این صحبت ها استقبال می کنم، ما عاقل تر، جامع تر، مرزی الطرفین تر از مقام معظم رهبری نداریم. دیروز هم آقای هاشمی فرمودند:رهبر معظم انقلاب اصلح ترین فرد برای حل مشکلات کشور هستند و این سخن امروز تیتر بسیاری از روزنامه ها بود.
 
همه رهبر را قبول دارند، به هر آنچه ایشان (رهبر) فرمودند تن دهیم. می گویند استناد به دیدارهای محرمانه نشود. مگر ما به دیدارهای محرمانه رهبری استناد می کنیم؟همین جا آقای هاشمی در سخنرانی دیروز خود گفتند: من هنوز در پیشنهاداتم در نماز جمعه معتقدم. این دو پهلو حرف زدن است،اگر ایشان به پیشنهادات خود در نماز جمعه معتقدند، پس رهبری اصلح ترین فرد برای حل مشکلات نمی شود ،چون رهبری پیشنهادات نماز جمعه ایشان را ندادند. اگر رهبری اصلح ترین فرد است دیگر ایشان نباید به پیشنهادات نماز جمعه خود تکیه داشته باشند.

رادیو گفت و گو: جناب آقای شجونی اگر مطلب خاصی دارید بفرمایید؟
حجت الاسلام شجونی: مقام معظم رهبری مصداق واقعی بصیرت است، قانون هم به ایشان همه نوع اختیار داده،کسانی که برای انتخابات ریاست جمهوری نام نویسی کردند،گفتند ما همه شورای نگهبان، قانون اساسی و ولایت فقیه را قبول داریم. اکنون که ساکت شدند،یا دو پهلو حرف می زنند یا به موقع حرف نمی زنند. این افراد آتش فتنه را روشن تر نگاه داشته و آن را فروزان تر کرده اند. اینها خواصی هستند که بصیرت ندارند. ما اکنون عوامی داریم که بصیرتشان از خواص بیشتر است. 

چرا گیر کرده اند؟یا خود پسندی است، یا خود زیاد بینی است، یا حسد است. قبلا صحبت انتخابات بود، اکنون صحبت این است که امام زمان دروغ است، صحبت این است که عاشورا خرافات است، صحبت این است که عکس امام را باید پاره کرد.به نظر من خواص باید بیدار شوند،یا حرف نزنند اگر حرف می زنند شفاف سخن بگویند، قانونی حرف بزنند. اگر استخوان لای زخم بگذارند خیانت کرده اند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: