صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۸۲۶۰
دادستان بالاترین مقام دادسرا و در واقع رئیس دادسرا است لذا همه امور در دادسرا زیر نظر او انجام می‌گیرد از طرفی دادستان رئیس دادسرا و مسئول مجموعه تحت امر خود است و نظارت بر اعمال معاونین و بازپرس و دادیار بر عهده ایشان است.
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۴ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸
 
فرارو- مراسم تکریم و معارفه دادستان عمومی و انقلاب تهران شنبه (۱۴ اردیبهشت) برگزار شد و علی القاصی مهر جانشین جعفری دولت آبادی شد که نزدیک به ۱۰ سال این مقام را در اختیار داشت، اما حالا بد نیست بدانیم که دادستان چه اختیارات و وظایفی دارد؟ در این مقاله به معرفی “دادستان”، وظایف و اختیارات وی می پردازیم.

دادستان بالاترین مقام دادسرا و در واقع رئیس دادسرا است لذا همه امور در دادسرا زیر نظر او انجام می‌گیرد با این که وظایف زیادی در قوانین برای دادستان تعیین شده است، ولی در هیچ یک از قوانین تعریف دقیق و مشخصی برای دادستان ارائه نشده است لذا بسیاری از مردم با وظایف و اختیارات وی آشنا نیستند.

در حالی که لازم است همه شهروندان جایگاه مقامات قضایی و وظایف و اختیارات آن‌ها را بشناسند لذا در این نوشتار به این سوال پاسخ می‌دهیم که دادستان کیست و چه وظایف و اختیاراتی دارد. قبل از آشنایی با دادستان و وظایف و اختیارات او ابتدا لازم است به طور مختصر با نهاد دادسرا که دادستان بالاترین مقام آن است آشنا شویم.

دادسرا یک نهاد قضایی است که در هر شهرستان برای رسیدگی به جرائمی که در آن شهرستان رخ می‌دهد تشکیل می‌شود دادسرا نهادی است که در معیت دادگاه انجام وظیفه می‌کند و وظیفه‌ی کشف جرم، تعقیب متهم، انجام تحقیقات مقدماتی، حفظ حقوق عمومی و اقامه‌ی دعوای لازم و اجرای احکام کیفری را برعهده دارد.

در واقع دادسرا نماینده جامعه است و وقتی جرمی رخ می‌دهد به نمایندگی از طرف جامعه اقدام به کشف جرم، تعقیب متهم و جمع آوری دلایل کرده تا حقوق افراد جامعه محفوظ بماند و نظم و امنیت قضایی و اجتماعی برقرار شود؛ لذا وقتی جرمی در سطح جامعه واقع می‌شود این موضوع قبل از مطرح شدن در دادگاه ابتدا در دادسرا مورد بررسی قرار می‌گیرد.
 
سپس در صورتی که مقامات دادسرا عقیده بر مجرمیت متهم داشته باشند پرونده را به دادگاه ارسال می‌کنند تا در دادگاه مورد رسیدگی قرار بگیرد و رای مقتضی توسط قاضی دادگاه صادر گردد که این رای می‌تواند مبنی بر محکومیت متهم یا برائت او باشد.

مقامات دادسرا عبارتند از: دادستان، معاون دادستان، بازپرس و دادیار که در این نوشتار در صدد هستیم با دادستان و وظایف و اختیارات او آشنا شویم.

دادستان کیست؟
نخستین و بالاترین مقام قضایی در دادسرا دادستان است در واقع وی رئیس دادسرا و مسئول مجموعه تحت امر خود است و نظارت بر اعمال معاونین و بازپرس و دادیار بر عهده ایشان است. دادستان‌ها در تقسیمات خود به دادستان شهرستان، دادستان شهرستان مرکز استان و دادستان کل تقسیم می‌شوند.

لازم به ذکر است که دادستان شهرستان مرکز استان بر اعمال دادستان‌های شهرستان‌ها نظارت می‌کند. دادستان کل وظیفه‌ی نظارتی بر دادسرا‌های عمومی و انقلاب و دادسرای نظامی را دارد.

وظایف دادستان
شروع به تعقیب مجرمین
از جمله وظایف دادستان تامین امنیت در جامعه است. به اهمیت دلیل به محض اطلاع از وقوع جرم موظف است به تعقیب مرتکبان جرم اقدام کند. پس دادستان آغازگر تعقیب جرائم با جنبه‌ی عمومی است.

منظور از جرائم با جنبه‌ی عمومی جرائمی هستند که برای شروع به تعقیب نیاز به شکایت شاکی ندارند و با گذشت شاکی هم همچنان باید تعقیب و رسیدگی ادامه یابد به این جرائم، جرائم غیر قابل گذشت گفته می‌شود.

در مقابل آن جرائم قابل گذشت قرار دارند یعنی جرائمی که برای شروع به تعقیب نیاز به شکایت شاکی دارند و با گذشت شاکی تعقیب و رسیدگی متوقف می‌شود؛ بنابراین اگر یک جرم غیر قابل گذشتی مثل قتل اتفاق بیفتد دادستان بدون نیاز به شکایت شاکی در صورتی که از وقوع جرم مطلع شود شروع به تعقیب و رسیدگی می‌نماید، اما در خصوص جرائم قابل گذشت مثل سقط جنین دادستان در صورتی موضوع را پیگیری می‌کند که شاکی شکایت کرده باشد.

دادستان معمولاً از راه‌های مختلفی از ارتکاب جرم با خبر می‌شود. مثل آنکه فردی شخصاً به دادسرا برود و شکایت کند یا اینکه پلیس درحین گشت زنی یا انجام ماموریت جرمی را کشف کنند.

گاهی اوقات شهروندان از وقوع جرمی مطلع می‌شوند و آن را به دادستان اطلاع می‌دهند یا اینکه جرم مشهود در برابر دادستان اتفاق می‌افتد یا آنکه متهم خود را معرفی کند یا از هر طریق دیگری این اطمینان را برای دادستان به وجود بیاید که جرمی اتفاق افتاده یا درحال ارتکاب است.

جرم مشهود به جرمی گفته می‌شود که در مقابل چشم مأموران و یا شماری از مردم اتفاق افتاده است، مانند آن که شخصی در ملاء عام و در حالی که تعدادی از مردم شاهد بوده اند با قمه به رهگذری حمله کرده و او را مجروح و یا به قتل رسانده باشد.
 
در مقابل جرم مشهود جرم غیر مشهود قرار دارد جرم غیر مشهود به جرمی گفته می‌شود که زمانی کشف می‌شود که مدت زیادی از ارتکاب آن گذشته است و به همین دلیل به آسانی نمی‌شود آن را اثبات کرد.
 
در این دسته از جرایم، ماموران نیروی انتظامی وقوع جرم را به دادستان اعلام می‌کنند تا دادستان پس از انجام بررسی‌های لازم، در مورد ادامه تحقیقات، دستورات لازم را به ماموران نیروی انتظامی بدهد یا تصمیم قضایی لازم را بگیرد. به عنوان مثال از منزل شما سرقت می‌شود، اما شما چند ساعت بعد متوجه این موضوع می‌شوید.

مهم‌ترین مصداق در خصوص جرم مشهود روئت و مشاهده است لذا اگر جرمی در مقابل دادستان اتفاق بیفتد وی می‌تواند راساً شروع به تعقیب نماید.
قانون گذار در ماده ۴۵ قانون آیین دادرسی کیفری مصادیق جرم مشهود را مشخص کرده است که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

قانون آیین دادرسی کیفری مقرر می‌دارد که جرم در موارد زیر مشهود محسوب است:
۱- جرمی که در منظر ضابطین دادگستری (ماموران نیروی انتظامی) واقع شده یا بلافاصله ماموران یاد شده در محل وقوع جرم حضور یافته یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند؛ مثلا فردی در حضور ماموران نیروی انتظامی فرد دیگری را کتک بزند.

۲- درصورتی که دو نفر یا بیشتر که ناظر وقوع جرم بوده‌اند و یا قربانی جرم، بلافاصله پس از وقوع جرم، شخص معینی را به عنوان مرتکب جرم معرفی کنند؛ مثلا فردی که مال او به سرقت رفته بلافاصله پس از این قضیه شخص معینی را به ماموران نیروی انتظامی به عنوان دزد معرفی کند.

۳- بلافاصله پس از وقوع جرم علائم و آثار واضحه یا اسباب و دلایل جرم در تصرف متهم یافت شود یا تعلق اسباب و دلایل یاد شده به متهم محرز شود؛ مثلا از جیب فردی که فرد دیگری را مجروح کرده است یک چاقو پیدا شود.

۴- درصورتی که متهم بلافاصله پس از وقوع جرم قصد فرار داشته یا در حال فرار یا فوراً پس از فرار دستگیر شود.

۵- در مواردی که صاحب خانه بلافاصله پس از وقوع جرم ورود مامورین را به خانه خود تقاضا کند؛ مثلا فردی که از خانه او سرقت شده است، بلافاصله از ماموران نیروی انتظامی تقاضای کمک کند.

۶- وقتی که متهم ولگرد باشد. ولگرد کسی است که جا و مکان معینی نداشته و شغل خاصی هم ندارد.

۷- متهم بعد از وقوع جرم خود را معرفی کند و وقوع آن را خبر دهد.

دادستان در مقام قیم
همان طور که گفتیم در جرائم قابل گذشت دادستان در صورتی موضوع را پیگیری می‌کند که شاکی شکایت کرده باشد حال در مواردی متضرر از جرم صغیر یا مجنون است در این موارد طرح شکایت باید از سوی، ولی یا قیم او به عمل آید.

در صورتی که بزه دیده، ولی یا قیم نداشته باشد یا به آن‌ها دسترسی نباشد یا اینکه خودشان در ارتکاب جرم مداخله داشته باشند و تعیین قیم جدید باعث فوت وقت و توجه ضرر به بزه دیده گردد قانون گذار دو راه کار را پیش روی دادستان قرار داده که به شرح ذیل می‌باشد:

الف. تعیین شخصی به عنوان قیم موقت که در این صورت شخص مذکور به نمایندگی از بزه دیده اقامه دعوا می‌کند.
ب. خود دادستان راساً امر کیفری را تعقیب کند در واقع در این حالت دادستان نقش قیم را بازی می‌کند و به نمایندگی از طرف بزه دیده اقامه دعوا می‌کند.

این حکم در مواردی که بزه دیده، ولی یا قیم او به عللی از قبیل: بی‌هوشی قادر به شکایت نباشد نیز جاری است. این حکم در مواردی که بزه دیده طفل یا مجنون باشد، ولی قهری یا سرپرست قانونی او با وجود مصلحت وی اقدام به شکایت نکند نیز جاری است.

همچنین در مورد بزه دیدگانی که به عللی از قبیل: معلولیت جسمی یا ذهنی یا کهولت سن ناتوان از اقامه دعوی هستند دادستان موضوع را با جلب موافقت آنان تعقیب می‌کند.

ریاست و نظارت بر سایر مقامات دادسرا
مقامات دادسرا علاوه بر داستان شامل بازپرس و دادیار است که این‌ها زیر نظر دادستان فعالیت می‌کنند البته در عمل استقلال بازپرس از دادیار بیشتر است در واقع دادیار در تمام موارد باید طبق نظر دادستان عمل کند، اما بازپرس در مواردی می‌تواند استقلال رای داشته باشد و با نظر دادستان مخالفت کند.

با این حال دادستان در اموری که به بازپرس ارجاع می‌شود حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارد به عنوان مثال می‌تواند هر زمانی پرونده‌ای را که به بازپرس ارجاع داده را بخواهد و آن را مطالعه کند و دستوراتی را در خصوص پرونده مذکور به وی بدهد.

اظهار نظر در مورد قرار‌های بازپرس
اظهارنظر درباره قرار‌های نهایی بازپرس از دیگر وظایف دادستان است. در واقع تصمیم‌های نهایی که بازپرس می‌گیرد منوط به موافقت دادستان است و چنانچه دادستان با هرکدام موافق نباشد و بازپرس نظر دادستان را نپذیرد برای تعیین تکلیف پرونده به دادگاه ارسال می‌شود.

قرار نهایی به قرار‌هایی گفته می‌شود که در مورد وقوع جرم، دلایل آن و توجه اتهام به متهم اظهار نظر می‌کند و به نوعی موجب خروج دعوا از چرخه رسیدگی یا انتقال از یک مرحله به مرحله دیگر می‌شود.

به طور کلی وقتی بازپرس پرونده‌ای را بررسی می‌کند در نهایت تصمیماتی می‌گیرد که به موجب آن پرونده به مرحله بعدی می‌رود در واقع با اعلام این تصمیمات از سوی بازپرس وظیفه وی به پایان رسیده است و باید یا پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شود یا اینکه مختومه گردد به این تصمیمات قرار‌های نهایی گفته می‌شود.

به عنوان مثال اگر در پایان تحقیقات بازپرس معتقد باشد که متهم مقصر است قرار نهایی جلب به دادرسی را صادر می‌کند با صدور این قرار بازپرس می‌خواهد بگوید که از نظر من متهم جرم مذکور را مرتکب شده و باید در دادگاه به پرونده او رسیدگی شود.

همچنین هرگاه بازپرس در پایان تحقیقات خود قرار منع تعقیب را صادر کند یعنی اینکه جرمی واقع نشده یا اینکه جرم واقع شده، اما این شخص مرتکب جرم نشده در نتیجه باید تبرئه شود.

صدور کیفر خواست
کیفر خواست همان ادعا نامه‌ای است که توسط دادستان در پایان تحقیقات در دادسرا صادر می‌شود در واقع دادستان با صدور کیفر خواست مدعی می‌شود که متهم مرتکب جرم شده و از دادگاه درخواست مجازات وی را دارد.

هرچند کیفرخواست حکایت از احراز جرم برای دادسرا دارد، ولی در عین حال دلیل مجرمیت متهم نیست متهم وقتی مجرم شناخته میشود که دادگاه او را محکوم کند بنابراین ممکن است علی رغم صدور کیفر خواست متهم در دادگاه تبرئه گردد.

اجرای احکام کیفری
حکم دادگاه بعد از صدور و قطعی شدن برای اجرا به دادسرا ارسال می‌شود دادستان مسئول اجرای احکام کیفری است در دادسرا قسمتی وجود دارد به نام معاونت اجرای احکام کیفری که تحت ریاست و نظارت دادستان انجام وظیفه می‌کند این نهاد احکام کیفری را اجرا می‌کند.
ارسال نظرات