فرارو- روز دوشنبه آمریکا گام مهمی برای تشدید کارزار فشار حداکثری اقتصادی بر ایران برداشت. دولت آمریکا اعلام کرد که از دوم ماه مه، معافیتهای فروش نفت ایران به هشت کشور را
تمدید نخواهد کرد. ناظران و دیپلماتهای خارجی اهداف متعددی برای این اقدام برشمردهاند که در یک چیز مشترک هستند و آن بیخاصیت کردن توافق هستهای ۲۰۱۵ است.
به گزارش فرارو، اندکی پس از خروج یکجانبه کاخ سفید از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، مقامات آمریکایی صفر کردن صادرات نفت ایران را به عنوان یک هدف دنبال کردند. دیروز، مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، طی یک نشست خبری، با اعلام لغو معافیتهای نفتی ایران، گفت: «ما به سمت صفر کردن (صادرات نفت ایران) حرکت میکنیم.»
با انقضای معافیتهای نفتی در دوم ماه مه، هرگونه خرید نفت از ایران، نقض تحریمهای آمریکا تلقی خواهد شد. چنین سیاستی، روابط آمریکا را با چندین کشور بزرگ، نظیر هند و چین، تنشآلود میکند. طبق برخی برآوردها، ایران در حال حاضر حدود یک میلیون بشکه نفت در روز صادر میکند که بخش عمده آن به هند و چین میرود.
در سالیان گذشته، آمریکا، ایران و صادرات نفت آن را چندین بار تحریم کرده بود، اما هرگز صفر کردن صادرات نفت ایران را به عنوان هدف دنبال نکرده بود. در اوج تحریمهای دوره ریاستجمهوری باراک اوباما، صادرات نفت ایران حدودا یک میلیون بشکه در روز باقی ماند. اکنون، اما، آمریکا هدف بیسابقهای را دنبال میکند.
مجبور کردن ایران به خروج از برجام
شاید بتوان گفت ملموسترین نتیجه امضای توافق هستهای سال ۲۰۱۵، استمرار و افزایش صادرات نفت ایران بود. به رغم اینکه دولت باراک اوباما، در زمینه خرید نفت از ایران، به چندین کشور معافیت داده بود، اما صادرات نفت ایران در دور قبلی تحریمها به طرز چشمگیری کاهش یافت. هر چند که به صفر نرسید. با امضای برجام، بار دیگر صادرات نفت ایران افزایش یافت و به سطح ۲.۵ میلیون بشکه در روز رسید.
خروج دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از برجام و بازگشت تحریمهای نفتی، صادرات نفت ایران را مجددا در معرض خطر بزرگی قرار داد. اما تا زمانی که صادرات نفت استمرار داشت، ایران به این توافق پایبند ماند. برخی ناظران معتقدند که دلیل عدم خروج ایران از توافق هستهای، همین استمرار فروش نفت، ولو با مقدار کمتر، است. چرا که از مزایای اقتصادی برجام، چیزی جز فروش نفت باقی نمانده است. شرکتهای خارجی مدتها پیش، یکی پس از دیگری، از ایران خارج شدند و تعاملات بانکی ایران با خارج هم محدود شد.
شاید به همین دلیل است که دیپلماتهای اروپایی معتقدند که تحریم کل صادرات نفت ایران، موجب خروح این کشور از برجام خواهد شد. از دیدگاه این دیپلماتها، لغو معافیتها، تلاشی است برای مجبور کردن ایران به نقض توافق هستهای است. تا از این طریق آمریکا بتواند ائتلافی علیه ایران ایجاد کند. در حال حاضر، اروپاییها از کارزار فشار حداکثری علیه ایران حمایت نمیکنند. تقریبا فقط عربستان، امارات و اسرائیل از رویکرد کنونی آمریکا علیه ایران حمایت میکنند.
در همین رابطه، یک دیپلمات اروپایی به وبگاه المانیتور گفت: «فکر میکنم هدف (دولت آمریکا) این است که یک ائتلاف جهانی علیه ایران ایجاد کند و برای محقق کردن این امر، آنها ایران را برای نقض کردن» توافق هستهای تحت فشار قرار میدهند. به گفته این دیپلمات، این سیاست «تا به حال کاملا شکست خورده است.»
امتیازگیری از ایران در اسرع وقت
حدود یک سال پیش، آمریکا از برجام خارج شد. اما بر خلاف انتظار آمریکاییها، نه ایران وارد مذاکره با دولت ترامپ شد و نه اقتصاد آن فروپاشید. علاوه بر این، خویشتنداری ایران در برابر تحرکات جسورانه کاخ سفید، موجب مطرح شدن این تلقی در غرب شد که ایران سیاست صبر کردن تا پایان ریاست جمهوری ترامپ را در پیش گرفته است. طبق این دیدگاه، ایران از پاسخ دادن به اقدامات خصمانه ترامپ خودداری میکند به امید اینکه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا، ترامپ شکست بخورد و یک رئیسجمهور دمکرات به قدرت برسد. چرا که فشارهای یک رئیسجمهور دمکرات بر ایران، اگر از فشارهای ترامپ کمتر نیست، مطمئنا بیشتر هم نخواهد بود.
فارغ از درستی یا نادرستی چنین دیدگاهی، محافل محافظهکار واشنگتن از استراتژی صبر ایران نگران شدهاند. به عنوان نمونه، مارک دوبوویتز، رئیس اندیشکده «بنیاد دفاع از دمکراسیها» اخیرا، طی یادداشتی، برای خنثی کردن این استراتژی، پیشنهاد داده است که دولت ترامپ تحریمهای اصلی ایران را، نه ذیل عنوان هستهای، بلکه ذیل عناوینی نظیر حمایت از تروریسم و توسعه موشکهای بالتسیک و امثال اینها بازگرداند؛ تا یک رئیسجمهور دمکرات نتواند این تحریمها را رفع کند.
ایده روی کار آمدن یک دمکرات پس از ترامپ، موجب شد که فشارها بر ایران بیشتر شود. مخالفان جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن بر این باور هستند که تمدید معافیتهای نفتی ایران در دوم ماه مه، استراتژی ترامپ در برابر ایران را تضعیف میکند. چرا که در صورت تمدید، دولت ترامپ باید شش ماه دیگر - تا دوم نوامبر ۲۰۱۹- صبر کند تا معافیتها را لغو کند. در همین رابطه، یک مقام دولت آمریکا اخیرا، به الی لیک، دیدگاهنویس خبرگزاری بلومبرگ، گفته است که آخرین فرصت واقعبینانه دولت ترامپ برای پایان دادن به معافیتها، دوم ماه مه آینده است. چرا که ضرب الاجل بعدی - یعنی دوم نوامبر- به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بسیار نزدیک است و ترامپ از اتخاذ هرگونه اقدامی که موجب افزایش قیمتهای نفت شود، متنفر خواهد بود. در آن زمان، ایران به اندازه کافی درآمد نفتی ذخیره کرده است که بتواند تا آخر دوره ترامپ صبر کند. به امید اینکه در انتخابات ۲۰۲۰ یک دمکرات پیروز شود.
ناظران معتقدند که کارزار فشار حداکثری آمریکا بر ایران، نتایج مطلوب را محقق نکرده است. این در حالی است که انتخابات ریاستجمهوری آینده آمریکا، روز به روز نزدیکتر میشود. بنابراین، دولت ترامپ ناگزیر شده است که قبل از انتخابات، ایران را به حدی تحت فشار قرار دهد که در همین دو سال باقیمانده به آمریکا امتیاز دهد.
به نظر میرسد که گرفتار شدن برجام در دعواهای سیاسی و حزبی درون آمریکا، تاثیر مهمی بر افزایش فشارها بر ایران داشته است. چندین کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری از حزب دمکرات، مثل کامالا هریس، الیزابت وارن و برنی سندرز، وعده بازگشت به برجام دادهاند. علاوه بر این، دقیقا یک سال پیش، در آوریل ۲۰۱۸، جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا، با محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، درباره نجات برجام، دیدار و گفتگو کرد. طنز تلخ روزگار این است که دیدارهای دو وزیری که برای حصول و سپس نجات برجام، شب و روز تلاش کردهاند، خود عاملی شده است برای نابودی آن. ترامپ همزمان با لغو معافیتهای تحریمی، در توئیتی نوشت: «جان کری در حال دادن نصیحت بسیار بدی به ایران است.»
البته برای صفر کردن صادرات نفت ایران، دلیل دیگری هم وجود دارد که با دلایل مزبور منافاتی ندارد. در اکتبر ۲۰۲۰، یکی از بندهای قطعنامه برجامی شورای امنیت سازمان ملل منقضی میشود. با انقضای این بند، ایران اجازه خواهد داشت که تسلیحات متعارف خریداری کند. اگر تا اکتبر ۲۰۲۰ برجام فرونپاشد، خرید تسلیحات متعارف توسط ایران طبق قطعنامه شورای امنیت، مجاز خواهد بود. بنابراین، فروپاشی برجام، چنین بندی را ملغی خواهد کرد.
حتی اگر چند صباحی بتوانیم این کار را بکنیم و به ریش آمریکایی ها بخندیم ولی این بازی موش و گربه نهایتا به نفع آنها تمام خواهد شد.
باید از مسیری معقول و مطمئن راهی برای شکستن این محاصره پیدا کرد.
بهتر است هر چه سریعتر یکی از این دو روش را پیش بگیریم قبل از آنکه حلقه محاصره تنگ تر و تنگ تر شود و مجبور شویم تسلیم خواسته های ترامپ و باند جنگ طلب او شویم:
1- انتحاری عمل کنیم.یعنی فضا را بصورت کنترل شده ای ملتهب کنیم.از تمام معاهدات بین المللی اعم از برجام و NPT و ...خارج شویم ، فعالیت نیروگاههای اتمی را مجددا شروع کنیم؛ تنگه را ببندیم و گارد جنگی بگیریم و نهایتا با وساطت بعضی کشورها به صلح برسیم.بقول خود آمریکاییها وقتی با یک دیوانه حرف می زنی چماقی در دست بگیر و با صدای بلند حرف بزن.
البته باید بسیار با احتیاط حرکت کنیم و مواظب ریسک جنگ احتمالی باشیم هر چند احتمال آن بسیار پایین است.
2- بدون هیچ سر و صدایی با اروپایی ها به نمایندگی از آمریکا مذاکره کنیم و در مقابل برآورده کردن خواسته های آنها ؛ امتیازات مناسبی بگیریم و به طور اساسی تغییر جهت بدهیم.
لازمه موفقیت در هر دو تای این مسیرها رو آوردن به مردم ؛ ایجاد آشتی ملی و میدان دادن به مردم در عرصه تصمیم گیری است.
بالاخره اوضاع ما الان اصلا جالب نیست ولی میتونست خیلی بدتر از این باشه
و اینکه من به روحانی رای دادم ولی پشیمونم بخاطر سوء مدیریتش
الان به جای اینکه از ملت بخاطر مخالفت با برجام عذرخواهی کنید خودتان را به خواب زده اید برای خواب کردن ملت .
دوره شما رو به پایان است
در این دور جدید تحریم هم قطعا بدانید و مسئولان کشور بدانند که انها بسیار بهتر از ما شرایط بازار و اقتصاد ایران و میزان صادرات نفت ایران را می دانند. نگذاریم باز خیلی دیر شود و باز دوباره تحت عنوان حل یک مسئله غیر ضروری در وقت اضافه و وقتی که همه دنیا متوجه شدند برای ایران راهی جز تعامل و مذاکره نیست به میز مذاکره برگردیم. شما تصور می کنید حتی اگر ایران بتواند 500 هزار بشکه هم در روز به قاچاقچیان بین المللی نفتی چینی و هندی و مالزی و... بفروشد انها چند دلار بابت هر بشکه نفت ملت ایران به دولت بر خواهند گرداند. بابک زنجانی و رضا صراف و پولهای نفتی که قرار بود با دور زدن تحریمها به کشور بیاورند الان از دفتر وکلا و قضات امریکا و اروپا سر دراورده و هرگز هم مانند ثروت خاوری به ایران بر نخواهد گشت. مومن باید چند بار دچار ضرر از یک راه شود تا متوجه شود؟!