صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۶۱۷۵
"مادرم می‌گفت: در میان دوست و آشنا همه تو را به عنوان پسر می‌شناسند حالا چگونه به یک باره به آن‌ها بگوییم تو دختر شده ای! با آن که خواست پدر و مادرم قابل احترام بود، اما نمی‌توانستم سرنوشت و آینده ام را قربانی کنم و در حالی که همه رفتار‌ها و حرکاتم دخترانه است همچنان پسر باقی بمانم..."
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۵ - ۲۴ فروردين ۱۳۹۸

خراسان نوشت: دختر ۱۹ ساله‌ای که با پوشش پسرانه مورد ظن کارکنان یکی از مراکز تجاری مشهد قرار گرفته و به کلانتری هدایت شده بود در حالی که بیان می‌کرد نه تنها جامعه بلکه خانواده‌ها نیز آگاهی درباره افراد دو جنسیتی ندارند و از پذیرش آن‌ها شرم می‌کنند درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد توضیح داد.

وی گفت: ۱۹ سال قبل زمانی که در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم پدر و مادرم با گرفتن شناسنامه‌ای نام «کیومرث» را برایم انتخاب کردند من هم با همین نام رشد کردم و به مدرسه رفتم، اما همواره احساس می‌کردم با دیگر همکلاسی هایم فرق دارم حتی رفتارهایم طنازانه بود تا این که وقتی بزرگ‌تر شدم فهمیدم که گرایش بیشتری به جنسیت دخترانه دارم این درحالی بود که در مقطع دبیرستان تحصیل می‌کردم و دیگر دوست نداشتم در این شرایط باقی بمانم.

وقتی برای انجام امور درمانی به پزشک مراجعه کردم پس از انجام آزمایش‌های دقیق پزشکی مشخص شد که من دو جنسیتی هستم و باید جنسیت دختر را برای خودم انتخاب کنم، اما وقتی خانواده ام در جریان موضوع قرار گرفتند به شدت ناراحت شدند و با تغییر جنسیت مخالفت کردند. دیگر چاره‌ای برایم باقی نمانده بود جز آن که به قانون متوسل شوم، چرا که پدر و مادرم معتقد بودند اگر چنین کاری انجام بدهم با آبروی آن‌ها بازی کرده ام.

مادرم می‌گفت: در میان دوست و آشنا همه تو را به عنوان پسر می‌شناسند حالا چگونه به یک باره به آن‌ها بگوییم تو دختر شده ای! با آن که خواست پدر و مادرم قابل احترام بود، اما نمی‌توانستم سرنوشت و آینده ام را قربانی کنم و در حالی که همه رفتار‌ها و حرکاتم دخترانه است همچنان پسر باقی بمانم. این گونه بود که با مراجعه به دستگاه قضایی دستور تغییر جنسیت خودم را گرفتم تا از این شرایط تردیدآمیز وحشتناک خارج شوم، اما این ماجرا سرآغاز بدبختی‌های من بود چرا که پدر و مادرم دیگر نتوانستند این موضوع را تحمل کنند و به خاطر حفظ آبروی خودشان مرا از خانه بیرون کردند. وقتی در کوچه و خیابان سرگردان شدم به ناچار سراغ یکی از دوستانم رفتم و با یکدیگر منزلی را در حاشیه شهر اجاره کردیم.

او ادامه داد: ولی باید کاری در بیرون از منزل برای خودم دست و پا می‌کردم تا بتوانم هزینه‌های زندگی را تامین کنم از سوی دیگر هم باید مبالغی را برای مخارج درمانی پس انداز می‌کردم این بود که برای یافتن شغل صفحه نیازمندی‌های روزنامه‌ها را ورق می‌زدم و برای مشاغلی که مناسب بود تماس می‌گرفتم، اما در این میان متوجه شدم فروشندگی ساده‌ترین و راحت‌ترین شغلی است که می‌توانم انجام بدهم به همین دلیل به یکی از مراکز تجاری معروف مشهد رفتم و در جست و جوی شغل فروشندگی برآمدم تا این که یکی از مغازه دار‌ها مرا در حالی استخدام کرد که پوشش زنانه داشتم، اما وقتی از من کارت شناسایی خواست مجبور شدم حقیقت ماجرای دو جنسی بودنم را برایش بازگو کنم با وجود این هنوز مدت زیادی از آغاز به کارم در آن فروشگاه نمی‌گذشت که صاحب مغازه از من خواست با پوشش و تیپ پسرانه مشغول کار شوم این در حالی بود که همه فروشندگان و مغازه داران آن مرکز تجاری مرا با پوشش دخترانه دیده بودند به همین دلیل با پلیس تماس گرفتند و مرا به کلانتری آوردند و ...

ارسال نظرات