فرارو- در شبکههای اجتماعی ویدیویی از برخورد پرخاشگرانه غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان با یک شهروند خوزستانی دست به دست میشود. در این فیلم شهروند معترض میگوید: «خونه من اهوازه و اونجا رو آب نبرده. اما دلم میسوزه برای عربهای اینجا. شما کاری میکنید برای عربها یا فقط برای سوریه؟» در واکنش استاندار با عصبانیت پاسخ میدهد: "حرف بیربط نزن. آدم مخالف نظام بیتربیت. برو! "
به گزارش فرارو، در دو روز گذشته کمتر کسی است که این ویدئو بحث برانگیز را ندیده باشد. سخنان تلخی که غلامرضا شریعتی به زیان میآورد واکنش فراوانی در پی داشته است. قاعدتا این واکنش همگی در رد این رفتار و انتقاد از استاندار خوزستان است. روشن است که کسی نمیتواند این رفتار را تائید کند و از شریعتی دفاع نماید. اگر هم کسی کوچکترین دفاع یا توجیهی در این باره ارائه کند متهم به "ماله کشی" میشود. در این بین حتی کسانی که خود را جزو نیروهای ارزشی و انقلابی به حساب میآورند به میدان آمدند و علیه استاندار خوزستان هشتگ زدند. بسیاری معتقدند شریعتی باید عزل شود. برخی نیز رفتار او را نمونه رفتار یک مقام دولتی با مردم است و اینگونه رفتارها را به همه تعمیم میدهند.
فارغ از واکنشها به نظر میرسد چند نکته مهم باید مورد توجه قرار گیرد.
۱- با وجود اینهمه سروصدایی که ویدئو مزبور به پا کرده است، اما تاکنون واکنشی از سوی دولت به ویژه وزارت کشور نداشته است و استاندار خوزستان هم هیچ توضیحی ارائه نکرده است. به نظر میرسد رفتار عاقلانه و درست آن است که هر چه سریعتر وزارت کشور در این باره از مردم سیل زده خوزستان دلجویی کند و غلامرضا شریعتی را توبیخ نماید. شخص استاندار نیز از این واکنش خود عذر خواهی نماید. این کوچکترین اقدامی است که دولت و استانداری خوزستان در قبال این رفتار میتوانند داشته باشند. شاید وزارت کشور آقایِ رحمانی فضلی سابقه عذرخواهی از مردم در کارنامه خود نداشته باشد، اما استاندار خوزستان پیشتر از مردم این استان به خاطر مشکلات استان و مسائل دیگر عذرخواهی کرده بود و میتواند در این باره نیز تا دیر نشده است اقدام نماید.
۲- با وجود اینکه رفتار استاندار به هیچ عنوان قابل توجیه نیست، اما مردم و کاربران فضای مجازی نیز که به تندی به این اتفاق واکنش نشان داده اند، باید این مطلب را در نظر بگیرند که یک مدیر هم حدی از تحمل را دارد. مسئله این است که استان خوزستان در سه هفته اخیر شرایط بحرانی داشته و این شرایط همچنان ادامه دارد. میتوان عصبانیت و از کوره در رفتن استاندار را تا حدودی ناشی از وضعیت بحرانی استان و نگرانی او از آینده آن دانست. البته باید تاکید کرد که با این دلیل نمیتوان رفتار شریعتی را توجیه کرد.
غلامرضا شریعتی در سیلاب عظیم خوزستان عملکرد قابل دفاعی داشته است
۳- عدهای خواستار عزل یا استعفای استاندار شده اند مانند برخوردی که با مناف هاشمی استاندار گلستان شد. به نظر میرسد این در خواست در شرایط کنونی استان خوزستان کاملا غیر منطقی است. مسئله شریعتی با مسئله مناف هاشمی متفاوت است. مناف هاشمی در بحران استان را رها کرده بود، اما شریعتی اتفاقا از جمله استاندارانی بود که از همان ایتدا به وضعیت بحرانی استانش اشراف داشت و برای کنترل خسارات سیل اقدامات پیشگیرانه و موثر فراوانی انجام داد. او یک لحظه هم میدان را رها نکرده است. از طرف دیگر برای عزل یک مدیر بیش از هرچیز باید عملکردش را مبنا قرار داد نه مسائل حاشیه ای. عملکرد استاندار خوزستان در شش سال اخیر با وجود مشکلات ریز و درشت این استان قابل دفاع بوده است و او به عنوان چهرهای مقبول در استان شناخته میشود.
۴- در میان انتقادکنندگان عدهای سعی در گرفتن ماهی خود از آب گل آلود هستند و با قیاس رفتار شریعتی با حضور فرماندهان نظامی در منطقه سعی میکنند یک دوگانه ایجاد کنند و دولتیها را خارج از مدار مردم و فرماندهان نظامی را مردمدار معرفی نمایند. این برداشتها هیچ توجیهی ندارد و غیر از دامن زدن به حواشی فایدهای هم نخواهد داشت.
۵- دسته دیگر این رفتارها را به کل مسئولان و مقامات تعمیم میدهند و میگویند این رفتار شریعتی آیینه تمام نمایی از نگاه مسئولان کشور به مردم است. این ادعا نیز خیلی قابل اعتنا نیست چرا که خلاف آن بسیار دیده شده است. در همین سیلاب اخیر در شمال کشور، رییس جمهور در بازدید از مناطق سیل زده با خانمی روبه رو شد که بر سر او فریاد میزد. روحانی نیز با متانت و آرامش با او سخن گفت. عصبانیت شریعتی آیینه تمام نمای رفتار مسئولان با مردم نیست. در سیلاب اخیر بسیاری از مسئولان با تمام توان خود در کنار مردم بوده اند و برخی هم کم کاری کردند و ضعفهای جدی داشتند، ولی نمیتوان همه را با یک چوب راند و این گونه رفتارها را به کل مقامات کشور تعمیم داد.
۶- سال گذشته ویدئوهای جنجالی زیادی از نحوه تعامل مقامات با مردم منتشر شد. ویدئو وزیر بهداشت و وزیر کشاورزی از جمله آنها بود که در هر دو مورد به عذرخواهی ختم شد. دلیل اصلی شکل گیری این موقعیتها و اتفاقات این است که مقامات کشور هنوز آگاهی زیادی نسبت به فراگیر شدن رسانههای اجتماعی و قدرت آنها ندارند. اگر مسئولان کشور به این موضوع توجه کنند که همیشه و همه جا زیر ذره بین افکار عمومی هستند قطعا کمتر شاهد انتشار ویدئوهای جنجالی خواهیم بود. شاید بهتر باشد که دولت برای مدیران خود در هر سطحی کلاسهای آموزشی در این باره برگزار کند و نقش و کارکرد رسانههای جدید را به آنها آموزش دهد. اگر یک مقام مسئول بداند واکنشها و حرف هایش چه بازتابی ممکن است در جامعه داشته باشد حتما احساسات، کلام و رفتار خود را کنترل مینماید و در حوزه تصمیم گیری نیز عاقلانهتر عمل میکند.